سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

خط کمر وانت بار و معادلات روزگار!

در برخی از این ترانه‌های «بند تنبانی» مفاهیم عمیقی نهفته است. نگاه کنید به این ترانه که تاریخ دقیقش از متن آن استنتاج شده و پس از تلاش‌های بی وقفه‌ی متخصصان روشن گردیده مربوط به سال 1994 و حوالی آن است.

خطِ کمر ِ «وانت‌بار»  |   بهم اِتزدن روزگار

دختو دنبال یار نارَن  |   همه شاوا «نود و چهار»



در واقع نکته کلیدی در «خط کمر وانت بار» و «94» نهفته است. از آنجایی که بندرعباسی‌ها علاقه‌ی وافری به اتومبیل‌های باری «تویوتا» داشته‌اند مشخص است که منظور ترانه‌سرا از وانت؛ تویوتای مدل 94 است و «خط کمر وانت‌بار» هم همان خطوط گرافیکی بدنه اتومبیل‌اند که مشخص کننده‌ی مدل آن بودند. و حالا ترانه‌سرا گلایه دارد که این خطوط معادلات روزگار را بر هم زده‌اند و دخترها به دنبال یارشان نمی‌روند و چشم‌شان دنبال «تویوتای 94» است. از بد حادثه این ترانه‌ها [که نمونه فوق یکی از سالم ترین‌شان هم هست] ملودی‌های شیرینی هم دارند و زود در بین مردم جا می‌افتند و ورد زبان می‌شوند. وقتی به عقب‌تر بر می‌گردیم و ترانه‌های دهه‌های چهل و پنجاه ِ عروسی‌های بندرعباس را با امروز مقایسه می‌کنیم متوجه سیر متبذل و نزولی آن خواهیم بود. چنانکه نمونه‌های امروزی حتی برای مثال زدن هم شایستگی ندارند!


«سیاه‌نمایی»

   این عکس در یک لَنجِ مسافربری گرفته شده. هر چند با یک دوربین 3 مگاپیکسلیِ خانگی گرفتمش اما بیش از هر کدام از عکس‌هایم دوستش دارم.



  این عکس در یک لنج و در مسیر جزیره قشم به بندرعباس گرفته شده. تاجران یا بهتر است بگویم قاچاقچیان کالا که کمی وضع‌شان خوب بود و مردم بهشان ارباب می‌گفتند مردم را اجیر می‌کردند تا بارهای آنها را از جزیره تا بندر بیارند و طبق اجازه‌ای که قانون به هر نفر برای آوردن بار محدود می‌داد آنها بارهای‌شان را بین مردمی که حاضر بودند در ازای مثلا ده هزارتومن این کار را بکنند؛ تقسیم می‌کردند. خانواده ها هم برای اینکه پول بیشتری گیرشان بیاید بچه‌های کوچک را هم با خودشان می‌آوردند و از شناسنامه‌ی آنها هم برای گرفتن برگ سبز (برگه‌ای که می‌توانستند با آن مقدار بار محدود را بیارند) استفاده می‌کردند. و این تصاویر خلق می‌شد در این لنج‌ها...


«بی‌بی صنَم جانم»

 
 

 

«بی‌بی صنَم جانم» یک اثر فولک سیستانی است که در سیستان و افغانستان و پاکستان خوانده و شنیده می‌شود. این اجرای مدرنِ یک گروه پاکستانی [زب و هانیه] است از این موسیقی. دیروز در حالی که با رادیو کلنجار می‌رفتم شنیدمش؛ مسحورش شدم و امروز این لینک را پیدا کردم. آیا می‌شود ما هم روزی موسیقی ِ فولک‌مان را به این شکل ارائه بدهیم؟

درباره بزرگ‌داشت «ابراهیم منصفی» | نهم تیرماه 91

  • اول تشکر از کسانی که این بزرگ‌داشت به همت و تلاش آن‌ها برگزار گردید و کیست که نداند برای سر پا کردن چنین برنامه‌هایی چقدر باید پوست کلفت باشی! به شکل و محتوای برنامه نمی‌پردازم و می‌رفتم سراغ بخش موسیقیایی برنامه که در واقع بخش اعظم مراسم هم بود. اگر از اجرایی نام نبردم بدانید که ارتباطی با آن برقرار نکرده‌ام.
  • شاید جذابترین اجرا؛ اجرای «رضا کولغانی» و گروهش بود. اجرای ترانه "بدگمانی" شاهکار او بود. ارتباط عالی و درک خوب از از کلام «ابراهیم منصفی» می‌تواند او را به یکی از بهترین "رامی‌خوان‌"ها تبدیل کند. البته اگر مثل باقی هنرمندان جوان‌مان دچار غرور نشود و یا مثل همین مراسم جو زده نگردد! گاه این‌قدر در بعد نمایشی اجرا غرق می‌شد که موسیقی را از دست می‌داد و خارج می‌خواند. با این حال می‌توان به او امید داشت. کاش کمتر حرف بزند و از حرکت‌هایی که مخصوص تیم‌های ورزشی است صرف نظر کند. [همین بزن قدش و اینها...] من بارها به دوستان گفته‌ام که رفتارشان روی سن حتی راه رفتن‌شان سخن گفتتن‌شان بهتر است با سبک موسیقی و حتی حال و هوای قطعه‌ای که اجرا می‌کنند همگون باشد. رضا از این بابت خیلی خارج بود.

    مهدی خسروخواه . رامتین پاکدامن
  • اما اجرای ویژه و ناب این مراسم اجرای «مهدی خسروخواه» و «رامتین پاکدامن» بود. انگار هنوز دود از کنده و یا حداقل نزدیکی کنده بلند می‌شود و باید فاخرترین موسیقی کار شده برای رامی را از "پاکدامن‌"ها بشنویم چنان که در اجراهای «مسعود پاکدامن» و رامی سراغ داشتیم. صدای خاص خسروخواه و تسلط‌‌ اش بر این‌گونه موسیقی و همین‌طور فضای کوردها رنگ‌آمیزی خوبی در این کارها ایجاد کرده بود. ضبط و انتشار این قطعات امتیاز خوبی برای موسیقی هرمزگان خواهند بود.
  • اجرای «امین امینی» و تحریرهای «مجید نصیری» را هم دوست داشتم. 
  • «فاضل پیش» مثل اغلب اوقات خوب بود. فاضل همیشه خوب است هیچ گاه بد ندیدمش و عالی هم. همیشه خوب است.
  • کاش دوستانی که تمرین نداشتند، اجرا نمی‌کردند. اعلام این‌که ما تمرین نکرده‌ایم و این اجرای ماست، افتخار نیست. نوعی دهن‌کجی به مخاطب است.
  • دوستی دارم که در این مراسم برای اولین بار با موسیقی رامی و موزیسین‌های هرمزگانی مواجه می‌شد. پس از اجرا گفت: بهترین موسیقی این شب اجرای خود منصفی بود در تیزهایی که پخش می‌شد. با او موافقم!