سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

درباره قهوه‌ی تلخ مهران مدیری

  مهران مدیری پدیده‌ای است که نمی‌توان نسبت به او بی‌تفاوت بود. آنقدر در کارش تبحر دارد که بتواند هر قشری را جذب کند. البته طنز او را نمی‌توان یک طنز ایده‌آل قلمداد کرد اما باید شرایطی که او در آن کار می‌کند را هم در نظر داشت. هر چند من فکر می کنم طنز خوب در این شرایط است که متولد می‌شود و همه چیز مهیای رشد او می‌گردد. من هنوز نمی‌دانم که چطور در این باره قضاوت کنم و فکر می‌کنم فعلا نیازی به قضاوت هم نیست. در قهوه تلخ او مانند کارهای پیشین‌اش هم مخاطب عام را دارد و هم خواص را... جایی طنزش این است که سرآشپز، مستشار را با ملاقه تهدید می‌کند و گاه از زبان یکی از شخصیت‌هایش خطاب به مطرب دربار می‌گوید: "وای به حال اونایی که دمبک مطربی دست گرفتن و مجلس ظالم رو گرم کردن." و خطاب این جمله هم جواب می‌دهد:"ما هنرمندیم هنرمند هم جایی می رود که قدرش را بدانند."

در اینجا در واقع مدیری مانند برخی از نویسندگان امریکای لاتین که در وسط داستان دق و دلی‌شان از دیگر همکاران‌شان‌ را هم خالی می‌کنند در واقع دق دلی خودش و مردم را این‌گونه خالی می‌کند. البته این تفاوت بین هنرمندان را مردم بدون اشاره‌ای درک می‌کنند.

یا در جایی دیگر از قول یکی از ارکان قدرت می‌گوید: "افراد داموس خان از رعیت پول بگیرند و بعد ما همان پول را به رعیت بدهیم تا دلخوشان‌شان شود. این وسط یک کتکی هم بخورند."

به هر حال امثال مهران مدیری و شجریان و علی کریمی و... هستند که به ما می‌گویند هنوز می‌توانیم افتخار کنیم که ایرانی هستیم.


لینک مرتبط: وب سایت سریال قهوه تلخ

پی نوشت: در نوشتن دیالوگ ها چون به حافظه رجوع کرده‌ام شاید کلمه‌ای پس و پیش شده باشد.


نظرات 4 + ارسال نظر
محسن یکشنبه 18 مهر 1389 ساعت 02:26 ب.ظ

سلام بر عقل کل،معتجبم از جنابعالی مدیری وقتی دید قهوه تلخ فرصت نمایش در سیمای ضرغامی را ندارد با دسته گل و یک پکیج کامل از قهوه تلخ نزد احمدی نژاد رفت تاسرمایه اش ازبین نرود واین فرصت برای اودر شبکه ویدئویی محفوظ باشد اگر سنت قد می دهد باید آقای مربوطه زمان شاه را به یاد داشته باشی آن موقع به این برنامه طنز انتقادی می گفتند سوپاپ اطمینان رژیم،مدیری سالیان سال سوپاپ اطمینان آقایان بود . ساعت خوش راحتما یادت هست عاقبت رادش این جوان با استعداد جنوبی به آسایشگاه روانی کشید بخاطر همین آقای مدیری که برای هر اجرا درسال های دهه هفتادخودش روزی .... حقوق ومواجب می گرفت ،اختلافش با جواد رضویان هم که کاملا درجریانی،پس بهتره اینهمه پز روشنفکری ... وهرچه دیگران گفتند بلغور نکنی!

اطلاعات جالبی دادید. سپاس

بی نام یکشنبه 18 مهر 1389 ساعت 11:42 ب.ظ

راستش به نظر من کلا طنز ایران، یا این که بهتر بگوئیم فیلم های کمدی ایرانی، از آن المان های لازم و اکنون معمول کمدی خالی هستند. در هر صورت تعداد زیادی به مهران مدیری می خندند و من هنوز نتوانسته ام بفهمم چرا (حتما ایراد از من است). من بیشتر فیلمهای او را لوس می دانم.

سیروس دوشنبه 19 مهر 1389 ساعت 01:56 ب.ظ

عزیز نگارنده
پی نوشت شما خنده دار است دوست عزیز! این نمونه اش را ندیده بودیم که دیدیم

اینکه اثری را در بخشی از نوشته هایمان با اشاره به دیالوگهایش نقد کنیم و سپس اشاره به دیالوگ را دستمایه ای جهت برداشت نهایی قرار دهیم اصلی ترین نیازش این است که دیالوگها را درست و حتی با رعایت مکث ها و حالاتش بنگاریم. در دبستان انگار باید خوانده باشید که گاهی یک ویرگول جان آدمی را جابجا میکند!

سپاس.
خودم هم ندیده بودم.

سمیرا دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 03:45 ب.ظ

سلام به سیاورشن عزیز
خواستم بهت خسته نباشید بگم
و اینکه
کسی نمی تونه هنر مهران مدیری و قدرتش در این زمینه رو نادیده بگیره
به شرطی که برای تبلیغ کارهاش و فروش بیشتر سریالش از اسم جنبش سبز ایران سوء استفاده نکنه و بین مردم شایعه نکنه که حامی جنبش سبزه در حالی که تاحالا برای حمایت از جنبش هیچ حرکتی از خودش نشون نداده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد