گزارشی از جشنواره موسیقی ملل شیستا ـ سوئد

   گزارش زیر را چوک سورو از اجرای هرمزگانی ها در جشنواره ی شیستای سوئد نوشته است . البته اجازه داشتم در متن تغییراتی بدهم و کمی آن را رسمی تر کنم ولی احساسات او پس از سالها دوری از بندر و مواجه شدنش با یک رویداد زیبای هرمزگانی ، دلنشین است.

***

   هنرمندان هرمزگانی در جشنواره شیستا استکهلم - سوئد  ( گزارش ویژه برای وبلاگ سیاورشن )


   امسال هنرمندان هرمزگانی در دو برنامه و گروه جداگانه درجشنواره شیستا شرکت نمودند در برنامه اول که روز جمعه ۲۴ ماه نوامبر  برگزار شد  موسی کمالی ،  عیسی بلوچستانی  - حمید سعید - مهدی لشکری ،  به  اجرای برنامه پرداختند  (متاسفانه بعلت دوری مسافت نتوانستم در این برنامه حضور یابم و شاهد  هنرنمایی این عزیزان باشم .)
    برنامه دوم روز شنبه ۲۵ نوامبر برگزار شد و حبیب زاده بعد از نزدیک سه دهه  به همراه  قنبر راستگو  ، جاسم آبکار در کنار  هنرمندان نسل جدید  کامران حبیب زاده ، حسن آدینه و کامبیز حبیب زاده  به روی صحنه آمد و با صدای گرم خود  و اجرای موسیقی اش جمعیت حاضر در سالن را به شوق آورد . ترانه های حبیب زاده شور و هیجان خاصی به شنوندگان حاضر داد و اغلب آنها را به وسط سالن کشاند تا به همراه حبیب زاده  به رقص بندرعباسی بپردازند . ترانهای قدیمی او برای نسل قدیم یادآور خاطرات گذشته بود، و به همراه شادی  ، غم دوری از شهر و دیار و یار را در دلها تازه می کرد . اشک شادی و اشک غم به هم در آمیخته بودند .  

   برای من دیدن هنرنمایی جوانانی از نسل جدید در کنار نسل قدیمی بسیار جالب بود  . گویا موسیقی  هرمزگانی پلی بوده بین دو نسل  و بین بندر و غربت ، این نغمه ها و ترانه ها زبان مشترک  همگی ما بود  همدیگر را نمی شناختیم ولی  با هم  ترانه های حبیب زاده را زمزمه می کردیم ، می رقصیدیم ، بدون اینکه همدیگر بشناسیم به هم لبخند می زدیم  گویا سالها است که همدیگر را می شناسیم  .
حبیب زاده بعد از اجرای آهنگهای قدیمی برنامه خود را با دو آهنگ نسبتا جدیدتر که سالهای پیش خوانده بود به پایان رساند  ، البته  قبل از اجرای این دو ترانه خلاصه ای  از آنها به زبان انگلیسی برای سوئدیهای حاضر در سالن دکلمه نمود .
ترانه های آزادی خیلی خاشن و پاینده ایران پایان بخش هنرنمایی حبیب زاده و گروهش بود .
در این برنامه، قنبر راستگو  (خالو قنبر ) جفتی ، جاسم آبکار ، دهل ، کامران جبیب زاده ،عود ،  کامبیز حبیب زاده ، کسر و حسن آدینه زاده، پیپه می نواختند  احمد میرزاده نیز با گروه همراهی می نمود .
لباس نوازندگان  ، لباس جاشویی  بود ، لنگ ، کپره و کلاه این لباس اکثر جاشوها و ساحل نشینان جنوب در قدیم بود  و هنوز جاشوها از آن استفاده می کنند .

 حضور  کامران و کامبیز  حبیب زاده  در کنار پدرشان  نشان می داد  که حبیب زاده برای تداوم  فعالیت هنری در این سالها  تلاش نموده  و شاگردان خوبی پرورش داده  عود  کامران حبیب زاده  تا حدودی جای خالی حسین وفادار  پر نموده بود ولی حضور وفادار به همراه جفتی خالو قنبر  می توانست برنامه را کاملتر کند  .

  جاسم آبکار از هنرمندان قدیمی بندرعباس این بار به جای ساز اصلیش که ساکسیفون و کیبورد  است، دهل می نواخت و خوب هم می نواخت.

  حبیب زاده می گفت دارد روی ترانه های جدیدش کار می کند و اگر همه جیز به خوبی پیش برود شاید سال دیگر  آلبوم تازه ی ایشان آماده گردد .

  اگر چه نتواستم شاهد هنرنمای  عیسی بلوچستانی، حمید سعید  ، موسی کمالی و مهدی لشکری باشم ولی در یک جلسه دوستانه شاهد هنر نمای حمید سعید و عیسی بلوچستانی بودم ، همنوازی گیتار  این دو هنرمند به همراهی صدای گرم و گیرای بلوچستانی  ، نشان می داد  که  نسل جدیدی از هنرمندان  هرمزگانی در راهند  ، نسلی که  با جامعه اش آشنا است و با پیرامونش بیگانه نیست ، آنها می خواهند  از همنوعانشان از انسانهای شهرشان و از آنهایی که دستشان خالی است و ... ، بگویند . 
  حمید سعید گیتارش را برای لحظاتی به عقد لیوا در آورد و آنها را به هم پیوند زد  ، چه سحر آمیز و زیبا بود این موسیقی!

                                                                                            چوک سورو

.....................................................

از ناصر عبداللهی خبر خاصی ندارم . بستگان نزدیک او می گویند: "پزشکان حتی به خود ما هم گزارش تازه ای نمی دهند و می گویند . ما تا نتیجه ای نگیریم حرفی نمی زنیم . "

بخواهیم تا باشد .