افشای متن یک گفتگوی تلفنی!

اون: [با ناز و مقداری اعتماد به نفس] من چی ِ تو ام؟ 

من: ها؟ یعنی چی؟ 

اون: منظورم اینه که من برات مث چی می‌مونم؟ از همین حرفایی که همه به هم می‌زنن دیگه، ماه من! سنجاب من!  چه می‌دونم از این حرفا دیگه! 

من: آها یعنی الان باید ازت تعریف کنم؟ 

اون: خیلی خُلی! ببین اگه بخوای منو توی یه جمله یا کلمه یا عبارت توصیف کنی، بهم چی می‌گی؟ 

من: [بعد از یک مکث کوتاه] عسل طبیعی آذربایجان! 

اون: [صداهایی گنگ و نامفهوم] برو گم شو! دیوونه‌ای به خدا!