سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

گفتگو با مجید ذاکری باغستانی / نویسنده و ترانه سرا

مجید ذاکری باغستانی نویسنده ،شاعر و ترانه سرای جوان هرمزگانی به عنوان برترین استعداد داستان نویسی ایران برگزیده شد و این بهانه ای شد که مجید را پس از مدتها ببینم هر چند که این روزها او را بیشتر می شنویم . تا اینکه بخوانیم و ببینیم . ترانه های او این روزها با صدای های مختلفی از گوشه و کنار به گوش می رسند از برنامه های تلویزیونی گرفته تا تاکسی های سطح شهر، او در بین تمام اقشار مردم شنیده می شود . این خود نویدی است که شاهد نسل تازه ای از ترانه های خاص و عام پسند خواهیم بود .

خب آقا ذاکری برایمان بگویید که چه کردید ؟ کجا بودید و چه شد ؟

همه چیز از جشنواره خلیج فارس شروع شد . جشنواره ای که سال گذشته با یک نگاه و رویکرد تازه برگذار شد . در این جشنواره یک اثر از من به نام باید بین کارهای برگزیده کشور قرار گرفت .

استقبال خوبی که از این کار شد (گرفتن امتیاز برای فیلمنامه و ترجمه به زبان انگلیسی) باعث شد من تحرکم را کمی بیشتر کنم .

امسال در جشنواره داستان کوتاه متیل در یاسوج که اولین جشن داستان ایران بود با داستانی به نام اضافی شرکت کردم . این کار از نظر مخاطبان بهترین کار شناخته شد . و با نظر داوران (یعقوب یادعلی ، سناپور و شهلا پروین روح) در بین آثار برگزیده قرار گرفت .

پس از آن در یک اردو که با همت سازمان آموزش و پژوهش کشور و همکاری حوزه هنری برگزار شد ، حضور یافتم . در این اردو بسیاری از هنرمندان کشور حضور داشتند . از تمامی رشته های هنری . هنر مندان با توجه به شرکت در جشنواره ها ، ارائه کار ، و چاپ آثار به این اردو دعوت شده بودند . خیلی از کسانی که سالهای پیش در جشنواره های سراسری بندرعباس ، شرکت کرده بودند هم در این اردو حضور داشتند .در روز آخر بر اساس نظر داوران و بررسی آثار سه نفر به عنوان برترین استعدادهای داستان نویسی ایران برگزیده شدند که نام من اولین آنها بود .

در کل می توانم بگویم تجربه ی خوبی بود .

مسلما در این اردو با هنرمندان زیادی نشست و برخاست داشته اید . آنها چه شناخت و برداشتی از فضای هنری هرمزگان داشتند ؟

برای من خیلی جالب بود که آنها هرمزگان را یک فضای بکر و کشف نشده هنری می دانستند . در موسیقی ، ادبیات ، تئاتر و ... "هرمزگان مانند یک صندوقچه است که هر آن چیز تازه ای برای رو شدن در آن وجود دارد . "

فضای امروز داستان نویسی هرمزگان را چگونه می بینید ؟

 دور افتاده ایم از آنچه باید انجام دهیم . مانند کسی هستیم که در گرمای شهریور بندرعباس کاپشن به تن کرده باشد .

قبل از نوشتن باید دو سوال از خود بپرسیم . که چرا می نویسم ؟ و چه می خواهیم بنویسیم ؟ آنوقت راه مشخص است . با توجه به سبک و زبان خاص خود می توانیم کار را دنبال کنیم .

چیزهایی که در نزدیکی مان هستند را نمی بینیم .

رفتن و دیدن محله پشت شهر کشف فوق العاده ای است . به نامهای آنها دقت کرده ای ؟

اینها چیزهایی است که ما از آنها دور افتاده ایم .

چند سال پیش حرکت تازه ای در داستان نویسی هرمزگان شروع شد که نوید دهنده ی سالهای پر بار پیش رو بود ولی متاسفانه هیچ کدام از آن استعداد ها نتوانستند جایگاه واقعی خود را پیدا کنند من امروز فکر می کنم ما به بی راهه رفتیم. .

البته اینها نظر شخصی من است . !

شما چقدر با فضای اینجا آشنایی دارید و آیا سعی می کنید این آشنایی بیشتر شود ؟

شروع کار من با همین فضا بود . اولین داستان های من در روستاهای جاسک اتفاق می افتاد . از صحبت مادربزرگ ها شروع می شد . ولی متاسفانه مدتی از این فضا دور شدم و با کاپشن در گرمای شهریور بندرعباس از خانه خارج شدم .

اما امروز راهم را پیدا کرده ام . مطالعه ام را بیشتر می کنم .

جغرافیای انسانی ، مردم شناسی ، گویش های مختلف ، فرهنگ ها و آیین ها و پوشش ها ، را دنبال می کنم . به روز زندگی می کنم ولی نگاهی هم به باورها ، سنت ها و آیین ها دارم . من به کاپشن نیاز دارم ولی در بهمن ماه !

ابتدا باید شهرم را بشناسم ، تا جهانی شوم . امروز برای من موسیقی محلی هرمزگان بسیار با اهمیت است . ترانه های قدیمی ، داستانها و تفکرات حاکم بر آن برایم بسیار با ارزش است . این کاری است که آغاز کرده ام و فکر می کنم کمکم کند .

امروز ترانه های شما همه جا زمزمه می شود . چرا و چگونه به ترانه رو آوردید ؟

خیلی اتفاقی به پیشنهاد یک دوست که با فضای کاری من آشنا بود . ترانه نزدیک ترین پل برای بیان اندیشه در میان مردم است . ترانه حرف و زبان مردم کوچه و بازار است که تو صمیمی و موزونش می کنی و به خود آنها هدیه می دهی . هر ترانه یک کشف به همراه دارد .

ترانه های شما توسط خوانندگان متعددی اجرا شده ولی از بین تمام اینها کارهایی که با هادی آرمین انجام داده اید چیز دیگریست و این تفاوت را البته استقبال بی نظیر مردم نمایان کرده است . فکر می کنید درک متقابل هادی از شما چقدر موثر بوده ، با توجه به اینکه شما دوستان نزدیکی هستید .

خب صد در صد تاثیر داشته است . هر کلمه دارای یک شخصیت است . آنها مانند فرزندان ما هستند . آنها را باید به یک معلم خوب سپرد . کسی که با حس آنها آشنا باشد . هادی آرمین در این مورد خیلی قوی است . او نیازی به شرح و توضیح ندارد . من با آهنگسازان مختلفی از جاهای مختلف دنیا کار می کنم . در بین آنها یک آهنگساز ازبک هست که حتی فارسی را خوب نمی داند ولی با این وجود نیازی به توضیح من هم ندارد . به خوبی همه چیز را حس می کند .

پس از ترانه سرایان نسل قدیم هرمزگان و قبل از پدیدار شدن نسل جدید یک فاصله خالی بین این دو نسل به وجود آمد . این فضا با ترانه هایی بسیار سطح پایین پر می شد تا جایی که مردم خواهان همان ترانه های چند دهه قبل می شدند . شما علت این خلاء را چه می دانید ؟ اصلا با کلیت این حرف موافقید ؟

بله با حرف شما موافقم . یک دلیل نمی تواند مسبب این امر باشد . دلایل زیادی دست به دست هم دادند . تغییر سریع زندگی مردم ، نوع پوشش و گفتار در همه چیز تغییر ایجاد کرد . نگاه عوض شده بود . امروز ما داریم به تعادل می رسیم . همیشه سلیقه مردم شرط اول است . باید پا به پای آنها پیش رفت . باید آنها را شناخت و با آنها دوست شد تا حرفی از تو بپذیرند . آنگاه می شود ذائقه مردم را هم ارتقا داد . صمیمیت در کار خیلی مهم است .

 از حرف های شما اینگونه بر می آید که روی آوردن به ترانه باعث شد شما با دقت در ترانه های پیشین بیشتر با فضای اینجا آشنا شوید و این حتی در کار داستان هم به شما کمک کرده . حالا می پرسم بجز اینها خود ترانه چقدر شما را راضی کرده است ؟

 خب همین که می بینم در ذهن مردم جاری هستم برایم کافیست . همین که یک زن خانه دار ترانه ام را گوش می دهد و می گرید. همین که عده ی زیادی با شنیدن یک ترانه شاد می شوند ،لذت می برم .نباید فراموش کرد که نمی توان بدون این مردم به جایی رسید .

........................................................................

                      وقتی که توی آسمون

                      مهتاب هادیت به خو نشون

                      ستارئون صف بکشن

                      از سر نو چشمک زنون

 

                                                                 وقتی که غایه ی نماز

                                                                 درون رحمت بشه باز

                                                                 دور از چش غراب پیر

                                                                  دیریا بکن پاخو دراز

 

                         ابرو که راه خو برن

                        دس از سر گنو بسن

                        بایه بپرسی از گنو

                        قیمت هر ستاره چَن؟

 

                                                     مشتا که جون خو تر بکن

                                                     بی مرغ شوو خبر بکن

                                                     باد لای شاخه ئون مغ

                                                     کرشک دس خو در بکن

 

                     دوباره وقت دیدنن

                     گل گفتن و شنیدنن

                     نزیک ابو راهون دور

                     وقت به هم رسیدنن

 

 

پایان نامه !

   البته پایان این ویژه نامه بدان معنی نیست که دیگر از حبیب زاده نوشته نمی شود و یا اینکه او را فراموش می کنیم .

 امیدورام که این مطالب و این شکل ارائه توانسته باشد تا حدی زحماتی که حبیب زاده برای موسیقی و هنر این مرز و بوم کشیده را بازگو کند . هر چند می دانم که همه چیز می توانست خیلی بهتر از اینها باشد .

 هنوز دوستانی هستند که می توانند و می خواهند از علی خان بگویند و بنویسند . از این روز یک صفحه (http://kolodang.blogsky.com/) را ویژه ی حبیب زاده ثبت کرده ام تا علاوه بر چیزهایی که تا کنون نوشته شده حرف های تازه تر را هم در خود جا دهد . نام این صفحه را هم کلودنگ (آشیانه پرنده)می گذاریم . نامی که علی خان برای گروهش انتخاب کرده بود .

 علی خان هم اکنون مشغول تمرین برای اجرای ۲۵ نوامبر است . در این اجرا حسین وفادار نوازده عود و قنبر راستگو نوازنده جفتی هم او را همراهی می کنند .این دو نوازندگان و همراهان قدیمی علی خان هستند . او همچنان ترجمه ترانه هایش به انگلیسی را نیز آغاز کرده است.

 برای او آرزوی شادی و سلامتی داریم .

از تمامی دوستان و اساتیدی که در این راه با ما بودند سپاسگذارم .

علی خان تکرار نمی شود . |سیاورشن

  شناخت من از استاد علی حبیب زاده و یا به قول خودش خودمانی تر بگویم علی خان فقط از روی آثار و شنیده هایم از نسل های پیشین است . نوشته ای که پیش رو دارید حاصل همین اطلاعات و نیز فیلم هایی است که از اجراهای اخیر علی خان در سوئد به دستمان رسیده است .

Image hosting by TinyPic

علی خان

آثار علی خان از چند جهت قابل بحث و بررسی اند : محتوا و کلام ،موسیقی و نحوه ی اجرا .

محتوا و کلام

 یکی از تفاوتهای اساسی علی خان با دیگران در این است که او اهمیت ویژه ای برای ترانه و پیام و محتوای آن قائل است . ترانه های او هر کدام حاوی چندین پیام و نکته مفید و مهم برای اجتماعند و گاه باور اینکه این ترانه ها بیش از سی سال قدمت دارند دشوار می شود . به ندرت ترانه ای در میان کارهای او یافت میشود که تاریخ مصرف داشته باشد . همان طور که پیشتر هم گفتم بیشتر ترانه های او هماهنگ و سوار بر موسیقی و در خدمت محتوا اند تا در قید قافیه .

 او با موسیقی کلمات به خوبی آشناست . نمونه بارز آن را در کار چیچکا می توان دید .

  دوست عزیزی به نکته جالبی در ترانه های علی خان اشاره می کرد و آن اینکه : او به ندرت از کلمات عربی استفاده می کند . و اصرار او در استفاده از واژه های پارسی و نیز کلمات اصیل گویش بندرعباسی به خوبی نمایان است.شاید علاقه ی او به شاهنامه فردوسی هم بر کارهای او بی تاثیر نبوده است . دوست دیگری می گفت : چند دلیل وجود دارد که ترانه های علی خان آنگونه که شایسته است مورد توجه قرار نگرفته است . یکی اینکه این ترانه ها هنوز مکتوب نشده اند و دیگر اینکه او هنوز زنده است ! و به قول خود علی خان :

قیمتی اینینن او که زندن      واخ و ولکون مال مردن

***

موسیقی

  ریتم درکارهای علی خان متاثر از ریتم موسیقی اهل هوا و موسیقی اصیل بندرعباس به علاوه ی خلاقیت خود اوست . این خلاقیت به قدری است که او برای هر ترانه و آهنگ ریتم را به شکل خاصی تنظیم می کند و شاید اوج این خلاقیت در کار رمضون (اگریم روزه) نمایان باشد .

 ابزار او برای اجرای ریتم هم همان سازهای اصیل و در دست فراموشی بودند. در زمانی که برای راحتی کار سازهای کوبه ای بیگانه داشت جای دهل ، کسر و پیپه را می گرفت ، علی خان مردم هرمزگان را به موسیقی خودشان نزدیک میکند . و شاید از همین رو او مورد استقبال شدید مردم قرار میگیرد.

 ملودی ها هم متنوع و متناسب با ترانه ساخته شده اند . می گویند علی خان ملودی را با دهان می نواخته و نوازندگان از آن نت ها را می گرفتند . او به قدری در این کار تبحر داشته که کشش نت ها را هم به همان وسیله نشان می داده است و تاکید می کرده که نوازنده همان چیزی را بنوازد که او می خواهد . ملودی ها هم شخصیتی ایرانی، بندرعباسی و علی خانی دارند . هنوز هم نوازندگان قدیمی این سبک نواختن را علی خانی می نامند .

 علی خان بر خلاف عقیده ی بسیاری که می گویند او به خاطر شاد و تند خواندن محبوب بوده است ، توانایی بالایی در بیان بسیاری از احساسات و عواطف انسانی در قالب موسیقی دارد. این توانایی وقتی خود را بیشتر نشان می دهد که او با همان ریتم های تند فضای کار را به سمت حزن ، پشیمانی ، خستگی و ... پیش می برد . به عنوان مثال قطعه مش چنگی که هم می توان با آن رقصید و هم  گریست ! و یا هوباد گنو هووی درمون نین که هر کدام بسیار زیبا و در عین حال عجیبند !

 شاخصه دیگر آثار علی خان استفاده حرفه ای از صدای همخوان است . همخوانان چنان سر ضرب و منظم اند که گویی برای این کار آموزش های زیادی دیده اند. یکی از همخوانان قدیمی او می گفت : وقتی علی خان نکته ای را با حرکت انگشتانش به ما و یا نوازندگان اشاره می کرد. کسی جرات اشتباه کردن را پیدا نمی کرد . او روی کارش بسیار حساس بود .

 او بر خلاف روال مرسوم در موسیقی هرمزگان که از همخوان های زن استفاده می کردند به ندرت از همخوان زن استفاده می کند . به سبب اینکه صدای مرد همخوانی بیشتری با سبک ویژه ی او داشت . از نمونه های بسیار چشمگیر در استفاده از همخوان می توان به کار پاینده ایران اشاره کرد .

اجرا

 اجراهای زنده ی علی خان همراه با تحرک خاص خودش بوده است .او تبحر ویژه ای در رقص سرکنگی(لرزاندن شانه ها و ...) داشته تا جایی که می گویند او بسیاری از طرفدارانش در پایتخت را بواسطه همین سرکنگی هایش به دست آورده بود . و البته نکته جالب اینجاست که اغلب کارهای او هم ،سرکنگی آور اند .

 حرکت دست خواننده را نگهدارنده ی صدای او می دانند . علی خان به صورت ذاتی و البته با پیش زمینه ای که از تئاتر داشته به خوبی از این تکنیک استفاده می کند .

 او در جاهایی برای انتقال حس و پیام از اصوات خاصی استفاده می کند . این صداها شامل صداهایی خودساخته ، فریاد و حتی گریه هم می شوند .

***

  ... علی خان تکرار نمی شود .