یکم: تقریبا یک سال پیش مسعود درگاهی کار ساخت مجموعه بادگیرهای هرمزگان را (در چهل ویک نمونه متفاوت) به پایان رساند . یک ماه بعد از آن مصادف بود با روز جهانی میراث فرهنگی و موزه (و البته سال۲۰۰۴ سال میراث معنوی). و این روز مبارک و میمون و ... مصادف بود با اصرار مسئولین به آقای درگاهی که به مناسبت این روز بادگیرهایش را به نمایش بگذارد. و در بین این اصرارها ، قول ها و وعده هایی که اکنون عملی شدن آنها به خداوند واگذار شده است . ارزشگذاری روی این مجموعه و این وعده که ما این مجموعه را از شما می خریم و یا اینکه حداکثر تا اردیبشهت ۸۴ نظرمان را اعلام می کنیم ، مسعود و بادگیرهاش را بین زمین وهوا نگه داشته است .و جالب تر اینجاست که مسولین نه تنها برای روشن شدن تکلیف این مجموعه کاری نکرده اند بلکه در معرفی این اثر به سازمان هایی مثل یونسکو ، دانشگاه معماری و دیگر ارگانها و اشخاص هم کوتاهی کرده اند .و عجیب تر اینجاست که این اثر هنور در جایی ثبت نشده است .
دوم : کنگره شعر و قصه(؟) در بهمن ماه در بندرعباس برگذار شد . مسئولین ارشاد به مسعود پیشنهاد دادند بادگیرها را به خاطر نام هرمزگان هم که شده در نمایشگاهی جنبی در حین برگذاری کنگره به نمایش بگذارد . و از طریقی دیگر به مسعود می رسانند که اگر بیایی دویست هزار تومن هم به تو تقدیم می شود . که این حرف هم مسعود را حسابی کلافه کرده بود که : "مگر من گدا هستم ! کاش اصلا هیچ صحبتی از پول نمی کردند ." بگذریم که در پایان کنگره حتی برای حمل و نقل و جابه جایی بادگیرها هم ...
چند هفته پس از پایان کنگره با یک لوح تقدیر و یک ربع سکه از مسعود قدر دانی شد .از کسانی که هنوز فرق قصه و داستان ، مثنوی و غزل را نمی دانند بیش از اینها هم انتظار نمی رود .
سوم : مسود درگاهی سال ۸۳ در جواب سرمایه دار عربی که برای خرید بادگیرها پیشنهاد خوبی داده بود گفت:" می خواهم این مجموعه در همین خاک بماند . "
مسود درگاهی سال ۸۴ می گوید : "اگر اوضاع همین طور پیش برود این مجموعه را به موزه داران عرب هدیه می کنم . چون می دانم که آنها حداقل ارزش و قدر این کار را می دانند . "
چهارم : از تمام دوستانی که برای فرهنگ این مرز و بوم ارزش قائلند می خواهم که اگر ارگان و یا شخصی را سراغ دارید که توانایی و علاقه ای برای خرید ، ثبت و نگهداری اینگونه مجموعه ها دارند حتما وجود چنین مجموعه ایی را به آنها اطلاع دهید و یا مرا در جریان بگذارید . شاید که با کمک هم بتوانیم برای ماندن این مجموعه نفیس در خاکی که متعلق به خودش است ، قدمی برداریم .
لینک گفتگوی من با مسعود درگاهی در سال ۸۳ مثل بادگیرها
لینک مقاله مسود در باره بادگیرهای هرمزگان در گاهنامه جنوب
عکس ها از: امیر و ...
گرامی یار...درود.....درسرزمینی که دعا وجن ودعانویس .رمال ها...برمسند قدرتند....مسعودها...راکسی قدر نمی داند..بابوسه سپاس بروستهای توانمند مسعود..
سکسک . اول شدم ایندفعه !!!
ساهیک نامرد. منو ضایع کرد !
سلام این یاداشت را خواندم نمیدانم چه کمکی از من ساخته است. ایمیلم همینجاست برایم مفصل بنویس. قربانت
سلام...خواهش میکنم...من لینکتون رو فارسی کردم...بازم سر بزنین...در پناه حق....یا علی...
سلام...................به من سر بزنین!!!
عجب.... واقعا که ما عجب مملکت هنر دوستی داریم.. جدی که دل آدم به درد میاد.. چیزی نمیتونم بگم.. یعنی این حرفای شما دهن آدم رو میبنده.. حرفی برام نمیاد جز تاسف.. امیدوارم یه روزی بشه که چشماشون باز بشه و بفهمن هنر٬ سنت ٬ و اثار باستانی یعنی چی؟!! کسانی که میخواستن تخت جمشید رو ۲۰ سال پیش با تراکتور و غیره خراب کنن حالا تراکتور هاشون روی شخصیت آدم ها و ارزش آدمها رد میشن اونها رو خرد میکنن و ازشون خمیرمایه شخصیت جوانهای آینده رو میسازن.. امیدوارم جوانهای آینده ٬ نسل آینده حداقل به حرفهائی که حالا در اعتراض به این جور برخورد ها میگن عمل کنن یا حداقل پایبند باشن.. به امید آن روز!!!
سلام .............. به مسعود بگو تنها نیست ........ البته خودش میداند ... تو این مملکت .........
به همون عربا بفروشه .... هم اونا قدرشو میدونند هم اینا حالیشون میشه.....
به زودی به روز میشم....
سلام. من آپدیت کردم یه سری بزن!
سلام آقا سیاوش
وبلاگ شما فقط جنبه ی معرفی مقالات و اختراعات محل زندگیتونه
راستش من این نوع نوشته ها رو تا اخر حال ندارم بخونم.
ناراحت نشی اگه نقد میکنم.دوست دارم بقیه هم از وبلاگ من نقد کنن.اینجوری بهتره.نه اینکه تا آپ دیت کردم و نخونده دو سه کلمه بنویسن!
اون وبلاگو که برام فرستادی و مال فکر کنم بلاگ فا بود هم خیییلی قشنگ بود.همونی که چند تا سگ نر ریخته بودن رو سگ ماده
واقعا به عمق مطلب رفتمو.....بگذریم
ایشالا همیشه سالم و تندرست باشی
اگه میشه یکم حجم وبلاگتو کمتر کن.پدر ادم درمیاد با این شبکه ها که این همه عکس و مطلب ببازه
قربوست....پونه
سلام
متاسفانه ما از این پارتیهای فرهنگی نداریم ): کاش میشد کمکی بکنم.
پیروز باشی.
س
بعید میدونم کسی پیدا بشه.شاید مدیر هتل داریوش کیش بتونه اونها رو نگهداری بکنه.یه تماسی باهاش بگیرید بد نیست.
سلام/دوست بزرگوار ازچه طریقی عکس هارادر وبلاگ قرار می دی ؟با تشکر
سلام.خیلی از خوندن این مطلب متاثر شدم.واقعا تو ایران به خصوص تو استانمون اصلا به هنرمندان ارزشی قایل نمیشن.حتی بعضی وقتها باعث دلسردی و تضعیف انگیزه هم میشن.آخه ربع سکه و یا ۲۰۰ هزارتومن هم شد هدیه؟ قبل از اینکه مطلب ۳ و ۴ رو بخونم با خودم فکر میکردم که اگه من بودم همه اونها رو به کشورهای عربی میفروختم اونا واقعا قدر این چیزها رو میدونن.تو دبی موزه ای هست که همش آثار و صنایع قدیمی گذاشتن خودت میدونی . به آقا مسعود بگو معطلش نکن همه رو ببر اونجا هم اونا قدر تو رو بهتر میدونن هم مردم بیشتر با هنرمندی مثل شما آشنا میشن.مطمعن باش که اگه این کارو کنی به نفعته.
راستی سیاورشان جان ببخشید. من مدتیه که خیلی تنبل شدم راستش نمیدونم چرا یه کم مشکل روحی دارم.
یه سوال هم داشتم. آقا درگاهی این بادگیرها را با چی ساخته یعنی از چی استفاده کرده گچ...ساروج...چوب ؟؟؟؟
والله این دیگه کار خود شماست که نزدیک کیش هستید.من مدیر هتل رو نمیشناسم.فقط گفتم وقتی یک سرمایه دار ایرانی از اون طرف میاد یه هتل به سبک دوران هخامنشی در کیش میزنه؛شاید این هنرها هم برایش با ارزش باشه.هر چی گشتم سایتش رو پیدا نکردم.فقط یه آدرس بود که شماره تلفن هتل رو توش نوشته.. http://www.kishtpc.com/tourist%20Hotel%20farsi1.htm
با درود! نخست اینکه این آثار اگر ارزش موزه ای دارند که باید با موزه های ایران و جهان از طریق اینترنت تماس گرفت و آثار را به آنها تقدیم کرد یا فروخت. اگر به جز ارزش تاریخی دارای ارزش هنری ویژه هم هستند که باید توجه گالری داران را به آنها جلب نمود. من تلاش می کنم تا در این زمینه اگر امکانی بود معرفی کنم. البته از نظر تاریخی و زیبایی شناسانه برای من اینها بسیار با ارزشند و اگر به اندازه یک میلیاردم ثروت رفسنجانی و یا شیوخ عرب پول داشتم هرگز نمی گذاشتم آقای درگاهی این رنج ها را به قیمت بگذارد. دست ما کوتاه و پول توی جیب آخوندا. بهترین کار معرفی آن توسط وبلاگ هاست.
یارباقی. دیدار باقی.
دوست پر مشغله ام سلام دغدغه درد همه را داری راستش را بخواهی از دردی گفته ای که از بس براهالی هنر رفته است دیگر رنگ تکرار به خود گرفته است یکی از میان جماعت امروز مثل شما دغدغه آن را دارد وخیل زیادی با بی تفاوتی از کنار آن می گذرند حقیقت آن است حتی هنرمندان هم در این مساله بی تقصیر نیستند متاسفانه خیلی ها هنر را به عنوان یک وسیله نردبان طرقی دولتمردان نموده اند میرثدار واقعی هنر مسعود عزیز مردم هستند که بی شک آن را با جان ودل سپاس می نهند ولی البته در این میان نمی توان ازغم نان سخنی نگفت...
هیچ کس زین خیل نامردان تورا نشناخت
تو مشکلی وهرگزت آسان کسی نشناخت
کنج خرابت را بسی تسخر زدند امــــــــــــا
گنج تورا ای خانه ویران کسی نشناخـــت
سلام ........خوبه موفق باشی
سلام!
هر دو شون عالین!
مرسی که اومدی پیشم! باز بیا، خوشحالم می کنی.
موفق باشی.
سلام دوست عزیز
وب لاگ خیلی زیبایی داری اولین بار بود اومدم اینجا
ولی خیلی خوشم اومد
پیش منم بیا منتظرم
مسعود از وب لاگ جادوهای ویندوز
میتومنیم تبادل لینک داشته بلشیم ؟
خیلی خوشم اومد که این همه به هنر وفرهنگ و تاریخ این استان وحتی کشورمان اهمیت میدی
مجله معمار را نمیدونم می شناسی یا نه؟ موزه مردم شناسی تهران و چند جای دیگه که الان واینجا نمیتونم ذکر کنم.
موزه هنرهای معاصر.
اصلاْ میدونی چیه؟همه امکانات این کشور در شهری مثل تهران جمع شده و اصلاْ به هنر و فرهنگ و سنت بقیه شهرهای کشور اهمیت داده نمیشه و استعدادهای افرادی مثل این هنرمند خوش ذوق و با سلیقه به هرز می رود.
اداره ارشاد اسلامی هرمزگان هم که ....
سلام عز یز اول دوست خوب ما در ایران زندگی می کنیم و آن مسو لین که با مسود قول قرا ر نگذا شتنت واگه گذاشتن هم عوض شدن قبل آماده شدن کار باید قرارد با میراث فرهنگی معقد می کرد و دوم این نوع بلا ها سر همه هنر مندان آمده و تجربه این چنینی دارندو بد تر از این هم که مثالش زیاده و سوم باید پیشنهاد عرب سر ما یه دار را قبول میکرد محد ودیت مکانی در هنر جایی نداردمگر این همه نقا شی وآثار دیگر خارجی در کشور ما نیست تازه با پیشنهاد خوب سرمایه دار عرب می تونست هم هزینه ای برای خود و هم یک مجموعه دیگر و زیبا تر برای این خا ک می ساخت البته تلاش مسود و کارش وا قعا جای دست بوسی دارد و من هم حا می مسولین نیستم و حق هم با شما و با مسعود البته من موافقم و از جایی باید شروع کرد و ایستاد در برا بر ارشاد و... من در خدمت هستم اگر بحث معرفی باشد در هتل های تهران و موزه ها و جا ها ی دیگر و در اموزش و پرورش با سپاس فرا وان
سال نو مبارک /........ مرسی از توجه ات .....وبلاگ هدفمندی داری .... پیروز و موفق باشی .... این بادگیرها خیلی جالب بودند .....ارزوی سلامتی برای همه درگاهی های عزیز دارم
می تونم بدونم موسیقی لیوا چیه؟ و چطور میشه ازش اطلاعات کسب کرد .... ممنون میشم از راهنمایی ات ..... دوست دارم بیشتر بدونم ...من موسیقی رو دوست دارم ...مخصوصا اگه بدور از برچسب ملی و مذهبی باشه ...
سلام اومدم که بگم به حرفتون گوش کردم کاش دلای شکسته رو هم ميتونستين جمع کنين
سلام به سیاورشان عزیز. مطمئن باش اگه من و تو و امثال ما قدرت کمک مالی رو نداریم اما همیشه پشتیبان مسعود و مسعود ها هستیم. واقعا نمی دونی همین نوشته توی وبلاگ چقدر می تونه تاثیر گذار باشه. منو هم داری تحریک می کنی که یه چیزایی بنویسم. باز هم بنویس. در ضمن ... ممنون از اینکه لینک منو رنگی نگه داشتی من هم لینک تو رو هم برای همیشه رنگی کردم به عنوان دوست وبلاگ نویس اختصاصی.
دوست عزیز ممنونم از نظرت....مدتی بود که ظاهرا بلوگ اسکای مشکل داشت وبلاگ شما باز نمی شد من خیلی متاثر بودم اما خوشحالم که مشکل مرتفع شده است.
یک پیشنهاد دارم و آن اینکه در وبلاگ از عکسهای حرفه ای راجع به هرمزگان استفاده کنید ..شما که اینقدر به فرهنگ این مرز و بوم علاقه دارید واقعا موفق خواهید شد اما باید بیشتر برنامه ریزی کنید...عکسهای جالبی را در وب دارید باید دنبال راههایی بود تا بتوان فرهنگ اصیل هرمزگان را بیشتر اشاعه کرد تا این فرهنگ ماندگار شود.
سلام .................. درد بلاگ اسکای شما رو هم گرفته ........ شما که خیلی تحویلش میگرفتین .. تبلیغش رو میکردین
تمام مطالب خودت رو در مورد موسیقی خونده بودم ...علاوه بر آنها می خواستم اطلاعات کسب کنم .... یا اگه ضبط شده اش باشه خیلی عالی نظرت چیه ؟
زمانی که هنر ما بر بادها گیر کرده است...
سلام
یه وبلاگ مه سر بزن تا با یوتاب آشنا بشی.
برام جالبه تو بندر چقدر به این موسیقی بی توجهی میشه اونوقت غیر بومی ها براشون کلی جالبه!...اینو بهش میگن علاقه به میراث بومی!