اسم از بس که شد به پشت افتاد

ساجده کشمیری با چاپ اولین کتابش باید منتظر نقد ها و ... های تند و تیزی باشد . اسم از بس که شد به پشت افتاد ، جسورانه تر از آن است که  فکرش را می کردم . از اسمش گرفته تا طرح جلد و محتوا همگی به شما می گوید که باید منتظر کلماتی باشد که انتظارشان را ندارید (هر چند در همین نزدیکی شمایند.) این کتاب از صفحه 203 شروع می شود!!! خب! هر چه حرفهایم را کوتاه تر کنم بهتر است چون در تخصص من نیست و همین ها را هم  عنوان یک مخاطب عامِ به لذت افتاده از اسم از بس که شد به پشت افتاد ، گفتم.

 

پشت جلد کتاب آمده :

 افتاده از اسم شدن     به در حوالی بابل دردش گرفت
از هفت ماهه ای لزج         با جفت زیر پیکره خدای به ترکیب عاج
شکلی آورد پشت داده به بندر     خالی از نشیمن گاه های وارداتی

و این هم یکی از کارها که خیلی به من چسپید :

تابستان از دل من می آید عقد کند
هفت تا دور زمین آنطرف  تر
لپتون عصرانه خوبی است وسط هفت سنگای دل ما
کسی خیال کرد شب چیزی بشود که نشود ظهر
عرق لای انگشتانت   موضوع شود
مثلا چشمها آبی که نبود    خواستم و شد
از لج سه شنبه ای که بیاید
به روسری ام جایش می دهم
فردا جمعه    آفتاب    خوبی دارد .

                                                                 روز نزدیکتر از قبل

شناسنامه کتاب         
اسم از بس که شد به پشت افتاد
ساجده کشمیری
ناشر بوتیمار
شمارگان: 1000
حدودن 61صفحه
مراکز فروش در بندرعباس: :کتاب فروشی امام خمینی (جنب اداره آموزش و پرورش ناحیه دو ) و کتابسرای تربیت

.............................................................................................................................................

این هم وبلاگ ساجده کشمیری: ۲۰۶پرتقالی