گفتگو با غلام مارگیری |
شنیده ها مرا واداشت که تصمیم بگیرم از نزدیک ببینمش . غلام مارگیری را می گویم . بابا زار میناب که مردم از اجراهایش در جشنواره موسیقی فجر ، موسیقی نواحی و موسیقی های مذهبی در آلمان مدهوش شده بودند . از او فقط اسمش را می دانستم و اینکه در یکی از روستاهای میناب زندگی می کند . برای اینکه حرفها تخصصی تر شود و نتیجه بهتری بگیرم از وحید قویدل(بابازار جوان بندرعباس) هم خواهش کردم با من بیاید که او هم پذیرفت . صبح زود راه افتادیم و ساعت یازده بود که غلامشاه را در خانه اش نزدیک روستای بنزرک پیدا کردیم .به گرمی ما را پذیرفت و هر چه داشت پیش رو گذاشت . قویدل : شما در اینجا هم مراسم زار برگذار می کنید ؟ مارگیر:بله من خودم بابای زار هستم زار حبشی می زنید یا مشایخ ؟ حبشی ،نوبان ،سواحیلی ،بی بی ریحان ،بی متو ، دکتو ،عدنی هست /یک لوح را نشان می دهد / بفرما این را ببین در دانشگاه تهران زیر نظر پزشکان من مریض برده ام و درمان شده اند .اگر درست نبود چرا دکترها این را امضا کرده اند ؟ بله ما هم زار را قبول داریم . ما خودمان بچه های میدان باحبیب هستیم . ما هم اهل هواییم . درست است آقا شما دست در نوبان و حَبش دارید ؟ نه ما دست در نوبان و متهری داریم . ما بفرما مولودی خوانیم . /کتابی را نشان می دهد / یک نفر می خواند و باقی جواب می دهند . / و می خواند / بجز عربی چه زبانی را می دانید ؟ سواحیلی ؟ زنگباری؟ نه فقط عربی و فارسی .سواحیلی را شما می دانید . من نمی دانم . از اشعار زار هم چیزی می خوانید ؟ بله . زار بله / و می خواند / شیل الله شیل الله یا بن علی شیل الله .. سوالات قویدل تمام می شود و از اینجا به بعد را من می پرسم . گزارش اجرای شما در کرمان را خوانده ام .فکر کنم یکی از بهترین اجراها بوده ؟ بله . همه دیوانه شدند . همه به حال آمدند. و اجرای آلمان چطور بود ؟ جای شما خالی! تا صدایم را بلند کردم غلغله در سالن افتاد . من بودم و پسرم . من می خوانم و او جواب می داد . همه ربع ساعت اجرا کردند به ما گفتند شما نیم ساعت بخوانید ./مجلاتی را که از او نوشته اند را به ما نشان می دهد/
می شود کمی هم با سَمّاء بزنید و بخوانید ؟ بله . می خوانم . /سمّاء را در نور آفتاب می گذارد . کمی باید صبر کنیم./ خودتان هم باد دارید ؟ بله . هفت گروه .ولی خواندن هیچ بابایی مرا نمی گیرد . سمّاء را بر می گیرد و میزند و می خواند ./عکس/ کلمه مناسبی برای توصیف خواندنش و حسی که داشتم پیدا نمی کنم .باید دید و شنید . کم کم بالاتر می رود و ما را هم ... و باز هم کمی حرف می زنیم . شما سفره هم برای زار می اندازید ؟ بله . اول مریض را نزد دکتر می برند اگر زار و باد باشد درست نمی شود . اگر جن و پری باشد با دعا و خیزران درست می شود . و اگر زار باشد دود می دهیمش با کمی داروی باد . و باد که زیر آمد می پرسیم .تو چه هستی؟ / به عربی/ چه می خواهی ؟ چه قصدی داری؟ تو زار هستی ؟ جن هستی؟ اگر عجم باشد که فارسی حرف می زند . اگر همان عربی جواب بدهد که همان طور ادامه می دهیم . چند شب مراسم می خواهی؟ چند عدد گوسفند برای قربانی ؟ او هم جواب می دهد . می گوییم به شرطی که مریض خوب شود و او هم قبول می کند و قسمش می دهیم که مریض را آزار ندهد . این طرف بیشتر چه بادهایی دارند ؟ بیشتر شیخ است . لیوا هم هست . زنگباری هست . خودتان چه بادهایی دارید ؟ شیخ بغداد، شیخ شنگر،بیمتو . دکتو ، بی بی ریحان و ...من شش ماه کور بودم . کسی هم نمی دانست زار دارم . تا بردند پیش بابا و سفره انداختند تا من بینا شدم . کدام یک سختگیرتر و سنگین تر اند ؟شیخ بغداد و این بار او می پرسد :شما از بندرعباس آمده اید؟ بله من بندرعباسی ام . پدربزرگم بندرعباس بود . من هم تا نه سالگی بندرعباس بودم . ولی اصالتا مال روستای گوده هستیم . بعد از کمی صحبت دوباره دلمان برای خواندنش تنگ می شود . شیخ شنگر را برایمان می خوانید؟ بله آقا / و می خواند / از او تشکر می کنیم ، چند عکس یادگاری می گیریم و باز می گردیم . از قویدل می پرسم : فکر کنم کار موسیقی غلام مارگیر بیشتر در حیطه موسیقی آیینی باشد تا زار، درست است ؟ بله . اگر بخواهیم درصد بندی کنیم او هشتاد درصد مولودی می خواند، پانزده درصد مشایخ و پنج درصد زار . این همه تنوع در موسیقی هرمزگان و ما بی خبر!؟ اجرای زنده و آشنایی با مارگیر مرا واداشت تا موسیقی آیینی هرمزگان را هم جدی تر دنبال کنم . اگر در این باره اطلاعاتی دارید من را هم بی نصیب نگذارید . ............................................................................................................ پ. ن ۱ : درباره زار و نوبان و بادهای دیگر اینجا نوشته بودم . پ. ن ۲: به این مطلب لینک داده اند : پیمان - هنر و موسیقی - sol.ir - ندای امروز - دو در دو
|