درباره قهوه‌ی تلخ مهران مدیری

  مهران مدیری پدیده‌ای است که نمی‌توان نسبت به او بی‌تفاوت بود. آنقدر در کارش تبحر دارد که بتواند هر قشری را جذب کند. البته طنز او را نمی‌توان یک طنز ایده‌آل قلمداد کرد اما باید شرایطی که او در آن کار می‌کند را هم در نظر داشت. هر چند من فکر می کنم طنز خوب در این شرایط است که متولد می‌شود و همه چیز مهیای رشد او می‌گردد. من هنوز نمی‌دانم که چطور در این باره قضاوت کنم و فکر می‌کنم فعلا نیازی به قضاوت هم نیست. در قهوه تلخ او مانند کارهای پیشین‌اش هم مخاطب عام را دارد و هم خواص را... جایی طنزش این است که سرآشپز، مستشار را با ملاقه تهدید می‌کند و گاه از زبان یکی از شخصیت‌هایش خطاب به مطرب دربار می‌گوید: "وای به حال اونایی که دمبک مطربی دست گرفتن و مجلس ظالم رو گرم کردن." و خطاب این جمله هم جواب می‌دهد:"ما هنرمندیم هنرمند هم جایی می رود که قدرش را بدانند."

در اینجا در واقع مدیری مانند برخی از نویسندگان امریکای لاتین که در وسط داستان دق و دلی‌شان از دیگر همکاران‌شان‌ را هم خالی می‌کنند در واقع دق دلی خودش و مردم را این‌گونه خالی می‌کند. البته این تفاوت بین هنرمندان را مردم بدون اشاره‌ای درک می‌کنند.

یا در جایی دیگر از قول یکی از ارکان قدرت می‌گوید: "افراد داموس خان از رعیت پول بگیرند و بعد ما همان پول را به رعیت بدهیم تا دلخوشان‌شان شود. این وسط یک کتکی هم بخورند."

به هر حال امثال مهران مدیری و شجریان و علی کریمی و... هستند که به ما می‌گویند هنوز می‌توانیم افتخار کنیم که ایرانی هستیم.


لینک مرتبط: وب سایت سریال قهوه تلخ

پی نوشت: در نوشتن دیالوگ ها چون به حافظه رجوع کرده‌ام شاید کلمه‌ای پس و پیش شده باشد.