{همه درباره ی فیلم حرف میزنند اما کسی یک پلان فیلم هم نمیسازد. همه عکس میگیرند اما کمتر کسی درباره یک عکس حرف میزند. پیشاپیش از زحمات همه دوستانی که سعی کردند، برنامهای متفاوت را ارائه دهند بسیار قدردانی مینمایم. از آقایان :مرتضی نیکنهاد، به خاطر پشتکارش ./از اجرای خوب پشتکوهی ،/تصویر برداران/ و همچنین از تقدیری که از آقای بردال و سرکار خانم جاهد به عمل آمد و واقعا جای تقدیر از این عزیزان، جایش خالی بود/ و این خالی بودن، به نوعی احساس میگردید/ و هم از نمایش به جایی که در بند بند، متن مراسم اتفاق افتاد،/ بسیار خرسندم و خسته نباشید میگویم./تنها ای کاش این همه زحمت و هزینه، به چراهای بی پاسخ سینمای استان میگذشت. و ریشهیابی و یک نقد جدی میشد. همچنان که توقع میرفت. تا لااقل این حداقل مخاطب، با دستهای خالی بیرون نمیرفتند / و گرنه چنین مراسمی هفته قبل هم در سینمای ستاره جنوب برگزار شد و با کف زدنهای بسیار هم به پایان رسید}
مراســـم تقـــدیر در کــافــی شــاپ با طــعم مــاتـم مرد از روی تخـت بلند شـد،/ســرُم بالای سرش را روشـن میکند./ سرفههایی خسته، از اعماق جسم نحیفش، خودشان را آهسته آهسته بالا میکشند و از دهان مرد به بیرون پرتاب میشوند./
مرد: لطفا! برای اینکه آمدهاید، خودتان را تشویق کنید./ و بعد خیلی ممنون از اینکه از آقای سیروس کهورینژاد تقدیر میشود. /تشویق کنید لطفا.؛/ باز هم ممنون از اینکه از سرکار خانم جاهد تقدیر میشود /خیلی خیلی هم ممنون، از اینکه آقای حسن بردال در تهران به دنبال چاپ کتاب عکس هرمزگان رفته است /تشویق کنید لطفا .؛/ و ممنون از آقای مــنصور نعیمی/ خیلی ممــنون از خانم فریده گرمساری/.تشویق، لطفا .؛/ مرد خود را به زحمت به دیوار میگیرد./ آقای آرمین! بنوازید لطفا ! /موسیقی....
این موسیقی "فیلم گوزنها از مسعود کیمیایی"نیـست ؛؟ / آره .!/ پس پــدر خوانــده کجــاست ؟.../ الان همــین جا بود ..../ ولـش کـن همـین خوب است /بگذارید پـدر خوانـده به حـال خودش باشد./تشـویق کنید لطفا / راستی آن سه تابـوت برای چیــست /فکر کردم قراره فیلم" سگ آنـدلسی" پخش بـشه ./ سـالوادور دالی کجاست؟/ سالوادور دالی را تشویق کـنید لطفا!/ موسـیقی ماتــم لطــفا!/
می گم آ / اگه آقای آرمین با دارو دسته نیویورکی ها نبودند،/ چه اتفــاقی می افـــتاد ؟؟؟؟؟؟؟؟/ دوربین . نور. صدا.... صدا قطع و وصل می شه ؟/ ......شاید تقصیر از موسیقی فیـــلم "عشق سالـــهای وبــاست "که در متن تیزر "هنــدوانه فروشها به بهشت می روند "استفاده شده! //// بســـتنی لطفا /
چند نفر پشت پرده پچ پچ می کردند./ مرد آنها را می بیند ./ مـرد: بفرمایید /مراسم خودمانی است / بچهها آن دورها برای خودشان بازی میکنند ./ موسیقی هم در حال نواختن است ./ مردم هم در حال صحبت کردن هستند ./من هم برای خودم دارم شعر می خوانم ./ مجنون هم کنار کعبه دارد به دنبال لیلی می گردد./ ببــنید چه شب قشنــگی است. / مهــتاب داشت می تابــید ...../
انیمیشن کوتاه لطفا!/ فیلم کوتاه نداریم؟ اصلا مراسم ./مراسم سینماست ؟/کی گفته...؟/ بیلبورد نصب کردند؟ .../مگه نه آقای رئـــیس؟مگر مراسم سینما نیست ؟ / فیلم یک دقیقهای میشود آیا ؟/پخش .../نه .../ بعدا/ شاید/ خواهد شد......./ باشه آقا / باشه ./ چراغ بالای سرش را کمی ،کم رنگتر میکند ./ این نور بالای سرم ،خیلی پررنگ است آقا./ اسم بچههات چی بود آرمین ؟ آرمـین: آن چراغ را می بینید ؟ / مرا اذیت میکند. / بد جوری در کادر است./ درخشندگی رنگ زرد، در این همه خالی کادر، خیلی خیلی جیغ میزند./ خاموش شود لطفا ./ حتمــا ...حتــما ...
مرد خودش را کمی جا به جا میکند./ مـرد: نه که فکر کنید. فیلم کوتاه کم داریم ./ نه! از بس که نامه نوشتند./ زنگ زدند./ پیام کوتاه ؟/ بله/ قرستادند ./ پس دوباره، تیزر قبل از پشت پرده را، دوباره پخش کنیــد لطــفا !/ تشویق هم دوباره لطــفا ./
حالا دیگه خسته نباشید ./همه دوستان و همسایگان عزیز ؛/ چه آنانی که از آپارتمانهای نزدیک چه آن طرفتر، چه این طرفتر، این راه دراز را آمدهاند. / بفرمایند بیرون لطفا . ..../گفتم بفرمایید بیرون ------پذیرایی شوید ./ ساعت چند است...... ؟/
........................... مجری!...... شما قرصهایت را خوردهای ؟/ پرســتار همه چراغ های سالــن را خامـوش کرد ./ سه تابـوت را از وسط مراسـم ،به کناری کشـید./اجسـاد "سینمای مسـتند"،"سینمای داسـتانی "و"سینمای مسـتند داستانی "را از تابـوتها بیرون میآورد ./تنها صــدای خـش خـش کشیـدن اجسـاد، روی کـف چوبـی سـن،به گوش رسید و بعد از آن دیگر هیچ یک سخن نگفـتند. نه مــیزبـــان / و نه میـــهمــان/ و نه گلــــهـای داوودی ................ |