سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

گفتگو با فاطمه رضایی خواننده سالهای دور هرمزگان

 

  خانم رضایی ممنون از اینکه دعوتم را  پذیرفتید . اولین سوالی که برای من پیش آمده این است  با توجه به آن امکانات اندک چگونه شد که شما توانستید به یک خواننده مطرح در زمان خود تبدیل شوید .اصلن چه شد که این توانایی را در خود احساس کردید ؟ این قضیه را در کنار حال و هوای آن روزهای بندرعباس برای ما نعریف کنید :

  بندرعباس آن روزها شهر کوچکی بود . مردم توی کتوک و کپر زندگی می کردند خانه ها و کلن امکانات زندگی به شکل امروزی وجود نداشت .

آب لوله کشی وجود نداشت . فقط چند شیر آب مرکزی در چند نقطه شهر بود که مردم برای بردن آب در آنجا صف می کشیدند . خب . من خانه من هم باغ مولوی بود همان طوری گه در یکی از ترانه هایم گفته ام :

 پشت باغ مولوی پهلو لوله هووی  آدرس خُنَت شودادن مه هوندم تو نخووی(1)

  من تازه به آن محل رفته بودم . برای اینکه پسرم را خواب کنم لالایی می خواندم . مردمی که در صف آب بودند صدایم  را گوش می کردند و تشویقم می کردند . حتی گاهی از نویت خود می گذشتند تا مدت بیشتری صدایم را بشنوند . خب! اینها می رفتند برای دیگران هم تعریف می کردند که بله : زنی آمده در این محله که صدای بسیار شیرنی دارد . بیایید و بشنوید . همینطور کم کم در تمام بندر آوازه ام پیچید .

 

 

فاطمه رضایی 

 

  صدا و سیمای استانی  در آنزمان نقش بسیار  مثبتی در رونق  و پیشبرد موسیقی محلی داشت (برخلاف امروز) چطور شد که به صدا و سیما راه پیدا کردید . و تبدیل شدید به یکی از فعالترین خواننده های آن روز بندرعباس؟

   وقتی آوازه ام در شهر پیچید . از صدا سیما آمدند و گفتند ما به یک خواننده زن احتیاج دارم . از شما تست می گیریم و اگر قبول شدید شما را استخدام می کنیم . گفتم من خواننده شوم ؟! وای ! پدر و مادرم مرا می کشند . نه نمی آیم . صالح آتون اصرار که:" بیا فاطمه پیشرفت می کنی . پدر مادر تو در روستا که تلویزیون نمی بینند . "خلاصه مرا راضی کرد . برای تست رفتم و ترانه الوداع را خواندم و قبول شدم .

می توانید قسمتهایی از این ترانه را بخوانید ؟ آه . دیگر صدایی برای من نمانده ... دکتر گفته : نباید صدایت را بلند کنی ! / ولی او چندان به حرف دکتر اهمیت نمی دهد و می خواند /

 

پسینی الوداع کردیم و رفتیم     دل از دلبر جدا کردیم و رفتیم

 

نداریم توشه راه غریبی        توکل با خدا کردیم و رفتیم

 

  برای تمرین و ضبط ترانه ها چه می کردید ؟ از چند روز قبل در یک محل خاص که از قبل هماهنگ شده بود جمع می شدیم . این محل توسط ماموران شهربانی احاطه می شد تا ما به راحتی تمرین کنیم . روزی که برای ضبط می رفتیم ; از صبح تا شب مشغول ضبظ بودیم.

  اگر بخواهید وضعیت موسیقی بندرعباس دیروز را با امروز مقایسه کنید نتیجه اش چه می شود ؟ موسیقی امروز چندان پرمایه نیست . حتی برخورد هم با موسیقی خیلی تفاوت می کرد . حالا آقای خاتمی آمد و کمی وضعیت موسیقی بهتر شد ولی من یک خاطره برایت تعریف کنم و خودت مقایسه کن . یک روز من برای ضبط برنامه به صدا و سیما رفتم ، استاندار هم برای ضبط سخنرانی آمده بود . وقتی من را دید گفت بگذارید اول برنامه خانم رضایی ضبط شود ، موسیقی محلی واجب تر از حرف های ماست .

  آیا زنان دیگری هم بودند که در زمینه موسیقی فعالیت کنند ؟

بله تک و توک بودند کسانی که کار می کردند . حتی یک گروه خیلی قوی هم بود که تمامشان زن بودند . زیبا،نصره و زلی . زیبا فلوت و دهل گپ می زد . نصره کَسِر(kaser) می زد و زلی هم پیپَ(pipa) می زد .

 

 سخت است حرف از موسیقی هرمزگان باشد و سخنی از استاد حبیب زاده به میان نیاید .شما دلیل محبوبیت حبیب زاده را در چه می دانید ؟

 حبیب زاده گرم می خواند . می رقصید . همه مردم لذت می بردند .همه به او علاقه داشتند .ترانه هایش معنی دار بود .

کدام یک از ترانه های حبیب زاده را بیشتر می پسندید ؟ من /فقط کمی مکث می کند / کتاب .

 

   توی انباروم تورختن(2) مریضم      کتاب خاش هوند سلامت

   امبسی زود که همخوو رمیزوم (3)  کتاب خاش هوند سلامت

این ترانه را از زبان کتاب می خواند که مهجور مانده . آن را در انبار ریخته اند و همخواب موریانه شده . می گوید مرا بردارید و بخوانید تا به فهم و ادب و خوبی برسید.

 استاد علی حبیب زاده سالهاست که دور از دوستان و دوستدارانش در سوئد زندگی می کند ولی دوستانی هستند که می توانند حرفهای شما را به حبیب زاده برسانند . دوست داریدبه او چه بگویید؟

 

سلام مرا به حبیب زاده برسانید . حبیب زاده یادت به خیر .  هر جا هستی تندرست باشی. انشاا.. هر چه زودتر به میهن خودمان بازگردی . حبیب زاده یادت به خیر ! یادش به خیر ،حسین وفادار عود می زد و ما می خواندیم و تمرین می کردیم . الله !/ با افسوس و تحسین/

 

 کار کدام یک از خواننده های آنزمان را می پسندیدید: همه خوب بودند .آهنگ های جعفر اوج هرمزی، ترانه مرحوم عطایی  ، حبیب زاده .البته من حسن کریمی را بیشتر گوش می کردم،بخصصوص ترانه نصیحتش را :

 وقتی که تو پیشوم اتی(4) ناز اکنی     غمزه و عشوه به تمنا اکنی(5)

 

  هر چی نصیحت تکنم گوش ناکنی    کصه عشق هردو مو فاش اکنی

این ترانه را خیلی دوست دارم . حسن در بیشتر مراسم ها همراه من عود می زد و بعد از او حسین وفادار روی کار آمد .

و موسیقی سیاهان چطور فکر کنم آنزمان آزادی بیشتری داشته اند و مردم راحتتر می توانستند مراسم های آنها را ببینند ؟

 موسیقی سیاهان واقعن لذتبخش بود ، مخصوصن موسیقی لیوا .وقتی سیاهان دهل به کمر می بستند و ساز لیوا می زدند و زن و مردشان در کوچه و خیابان آواز می خوانند ما دیگر مبهوت اینها بودیم . خیلی زیبا بود ! خیلی ! موسیقی آنها احترام زیادی برایشان داشت .

 

فاطمه رضایی

 

 خب کمی درباره کارهای خودتان صحبت کنیم .چه سازهایی خواندن شما را همراهی می کرد ؟ ساز اصلی عود بود به همراه سازهای کوبه ای و البته فقط ترانه پشیمون(مه حیرونم سرگردونم) بود که من وقتی این ترانه را برای ضبط و اجرا به صدا و سیما بردم رییس صدا و سیما آقای نوری گفت حیف است که سنتور همراه این ترانه نباشد . و به آقای کنعانی که کارمندش بود دستور داد این آهنگ را تمرین کند و بنوازد .

 

کاش بیشتر درباره این ترانه حرف بزنید . فکر می کنم یکی از ماندگارترین کارهای شما باشد.

 

  پشیمون را از روی ناراحتی گفتم ،نه ناراحتی خودم . شخصی آمد نزد من و درد دل کرد و از عشقش گفت . چنان با سوز حرف می زد که اشک از چشمان من سرازیر شده بود . گفتم  باید ترانه ای برای تو بگویم .و پشیمون را که برگرفته از حال و احوال آن شخص بود ساختم ./ دستش را به گوشش نزدیک می کند و می خواند/

تو رفتی بی مه ول اتکه(6)    تو که ترکوم از دل اتکه

    رفتی به شهر غربت            خُت(7) به خو منتقل اتکه

مه حیرونم سرگردونم          از کار خوم پشیمونوم

مه حیرونم سرگردونم           از کار خوم پشیمونوم

 

کدام یک از کارهای خودتان را بیشتر دوست دارید ؟ همین ترانه پشیمون

 

  بسیاری از ترانه های شما هنوز هم اجرا و یا چاپ می شوند نظر خودتان در این باره چیست ؟ چه بگویم که دلم خون است . کتابی چاپ شده (مجموعه ترانه های عاشقانه بندرعباس) به نام ای سیاه زنگی در این کتاب ترانه خُنسرخ (خُنسرخ(8) ارم که کار امه) را به نام صالح آتون نوشته اند . در حالی که این ترانه مال من است . ناصر عبدالهی هم در کاست هوای حوا ترانه باغ مولوی که خودم به او داده بودم را به نام آتون نوشته که خیلی برایم عجیب است . باغ مولوی محله من است در باره زندگی من است . ناصر خودش هم در این محله بزرگ شده و می داند . نمی دانم شاید با نام من مشکل دارند . حالا اینها به کنار ناصر مثل بچه خودم است . یکی دیگر پیدا شده به نام محمود جهان ; در برنامه تلویزیونی آمده و گفته آهنگ جدیدی دارم  به نام بهار شعر و آهنگ آن هم مال خودم است که به مناسبت نوروز تقدیم ملت ایران می کنم و خوانده :

عید نوروزن بهارن اتوبوسون زیر بارن    همه نرفتن به گردش دهات ارم(9) لاله زارن

 

   خب این ترانه که با صدای من از بی بی سی پخش شده . من سال پنجاه و دو این ترانه را خوانده ام . / با عصبانیت/ محمود جهان تو چند سال است که خواننده  شده ای؟ که این ترانه مال تو باشد ؟ ما زحمت کشیده ایم تو هم زحمت بکش ! چه شب هایی که برای ساختن این ترانه ها و آهنگها بی خوابی کشیده ام . خدا را شکر که همه اش را هم اشتباه می خوانی!

 و یک کار هم با صدای حسین بختیاری و تنظیم عطا جنگوک در بازار موسیقی ایران موجود است که چند ترانه شما هم در آن موجود است بدون اینکه نامی از شما باشد : بله . آمدند اینجا و از من متن ترانه ها را پرسیدند و گفتند حق شما را هم پرداخت می کنیم .رفتند و پشت سرشان را هم نگاه نکردند .

 

  آخرین کار موسیقی که ارائه کردید ؟ بعد از انقلاب که فعالیتی نداشتم فقط چندین سال پیش به همراه حسین وفادار در دبی یک کار ضبط کردیم .

  از کارهای قدیمی تان که در صدا و سیما ضبط شده بود نزد خودتان چیزی هست ؟ نه . تمام کاست ها ، فیلم ها و حتی عکس های خانوادگی ام را اول انقلاب بچه های مسجد که تفنگ به دستشان افتاده بود، بردند . تعداد کمی کاست باقی مانده.

 

این روزها دیگر ترانه و آهنگی نساخته اید؟ نه . فقط یک ترانه ساخته ام درباره رونق روستای خنسرخ و چاه نفت و گازش / و می خواند/ :

 ارم خونسرخ که خُنسرخ خیلی جُنِن(10)    چراغ پالاشگاهی شوو(11) بونن(12)

...

 تموم کشتی ئو رو دیریا کفتن               همه منتظر بشکه ی نفتن

 شوزه(13) بار و شوکه(14) حرکت به خارج       به رو دیریای خلیج فارس ارفتن(15)

و این خلیج فارس کجاست که نامش برده نمی شود .

 نمی خواهید یازهم کار کنید ؟ مگر می شود ؟ دیگر صدایی ندارم .

خب ... از شما تشکر می کنم که به من افتخار گفتگو دادید .

من هم از تو تشکر می کنم که زحمت کشیدی . خوشحال شدم . راستی یک چیزی یادم رفت بگویم . ابراهیم منصفی ; الله! ابراهیم منصفی خدا رحمتش کند . چه ترانه هایی می گفت ابراهیم ! یادش به خیر ! یک باز آمد و گفت فاطمه رضایی این را بخوان ; این را که من می گویم بخوان !

بدو ای دختوی موکهربایی      مکن با چوکو(16) بندر دلربایی

...

فدای بند زنبیلت بگردم        فدای اسم و فامیلت بگردوم

لوو تیو تره بی مایی گفته    فدای خوس جِلویلت(17) بگردوم

 این ترانه اش را خیلی دوست دارم . خودش خیلی زیبا می خواند . چند بار پیش من آمد . گیتارش را بر می داشت و می آمد می گفت فاطمه این را بخوان ! من هم البته آماده شده بودم ولی اینقدر سرگرم کارها و ترانه های خودم شدم که او را فراموش کردم . خیلی دوست داشت این ترانه موکهربایی اش را من بخوانم .

فکر می کنم اگر نامی از ابراهیم منصفی نمی بردیم این گفتگو ...

/ باخنده /بله خوب شد یادم آمد .

 

.................................................................................................................................. 

1_ پشت باغ مولوی -کنار لوله آب -نشانی خانه تو را به من داده اند- من آمدم و تو خواب بودی

2_تورختن = ریخته اید   3_ رِمیز=موریانه   4_اَتی= میایی      5_اَکنی= می کنی

6_ اِتکه = کردی  7_خُت/ خو = خودت / در این مصرع خودت خودت را منتقل کردی

  8_خُنسرخ= نام روستایی در نزدیکی بندرعباس /این کلمه البته در همه جا خونسرخ نوشته شده است.قدیمیترها گاهی هم خُمسرخ تلفظش می کنند .

9_اَرم= می روم   10_جُنِن= زیباست   11_شُووُ= شب ها / شُو = شب  12_بونِن = روشن است /بون =روشن  13_ شوزه = زدند / در این مصرع بار شوزه =بار زدند     14_ شوکه ( شاید بهتر باشد بنویسم شُکِه)=کردند  15_اَرفتن = دارد می رود  16_چوکُ= پسرها/ چوک = پسر

17_جِلویل  = نوعی روسری/ در عکس فاطمه رضایی می توانید ببینیدش.

                         

 

نظرات 44 + ارسال نظر
من یکشنبه 11 دی 1384 ساعت 11:10 ب.ظ

عجب!
نمی دونستم بندر هم خواننده ی زن داشته اون سالها..

مرجان یکشنبه 11 دی 1384 ساعت 11:21 ب.ظ http://marjan.blogfa.com

مامانم به خوبی ایشون و آهنگاشون رو به یاد داره و میگه صدای خیلی قشنگی داشتند. اگه من بندر بودم حتما کمک میکردم که شکایتی تنظیم کنند و بتونن حقشون رو بگیرن. اگه خواستی اقدامی کنی منم هستم!

از زندگی دوشنبه 12 دی 1384 ساعت 12:10 ق.ظ http://ahmadnia.net

خیلی کار جالبی بود. از خوندنش لذت بردم. مرسی.

صد سال تنهایی دوشنبه 12 دی 1384 ساعت 01:13 ق.ظ http://www.sadsaltanhai.blogspot.com/

سلام دوست عزیز !
وبلاگتون براستی جالب شده و این پستتون که بسیار بسیار جالب بود .
تا بعد

شهلا دوشنبه 12 دی 1384 ساعت 02:06 ق.ظ http://21mehr.com

اینگونه هنرمندان افتخار زنان ایران زمین هستند.
از تو هم سپاسگذارم که این سرمایه های ملی را به ما معرفی می کنی.

صبرا نامی دوشنبه 12 دی 1384 ساعت 08:14 ق.ظ http://sabra.blogsky.com

خب . امیدوارم موفق باشند .

فرزاد جاسکی دوشنبه 12 دی 1384 ساعت 09:37 ق.ظ http://jasknews.myblog.ir

سلام من می خوام گفتگوی شما را با خانم رضایی خواننده سالهای دور هرمزگان را در وبلاگم لینک بدم . با اجازه

اکسیر دوشنبه 12 دی 1384 ساعت 11:05 ق.ظ http://eksir.blogfa.com

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بسیار خوب است از گذشتگان و پیشکسوتان یاد کردن و سنت حسنه ای است امیدوارم تا هنرمندان در قید حیاتند قدرشان را بدانیم و زحماتشان را ارج نهیم موفق باشید

کامیرا دوشنبه 12 دی 1384 ساعت 11:14 ق.ظ http://www.bandarabbascity.com

گزارش خیلی خوبی بود. خیلی وقت بود منتظر این پست بودم.

[ بدون نام ] دوشنبه 12 دی 1384 ساعت 05:02 ب.ظ

دمت گرم گزارش بحالی هسته .

هرمز دوشنبه 12 دی 1384 ساعت 05:42 ب.ظ http://armous.blogfa.com

رودخونه مینو آبی زمزمن
دله مه شادن آزاد از غمن
......
سلام دستت درد نکنتن آفرین خیلی خوب کاری اتکردن با همچین عزیزونی مصاحبه اتکردن . امیدواروم که موفق بشی

کیان دوشنبه 12 دی 1384 ساعت 11:16 ب.ظ http://akharinmaslob.persianblog.com

جالب بود موفق باشی بدرود کریسمس مبارک

فرید دوشنبه 12 دی 1384 ساعت 11:32 ب.ظ http://www.jasknews.blogfa.com

سلام دوست عزیز. خسته نباشید سالگرد وبلاک قشنگت را تبریک میگم صد سال به این ساله
ممنون

فرید دوشنبه 12 دی 1384 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.jasknews.blogfa.com

با عرض ادب باز مزاحم شدم . در قسمت جستجو لینکها نتوانستم http://www.jasknews.blogfa.comرا که یک سال از تاسیسش میگذراد پیدا کنک
ممنون از لطف چوگنه بندر

پیمان و تنبکش سه‌شنبه 13 دی 1384 ساعت 12:36 ق.ظ http://nasehpour.blogfa.com

سلام. شما چند وقت پیش ها از طریق خوابگرد به بلاگ من وارد شدید و گویا به من پیوند داده اید. شما درباره ی تمپک بندری اطلاعاتی دارید؟

دیانا سه‌شنبه 13 دی 1384 ساعت 12:47 ق.ظ http://diana2000.blogfa.com

سلام
عالی بود.مرسی که به من سر زدید
با ارزوی بهترین ها برای تو در سال نو می لادی

ابراهیم سه‌شنبه 13 دی 1384 ساعت 11:15 ق.ظ http://inja-anja.mihanblog.com

اعتراف می کنم کار خیلی قشنگ و با ارزشی کرده ای. نخسته!

م م سه‌شنبه 13 دی 1384 ساعت 11:50 ق.ظ http://www.kanoonehonar.com

سلام دوست عزیز: خسته نباشید عالی مرسی

فرزان سه‌شنبه 13 دی 1384 ساعت 12:17 ب.ظ http://www.doniayefani.blogfa.com

منم از مامانم شنیده بودم گزارش جالبی بود و حتما برای پدر مادرها بیشتر

لنگه ای سه‌شنبه 13 دی 1384 ساعت 12:47 ب.ظ

مصاحبه خیلی جالبی بود با خانم رضائی دستتان درد نکند. اتفاقا ماه گذشته گروه جهله به اینجا به سوئد آمده بود و دو برنامه اجرا کردند، یکی از این برنامه ها برای اعضای انجمن بندری های مقیم استکهلم بود. آقای حبیب زاده هم آمده بود، سر حال و قبراق و یک ربع ساعت هم ایشان برایمان برنامه اجرا کردند.

موفق باشید
استکهلم/سوئد

ممنونم ...خوش به حالتان ما که دلمان لک زده برای اجرای زنده استاد حبیب زاده ...سلام گرم ما را به ایشان برسانید و همنیطور سلام فاطمه را ...کاش ایمیلتان را گذاشته بودید ...

فرزان سه‌شنبه 13 دی 1384 ساعت 01:52 ب.ظ http://www.doniayefani.blogfa.com

لینکم دا بهت

سیروان سه‌شنبه 13 دی 1384 ساعت 05:06 ب.ظ http://chichika.blogsky.com

سیاورشن عزیز ممنونم از اینکه مصاحبه ای با سرکار خانم رضایی انجام دادی - به امید موفقیت روز افزون هم خودت و هم وبلاگت

حسین سه‌شنبه 13 دی 1384 ساعت 07:59 ب.ظ

فاطمه سلطان نمیری الهی خیر ببینی!!!!!

بندر خوبم چهارشنبه 14 دی 1384 ساعت 10:09 ق.ظ http://banderekhoobom.blogfa.com

ای ولله . تا جایی که مه اطلاع امهسته کاملا درست ادنوشته . خسته نباشید . خدا قوت . تگینمن . کا

م.س.ت چهارشنبه 14 دی 1384 ساعت 01:42 ب.ظ http://www.margeniaz.blogfa.com

بسیار جالب بود.
و تشکر برای این روحیه

lموسا پنج‌شنبه 15 دی 1384 ساعت 01:04 ق.ظ

سلام گلم

زیبا بود دوست من . دو بیت از خودم تقدیم به تو
...........................
استاره از برق چشت هر شو اگن وام اگره
هر که بکه از چش تو از تو دلت بال اگره
راز چش تو تو چشن ؟ که هر که عاشقت بشه
انگار اگی تو آسمون وا بالخو پرواز اگره

زهرا پنج‌شنبه 15 دی 1384 ساعت 03:08 ق.ظ http://zahra999.persianblog.com

من صادقانه اعلام می کنم هیچی در مورد این خانم نشنیده بودم!!!

پرنده لگد زن پنج‌شنبه 15 دی 1384 ساعت 10:37 ق.ظ http://parandeh77.blogspot.com

علیک سلام ........

چوک محله پنج‌شنبه 15 دی 1384 ساعت 07:04 ب.ظ http://.sarekoocha.blogsky.com

واقعا که صدای خاش و شیرینی ایشستن . راستی تو به نوه ش بنیامین هم اشناسی ؟

vahidoo پنج‌شنبه 15 دی 1384 ساعت 07:28 ب.ظ http://www.vahidoo.com

اما هم موخند و مو خش اوند

mm جمعه 16 دی 1384 ساعت 01:11 ق.ظ

INTERVIEW WITH ALI HABIBZADAH ( ALI KHAN ) QUESTION AND ANSWER

http://web.telia.com/~u85907095/Habibzada/habibzada.htm

تنها جمعه 16 دی 1384 ساعت 12:15 ب.ظ http://khod.blogfa.com/

سلام دوست من ..دست مریزاد..خسته نباشید..

رویا شنبه 17 دی 1384 ساعت 12:57 ب.ظ http://00000008.blogfa.com

سلام.

آرت میس شنبه 17 دی 1384 ساعت 06:16 ب.ظ http://art-miss1.persianblog.com

سیاورشن درود بر تو...
گزارش بسیار خوبی بود.
من هم به روزم.
با یادداشتی در مورد تئاتر.

عبدالحسین رضوانی دوشنبه 19 دی 1384 ساعت 02:06 ق.ظ http://mahdisma.blogsky.com

مطلبت جون میده واسه رابطه نامشروع!!!

یداله شهرجو دوشنبه 19 دی 1384 ساعت 09:34 ب.ظ http://samtedarya.blogsky.com

سلام و سپاس از گفتگوی خوبت

تولک پنج‌شنبه 22 دی 1384 ساعت 02:45 ب.ظ

گفتگوی جالبی هسته ....امیدوارم موفق بشی ....
سلام مه هم به فاطمه خواجه برسون...

کوهنورد دوشنبه 3 بهمن 1384 ساعت 02:08 ب.ظ

سلام وب جالبی داری بیشتر مصاحبه انجام بده سلام به فاطمه برسون ترانه های بیشتری بذار بیشتر از بندر بنویس

سمانه سه‌شنبه 4 بهمن 1384 ساعت 04:12 ب.ظ http://saznaz.blogfa

سلام
وب جالب داری...
امیدوارم موفق باشی و بتونی ادامش بدی
یا حق

هادی شنبه 15 بهمن 1384 ساعت 05:26 ب.ظ http://abed.blogsky.com

خانم رضایی
آقای جهان دارند ترانه های شما را می خوانند
کاری بکن

برکت شنبه 19 فروردین 1385 ساعت 02:24 ب.ظ

سلام خیلی خوبن که بندر هم خاننده زن اشسته

محمد حسین چهارشنبه 6 اردیبهشت 1385 ساعت 04:45 ب.ظ

از اینکه با فا طمه رضایی مصا حبه انجام داده اید وما را به سا لهای ده پنجاه ایرانی برده اید خو شحال شدیم از این کا رها بیشتر انجام دهید و از قدیمی ها بیشتر بنویسید که کجا هستند و چکار میکنند .

چهار شنبه 6 اردیبهشت سال 1385

سارا پنج‌شنبه 25 مرداد 1386 ساعت 01:20 ب.ظ

سلام . مرسی از کار بسیار بسیار جالبتون .ناصر -فاطمه- رامی- کارلوس و.... اینها افتخار بندر هستند بندر به نام اینها زنده است . ناصر رفت ولی هنوز در دلهای ما زنده است پس تا این عزیزان زنده هستند گرامیشان بداریم نه وقتی رفتند . من برای معروفیت و به پاس همه زحمتهای ایشان برای هر کاری علیه کار آقای جهان حاضرم . این ترانه ها حق آنهاست باید به نام آنها ثبت شود .

mr_amba شنبه 29 دی 1386 ساعت 08:31 ب.ظ

kheyli ali bo0d
age ahang ham dasht alitar mishod

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد