سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

اجرای موسیقی محلی بندرعباسی/ گروه قویدل‌ها

امروز چهارشنبه ۲۳ مرداد از ساعت ۱۷ تا ۲۰ برنامه‌ای به مناسبت روز جوان به همت سازمان ملی جوانان در تالار آوینی بندرعباس برگزار می‌شود. در این برنامه گروه قویدل‌ها به اجرای قطعاتی از موسیقی محلی بندرعباس می‌پردازد. ورود برای شما آزاد است.

نظرات 6 + ارسال نظر
بالاک چهارشنبه 23 مرداد 1387 ساعت 12:43 ب.ظ

من میرم ولی بهشون بگو یکم با انگیزه تر بخونن.راستی تیکه خدا حوابتو بده در پاسخ به یکی از دوستان در دو پست قبل خیلی خنده دار بود کلی ریسه رفتم و برگشتم.

اتفاقا بهشو امگفت...ار برنامه قبلی بهتر هسته...

فرامرز نایبی چهارشنبه 23 مرداد 1387 ساعت 02:25 ب.ظ http://www.nasser-ia-fatemeh.blogfa.com

سلام عزیز
بعد از مدتی خوشحالم دوباره این اهتمام های دلی سبب ات را می بینم و تحسینی تازه هستم پیشکش تو.
مطالب به روز و خواندنی و تلاش در پایش و نکویی فرهنگ غنی موسیقایی بندر عباس به این خانه برایم بسیار قابل اعتنا و احترام است.
برایت بهترین آرزوها را از درگاه حق دارم

کربوت کدت کاکا...راستی آدرست برام میل بکن تا کیدی برات بفرستوم.

سعید شنبه زاده چهارشنبه 23 مرداد 1387 ساعت 02:40 ب.ظ


http://www.cbc.ca/radio2/cod/concerts/20080718shanb


اشه سعید! توبه!

دوست شما از خارج چهارشنبه 23 مرداد 1387 ساعت 03:56 ب.ظ

سلام سیاورشن خیلی عزیز
با امید موفقیت برای تک تک همه شما عزیزان در صورت امکان کمی راجع به گروه قویدل ها و ذکر اسامی انها ما را
مطلع نمایید .بادرود بر سیاورشن خش ما و یا خاش ما

سلام. دوست خیلی لذیذ.
در یادداشت بعدی حتما معرفی می‌شوند.
خش بشی و خاش بمونی!

سیخور پنج‌شنبه 24 مرداد 1387 ساعت 02:58 ق.ظ http://www.hormoodar.blogsky.com

آدامس :
وقتی رسیدم استاندار محترم تازه پشت تریبون رفته بود و فهمیدم قراره از افاضات ایشون بهره وافر ببریم...سالن کاملا پر نشده بود و به همین خاطر در اسرع وقت یه صندلی واسه نشستن پیدا شد..نشستم و سعی کردم حواسمو به حرفای جناب استاندار متمرکز کنم..بنده خدا حرفای خیلی جالبی میزد که من اصلا ازش توقع نداشتم..همیشه اینا رو دست کم میگرفتم ولی ایندفعه در کمال ناباوری دیدم داره حرف از خیر و صلاح جوانان میزنه..داشت از موفقیتها حرف میزد..از آزادی هم حرف زد..از خیلی چیزای دیگه هم حرف زد..ولی فقط حرف زد.. خودش هم از لفاظی خودش لذت می برد..با اینکه آخر سالن نشسته بودم ولی برق چشماش رو می دیدم..مثلا می گفت هرمزگان خیلی بالقوه ها داره و اگه به فعلیت برسه استان آبادی میشه ،می گفت حافظان خلیج فارس هستیم..یه همچین چیزایی ..خلاصه چها تا هندونه بزرگ شیرین به شرط کارد هم زیر بغل جوونا گذاشت و باز از حرفای خودش لذت برد.یهو یادش اومد یه جا دیگه قرار داره..البته خودش گفت جلسه .. خلاصه فکر کرده بود گفتن از بدیهیات می تونه افتخار آفرینی در پی داشته باشه..یکی نبود بهش بگه گوش ما از این حرفا پره..با کمال خود باوری می گفت قراره فاز یک و دو فولاد هرمزگان به بهره برداری برسه و این برگ زرینی در کارنامه دولت نهمه..می خوام صد سال سیاه کارخونه فولاد راه نیفته وقتی که همه پرسنلش از غیر بومیها باشه و در عوض فقط آلودگیش بمونه واسه بندرعباسیهای وامونده.. خلاصه موقعیت رو برای جوین آدامس مناسب دریافتم..متناسب با ریتم حرکت دهان استاندار داشتم آدامس می جویدم... نوبت به مجری رسید..ظاهرش پسر موقر و متینی بود ولی تجربه ثابت کرده مجری خوب مثل دایناسور نسلش منقرض شده..جناب دکتر انوشه سخنان جالب ایراد فرمود..هر چند با همه حرفاش موافق نبوم ولی به استفاده سخنان چنین دانشمندانی بیش از حرفای استاندار نیاز داریم...آهان !! یادام رفت بگم..فبل از دکتر انوشه آقای جهانبخش با دو ترانه مجلس را به صدای زیباش مزین کرد و بعدشم با تعریف یه خاطره احساسات میهن پرستی را در ما تهییج کرد..دمش گرم..
از همه اینا گذشته من نمی دونم چرا حضار فقط منتظر یه حرف یا حرکتی هستند که بتونن بهش بخندن..حتی استاد انوشه بیچاره هم اینو فهمیده بود و برای اینکه رشته کلام رو محکم در دست بگیره هر از چند گاهی کلمات و اداهایی در می آورد که مردم بخندن و به بقیه حرفش توجه کنن..این یه ایراد خیلی بزرگ فرهنگی ماست..البته بی دلیل هم نیست..ما بیچاره ها از بس درگیر روزمرگی و مشکلات و سینه زنی و گریه هستیم هیچوقت واسه خندیدن وقتی رو نمیابیم و نهایتا برای پاسخ به درخواست روح تشنه و شادی جوی خودمون همه چیز رو سطحی و مضحک می بینیم و موجباتی رو فراهم می کنیم تا مجری های لوس ، لطیفه های بی مزه خود رو به ما قالب کنن..
بهتره خلاصه کنم..امروز حدودای ساعت چهار بود که خبر اجرای موسیقی محلی بندرعباسی رو از وبلاگ سیاورشن دیدم..بهتر از این نمی شد..موقعیت خوبی بود برای فرار از مکررات و بازگشت به احساسات نوستالوژیک و قدیمی...
به هر حال نقطه عطف این برنامه اجرای گروه آوای بندرعباس بود که به لطف مجریان محترم تا تونسته بودن از سر و دمش زده بودن تا برای رفع تکلیف اونا رو روی صحنه بیارن ..اما با همه اینا وقتی این گروه موسیقی را اجرا می کرد جای خالی یک چیزی خیلی مشهود بود..و اون هم چیزی نیست جز چمک..آقایون ارشاد و حراست و امر به معروف و .. باید بدونن چمک یا همون رقص بندری جزو لا یتجزا از موسیقی ماست و اصولا این موسیقی بدون چمک بی معنی میشه چون بسیاری از ترانه هایی که می خونن صرفا نوعی آوازه که برای رقصیدن کاربرد داره ..کاش روزی برسه که اجازه بدن رقص بندرعباسی به همراه موسیقی بندرعباسی اجرا بشه تا این هنر ناب بر روی همه گشوده بشه..
و اما این برنامه هیچ تفاوت خاصی با برنامه هی دیگه نداشت و فقط از اسم جوان به عنوان دستمایه ای برای سخنرانی ها و اهدای جوایز و تواشیح استفاده شده بود و بنده گمان نمی کنم هیچ مشکلی را از فرا روی جوانان برداشته باشه..البته جای شکرش باقیه که حداقل از جوان به عنوان یک مجرم یاد نشد و باز هم شکر که ما رو با لباس آستین کوتاه روانه بازداشتگاهها نکردن...اما مهمترین حسن این برنامه برای من یافتن وقت مناسب برای جویدن و لذت بردن از یه بسته آدامس بود...

یار غار هوباد بی بی پنج‌شنبه 24 مرداد 1387 ساعت 05:00 ق.ظ

http://hormozart.ir/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد