سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

تجمع و اعتراض مردم هرمزگان به بایکوت خبری از سوی صدا و سیما

  مردم هرمزگان امروز در اعتراض به بایکوت خبری اعتراض‌های‌شان [به تجزیه قریب الوقوع بخش‌هایی از هرمزگان] امروز در جلوی صدا و سیمای مرکز خلیج فارس تجمع کردند و علیه این رسانه شعار سر دادند و خواستار استعفای مدیر این رسانه شدند. مردم با فریادهای "بی غیرت! بی غیرت!" نارضایتی و عصبانیت خود را از این اقدام شبکه استانی خلیج فارس نشان دادند. شنیده شده صدا و سیمای مرکز خلیج فارس ختی سخنان آیت الله نعیم‌آبادی امام جمعه بندرعباس [در خصوص غیرمنطقی بودن الحاق بخش‌هایی از هرمزگان به فارس] را  نیز سانسور کرده است!
















نمازجمعه‌ی به یاد ماندنی19 مهرماه



   • نمازجمعه‌ی امروز 19 مهرماه یکی از پرشورترین نمازجمعه‌های هرمزگان بود. به طوری که بسیاری از نمازگزاران در محوطه باز و هوای گرم و بر روی حصیر نمازشان را اقامه کردند. چشم امید مردم هرمزگان به خطیب نمازجمعه بندرعباس بود.

• «آیت‌الله نعیم‌آبادی» بخش پایانی و اعظم سخنان خود را اختصاص داد به مساله الحاق بخش‌های از گاوبندی به استان فارس. در این ده دقیقه و چهارده ثانیه؛ آیت‌الله با قاطعیت اشاره کرد که این کار غیرمنطقی است و یکی از وزرای دولت پیشین پس از یک ساعت و نیم گفتگو نتوانسته او را مجاب کند. ایشان همچنین از شورای امنیت ملی و مسئولان خواست هر چه زودتر در این تصمیم تجدید نظر کنند.



• سخنان آیت الله با تکبیرِ پرشور حضار همراه بود و پس از نماز هم در تظاهرات مردمی با شعارهایشان از خطیب جمعه‌شان تشکر کردند.

• حضور «نماز اولی‌ها» پُر رنگ بود.
• امروز مردم علیه صدا و سیما هم شعار سر دادند.







• حضور مردم از همه قشر و صنف و سلیقه در کنار یکدیگر چشمگیر بود. غیرهرمزگانی‌های زیادی هم در بین مردم دیده می‌شدند.

محمد روهنده و «اَله سبزه»اش


  •   اواسط دهه هفتاد بود که «محمد روهنده» خواننده و «فواد شکاری» [نوازنده کیبورد و درامز] به ترکیبی در موسیقی دست یافتند که باعث دگرگونی‌هایی زیادی در سلیقه موسیقیایی مردم هرمزگان گشت. این‌ها در کنار استفاده از سازهای الکترونیک؛ نغمه‌هایی ربع پرده را اجرا می‌کردند. این اتفاق هم‌زمان بود با ورود اولین کیبوردهایی که قابلیت اجرای ربع پرده را داشت[YAMAHA 62].  مردمی که دوست داشتند مراسم‌های‌شان با سازهایی به‌جز سازهای محلی رونق بگیرد و از سویی دلبستگی به نغمه‌های محلی داشتند، هجوم آوردند به این سبک موسیقی. و بسیاری از موزیسین‌های عروسی ناچار شدند از روهنده و شکاری تبعیت کنند. و آن‌هایی که این نوع موسیقی خوش‌آیندشان نبود به سرعت حذف شدند. گروه‌هایی خوب از موسیقی پاپ که به لحاظ سازبندی غنای بیشتری داشتند و ... از طرفی دیگر مردم به گروه‌های محلی هم اقبال کمتری نشان می‌دادند؛ آن‌ها هم برای بسیاری ظاهرا "کلاس" نداشتند و دردسرهای خاص خودشان را برای هماهنگی و اجرا داشتند؛ پس به حاشیه رانده شدند.
  • در واقع دو طیف محمد روهنده را سبب انزوای موسیقی خودشان می‌دانستند: موزیسین‌های محلی و گروه‌هایی که در بندرعباس به سبک آنها  "پاپ ِ کلاسیک" اطلاق می‌شد! اما به روهنده چه ربطی داشت که این‌ها تاب رقابت را نیاورند؟ او کار خودش را می‌کرد. هر چند خودش هم حالا نمی‌داند نتیجه کارش چه شده و کجای موسیقی این استان ایستاده است اما آن موقع دل بسیاری را به دست آورده بود.
  • بسیاری از کارهای او شنیدنی‌اند. و شاید اثرگذارترین آن‌ها همین «اَله سبزه» بود که فاتحه‌ی باقی سبک‌های رایج در اجرای زنده و عروسی‌های بندرعباس را خواند و در عروسی‌های بندرعباس همان‌قدر نقش داشت که خطبه‌ی عقد.
  • روهنده و موسیقی‌اش که البته فواد شکاری هم بسیار در آن اثرگذار بود با همه نکته‌های مثبت و مخرب‌اش هنوز هم دارد بر عروسی‌های بندرعباس حکم‌رانی می‌کند. هر چند خود او در آن‌سوی آب باشد اما هنوز بسیاری راه او را می‌روند. به گمانم او بهترین خواننده‌ی عروسی در بندرعباس پس از انقلاب بود.

«اَله سبزه» را از این دو لینک می‌توانید بشنوید. هر چند اجرای‌های زنده‌ی روهنده چیزی دیگری است.

https://soundcloud.com/siavarshan/ala-sabza-mohammad-rohandeh

 

http://snk.to/f-c7t8g55k

 

manoto1

  شبکه‌ی "من‌وتو1" بنا شده بر روی محدودیت‌ها و محرومیت‌ها و علاقمندی‌های گاه با ارزش و گاه دست‌ِچندم جامعه ایرانی، با ساختاری زیبا و درخور و هوشمندانه؛ آن‌گونه که ایده‌آل هر رسانه است توانسته مخاطب را جذب و به زعم من گاه مسحور خود کند.

از کوروش گرفته تا گوگوش و افسانه‌های جن و پری، مهمانی، رقص و دکوراسیون منزل و فوتبال و هر چه که جامعه ایرانی به آن روی خوش نشان می‌دهد؛ نگذشته است و چه خوب سلیقه‌ای و نگاه تیزبینی!

از قضا تاکیدشان بر روی محرومیت‌ها هم بیشتر است چنان که این هنرِ مظلوم موسیقی هم شده اسباب دست و فکرشان؛ و بیشترین تمرکزشان بر روی این دلبستگی دیرینه‌ی ایرانی و انسانی است.  با چندین برنامه از جمله "آکادمی گوگوش و برادران"؛ "مکث" و "شعر یادت نره" و مستندهایی گاه و بیگاه...



***

در سال‌ها‌ی دورتر در آغاز سال نو و کمی بعدتر، شوهای نوروزی با طعم نوروز و چاشنی غلیظ موسیقی بر روی نوارهای ویدئویی منتشر و تکثیر می‌شد و این‌گونه اسباب لذت موسیقیایی مردم را تامین می‌کرد. در اواسط دهه هفتاد با گشایشی مختصر بر موسیقی پاپ در کشورمان بساط و رونق آن شوها برچیده شد و به خاطرات پیوستند. من هنوز نمی‌دانم این گشایش مختصر چه زیانی بر ما داشت که آن را هم دریغ کردند و بسیاری از چهره‌های شاخص، ناچار کوچ کردند و بسیاری از چهره‌های موجه سکوت. 

***

از جمله پربیننده‌ترین برنامه‌های این شبکه همین مثلا آکادمی است که در واقع یک شو تلویزیونی است که نه تنها دل مخاطب عام را به دست آورده که حتی جانب‌داری برخی فرهیختگان را هم به همراه داشته. جالب اینجاست که در طول سه سال اجرای این برنامه هیچ خروجی حتی در حد همین موسیقی پاپ درِ پیت خودمان هم نداشته است و آثاری که با کمترین امکانات در ایران توسط هنرمندان ضبط می‌شود خیلی فاخرتر از آثاریی است که احتمالا از هنرمندان آکادمیک این برنامه خواهیم شنید. قطعا تاثیر آن "گشایش مختصر" خیلی بیشتر و فاخرتر از این شو بوده و بدون ادعا و تبلیغی چهره‌هایی تحویل داده مثل: شادمهر عقیلی و ناصر عبداللهی و... که در آکادمی کوچه و بازار و عروسی‌ها رشد کرده بودند و حالا کپی دستِ‌چندم آن‌ها در همین برنامه اول می‌شوند. نگویید این شو از هیچ بهتر است. به قول استاد علی حبیب‌زاده: "ما با امکاناتی کمتر از صفر کار می‌کردیم. خودِ صفر هم اینجا یک عدد است."

من قول می‌دهم اگر مسئولین ما هیچ امکان و هزینه‌ای برای موسیقی و رشد آن در نظر نگیرند و در عوض اظهار نظری هم در مورد آن نکنند و کاری به آن نداشته باشند؛ موسیقیِ ما؛ مردم ما را بی‌نیاز خواهد کرد. ما فقط یک صفر نیاز داریم. 

***

این شبکه به خوبی نیازهای جامعه ایرانی را می‌شناسد و آن‌ها را  خیلی شیک و قشنگ به خوردش می‌دهد. مخاطب را به دنبال خود می‌کشد؛ او را درگیر خود می‌کند و سپس می‌خواهد که او هم به پاس این لطف برایش کار مختصری بکند؛ کاری که باز هم برای خودِ مخاطب جذاب است: عکس کودکش را میل کند، با پیامک در نتیجه‌ی پربیننده‌ترین برنامه‌اش سهیم باشد و از اتفاقات اطرافش ویدئو بگیرد و بفرستد. خیلی رومانتیک و ساده‌دلانه است اگر فکر کنیم داستان، "احترام به مخاطب و مشارکت و ارتباط با اوست". همه‌ی برنامه‌های تولیدی این شبکه به نوعی از مخاطبش کار می‌کشد. باید صبر کنیم و ببینم حالا او با این مخاطبی که تربیت کرده چه می‌خواهد بکند. گذر زمان نشان می‌دهد که من بد بین‌ام یا شما ساده‌دل.