سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

چهارشنبه سوری در سن سیرو !

  درباره چهارشنبه سوری و ریشه آن نظریات مختلفی وجود دارد . ولی این یکی برای من خیلی جالب بود :

 "سیاوش یا سیاووش یا سیاوخش (صورت پهلوی آن هم سیاوخش است) فرزند پهلوان و برومند کاووس است. صورت اوستایی این نام سیاورشن به معنی دارندهٔ حیوان (اسب) نر سیاه است. در شاهنامه نیز اسب سیاوش با صفت شبرنگ (به رنگ شب = سیاه) آمده است. (البته در این باره هنوز هم بین ادبا و زبانشناسان اختلاف هست)

 بر پایه‌ی گواه‌هایی که در گنجینه‌ی تاریخ و سینه‌ی مردمان برجای مانده است، سیاوش در روز چهارشنبه‌ی پایان سال، کشته شده است. روزی که ما از آن با نام چهارشنبه‌سوری یاد می‌کنیم و هرساله آن را گرامی‌ می‌داریم."

الیته چندان معتبر به نظر نمی رسد . قبل از ورود اعراب ما اصلا چهارشنبه ای هم داشته ایم ؟ با اینکه حداقل اینطور بیشتر به ذهنیت من نزدیک است که آن روز، روزی بوده که سیاوش از آتش گذشته است . اگر کسی در این باره اطلاعاتی به من بدهد ، ممنون می شوم .

چگونه چهارشنبه سوری بی خطری داشته باشیم ؟ / ویژه بندرعباسی ها /

می توانیم از نمایشگاه دوماهانه عکس در فرهنگسرای طوبی دیدن کنیم .البته این نمایشگاه تا بیبست و هفت اسفند ادامه دارد . ولی امروز هم فرصت خوبی است .

 (این عکس ربطش به نمایشگاه این است که پذیرفته نشده و من برای اینکه عقده ای نشوم اینجا می گذارمش تا شما ببینید .)

بعد از دیدن عکس های خوب و زیبای نمایشگاه می توانید نمایش اضغر نریمانی را هم ببینید . ساعت دقیقش را نمی دانم ولی به قول امیر شیش و نیم . سالن کتابخانه سید احمد واقع در خیابان رسالت شمالی . این نمایش هم تا روز پنجشنبه روی صحنه است و همان پنجشنبه هم جلسه نقد و بررسی آن انجام می شود . اینطور که دوستان می گفتند باید دیدنی باشد .

و اما شب . بعد از کمی استراحت می توانید به تماشای مسابقه دوستانه تیم هنرمندان و منتخب سینمای جوان بروید . این مسابقه در سالن سید جمال الدین اسد آبادی و راس ساعت ده شب برگذار می شود . و اگر دوست داشته باشید، می توانید بازی اینتر و آژاکس را مستقیم از شبکه سه ببینید . من که خیلی دلم برای بازی ورون تنگ شده . خدا کند که مصدوم و محروم نباشد .

و بعد از آن هم با خیال راحت بخوابید . سمتش هم زیاد مهم نیست !

 

مجسمه های شنی و صخره ای و ...

   جشنوراه مجسمه های شنی (و صخره ای) که البته  قرار هم نبود جشنواره باشد و آخرش هم جشنواره نشد . در جزیره ی زیبای هرموز به انجام رسید.

 

از این لذت بردم . ایمان کیخا و بی بی گل  

 

اثر احمد کارگران 

 

جباری و مجسمه اش که دل کندن از آن برایش خیلی سخت بود . او آخرین نفری بود که کارش را رها کرد .

 

باز هم قسمتی از ایمان کیخا و اثر زیبایش 

 

 این هم کار زیبای دوستان هنرجوی دانشگاه هنر زاهدان (عکس نمی تواند حق مطلب را ادا کند کار زیباتر از اینهاست ) 

  مشکل اساسی بچه ها فرو ریختن مجسمه ها بود که باعث می شد کارها از سی چهل سانتی متر بالاتر نرود و این کارها را محدود می کرد . در حالی که آقای درگاهی می گفت یک نوع اسپری نگهدارنده برای همین کار وجود دارد که می شود مجسمه ها را تا ارتفاع دومتر هم بالا برد.

***

  در پست های بعدی از جزیره هرموز، زیباییها ، ثروتهای طبیعی و مشکلاتش  می نویسم .

  درباره ی جشنواره در هرا بخوانید .

 

در حاشیه مراسم رونمایی کتاب جنگنامه کشم و جرون نامه

  چهارشنه و پنجشنبه گذشته جلسات رونمایی یک کتاب شامل دو اثر حماسی درباره حماسه فتح قشم و هرمز جنگنامه کشم (سروده شاعری ناشناس)  جرون نامه (سروده قدری)  در سالن برق منطقه ای بندرعباس با حضور کارشناسان تاریخ و ادبیات ایران و البته نفراتی همیشگی و تکراری از هرمزگان برگزار شد . چون در اینباره و خیلی باره های دیگر سر رشته ای ندارم فقط چند نکته از حاشیه این جلسات را ذکر می کنم . حرف های جدی تر را در هرا می توانید بخوانید .

   متاسفانه استقبال خوبی از این جلسات نشده بود . و البته نمی توان ضعف در اطلاع رسانی را هم دلیل اول آن دانست .دوستی می گفت من خودم شخصا به چهارصد نفر خبر داده ام از دانشجو گرفته تا استاد دانشگاه که از آنها فقط سه دانشجو آمده بودند. شاید حداقل اگر خود ما کمی قضیه را جدی تر می گرفتیم اوضاع بهتر می شد . البته بدون هیچ هماهنگی خاصی سی درصد از جمعیت مخاطب را وبلاگ نویسان هرمزگان تشکیل می دادند .

    محققان و سخنرانان هرمزگانی (حبیبی - ملک - خطیبی زاده - رضایی و ...) متاسفانه نتوانستند همپای محققان مهمان پیش بروند و فقط جناب رضایی تا حدی حق مطلب را ادا کرد .
گزیده ای سخنان جناب حبیبی (که یا شعر بود یا شعار) : هرمزگان با هرم آفتاب جنوب و شرجی ملتهب دریا و تش باد داغ صحرا می زید و خم بر ابرو نمی آورد چرا که دریادل است و نگهبان همیشه بیدار حد و مرزهای ملک و دیارش و معتقد است که :

                                      دریغ است ایران که ویران شود    کنام پلنگان و شیران شود 
                                                                             ... 

  آقای ملک- استاد دانشگاه- هم  اینقدر بیانش ضعیف بود که حال همه را گرفت بخصوص با جمله اولش : به نام خدا درس امروز را شروع می کنیم ./بهت حضار ، میهمانان و هئیت رییسه / درس امروز درباره ی ...!  با خودم گفتم خدا کند برق برود یا یک اتفاق مثل زلزله ای چیزی ... بعد یادم آمد که اینجا سالن برق منطقه ای است برق کجا می تواند برود ... بالاخره سخنان ایشان هم با تذکرات اساتید در مورد کمبود وقت به سلامتی تمام شد .
ولی جالب تر از همه سخنان خطیبی زاده بود که در بین آن همه مقاله علمی بیشتر شبیه یک بلوف ناسیونالیستی بود . البته احترام ایشان بر همه واجب است شکی نیست ولی ...(هر چند احترامی هم برایش قائل نشدند ...که در پایان به آن می پردازم .)

علی رضایی و منصور نعیمی


 نوبت به آقای رضایی که رسید کمی دلمان خوش شد . والبته ناگفته نماند مقاله ایشان هم مملو از احساسات لطیف بود . ولی به هر حال حرفهایی برای گفتن داشت .

شاید به جا ترین مقاله را احمد بازماندگان خمیری قرار بود در مورد بررسی منزلگاههای مسیر نیروهای صفوی به سوی قشم  ارائه کند که نمی دانم چه شد که حرفی از او به میان نیامد در حالی که در اعلام برنامه ها نام او به چشم می خورد .

من که خیلی حالم گرفته شده بود رو کردم به هرا که : شما که اطلاعاتت از اینها در این باره بیشتر است چرا نمی روی حرف بزنی ؟ مکثی کرد و گفت شاید هنوز به آن اعتماد به نفس نرسیده ام .البته دیروز کمی حرف زدم  ولی ... با ناراحتی گفتم یعنی ما کسی را نداریم بیاید و حداقل از خودمان حرف بزند؟
_چرا همین پسر را نگاه کن که پیرهن زرشکی پوشیده کارشناسی ارشد می خواند .سه سال است درباره ملوک هرمز تحقیق می کند و مقالاتش از خیلی از این دکتر های مهمان هم بهتر و جامع تر است ولی بیچاره او هم بی خبر بوده و در همین لحظات آخر من به او زنگ زدم که بیاید ...امثال او کم نیستند .

  اما از بین مهمانان دکتر وثوقی یکی از مصححین کتاب و دکتر نوربخش خیلی با حال بودند . دکتر وثوقی که خود از اهالی لارستان است و به راحتی بندرعباسی حرف میزد و دکتر نوربخش هم بسیار فروتن بود و گاهی مثل یک بچه مدرسه ای با آن موهای سفیدش دنبال خطیبی زاده راه می افتاد که: آقا من یک سوال دارم !!! و یا وقتی با هرا حرف می زد : " شما به هر حال بومی این منطقه هستید و خیلی چیزها را بهتر از ما می دانید . نتیجه این افتادگی و روابط عمومی خوب هم در مقالات ایشان به خوبی مشهود بود .

صالح سنگبر

صالح سنگبر

  گل سر سبد برنامه شعر خوانی صالح سنگبر بود!!! و البته حرفهای کوتاهش هم  : از همه چیز صحبت شد بجز مردم شناسی ، مساله هویت فرهنگی ما و بحران هویتی که گرفتارش هستیم .برای هویت هر قوم سه مولفه  وجود دارد باورها ، تاریخ و زبان . زبان و گویش ما دارد به فراموشی سپرده می شود و این ما مردم را آزار می دهد : 
 
      
      زبون بندری ریشه ی جونن             یه شاخه از همی فارسی زبونن
      یتا حرف از قدیم هستن شوگفتن    چه حاجت به بیون او ن چه عیونن
      چکک شروند بندر شیون ایشه       شوو مهتاب که دیریا دیدن ایشه
      مه یاروم لوو تیو شروند اخونت        گل اندومی که گل پیراهن ایشه
                                             ...
      دلوم بی شهر بندر تنگ ابودن          صفای بندری نیرنگ ابودن
      زبون بندری از دست ارفتن              حالا سینگو دگه خرچنگ ابودن
      بزن لیوا که بندر زار ایگفتن              کلی که پل موکرده بار ایگفتن
      از بس که سامری رند و مکار           مخ چوکو تمومی کار ایگفتن
      غروب شهر بندر غصه دارن              درخت خشکن و بی برگ و بارن
      بریم و بابای زاریُ بیاریم                  شوگفتن درد بندر درد زارن
      بزن لیوا که بندر ناله ایشه                که زارش ناله صد ساله ایشه
      نگفتن شهر بندر امخریدن                 سند سازن کاکا کباله ایشه
      خدا بالای سر و دیریا کنارن               امید مه به تو دادا برارن
      مره پره منین بی تو میونتا                 بدو کاری بکن که وخت کارن

      
 

  جو گیری در این جلسات هم از نکات جالب بود .  شعار دادن یکی از حضار در روز اول ، در میان سخنان یکی از اساتید در مورد تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی که با بهت هئیت رییسه و دیگر حضار همراه بوده است .

   در روز دوم هم یکی از اساتید مهمان به کلی بحث علمی و تاریخی را کنار گذاشته بود و از خلیج فارس شروع کرده و داشت به دیگر مسائل سیاسی می رسید. تا جایی که اگر هئیت رییسه به بهانه کمبود وقت و سرد شدن غذا حرفش را قطع نمی کردند به اینجا می رسید که فریاد بزند : نخست وزیر دانمارک حق مسلم ماست !

   و اما حکایت جناب خطیبی زاده : هر چند حرف زدن ایشان چندان دلچسپ نبود ولی به هر حال باید احترام سن و سال ایشان را نگه کرد . در آخر مراسم رهایش کردند به امان خدا و او در ناباوری داشت دور برش را نگاه می کرد و خودش هم از تنهایی اش تعجب کرده بود ، و حتی در یک صحنه که از چشم همه پنهان ماند نزدیک بود که در بین اتوبوس حامل مهمانان و استیشن مسولین برگزاری پرس شود که خدا رحم کرد و خودش را به طرز جالبی از مهلکه نجات داد و این نیز از کرامات ایشان بود .

***

 به هر حال از حاشیه گذشته نکات و سخنان آموزنده زیادی وجود داشت که نیامده ها آنرا از دست دادند .

 

گفتگوی رها با گروه مامبو لیوا

 رها دختری است آشنا به موسیقی و هنر او را از گفتگویش با گروه جهله می شناسیم او این بار هم به بندرعباس آمده و با حسین گردین و محمد محترم پناه سرپرستان گروه مامبو لیوا گفتگو کرده ، این گفتگو هر چند بیشتر درباره ی  آلبوم منتشر نشده ی مامبو مردجنوبی است ولی در میان آن حرفهای ناگفته ی  بسیاری از موسیقی مهجور هرمزگان به میان می آید که...

   در این وقفه بیست و چند ساله در آزادی موسیقی (قبل از آن موسیقی هرمزگان با گروه لیوا یا کارلوس و امثال استاد حبیب زاده در ایران شناخته میشد) موسیقی هرمزگان هم ضربه های بزرگی خورد . نه تنها سکوت و پسرفت بلکه دستبردها و اجراهای مبتذل خواننده های لس آنجلسی هم خود معضل دیگری بود و ما چه می توانستیم بکنیم ؟ جز سکوت؟* تا اینکه اوضاع تغییر کرد و جوانی به نام ناصر عبدالهی خودش را به هر زحمتی بود به پای تخت  رساند و کارش هم گرفت و ...او و تنی چند که بعد از او توانستند روزنه ای برای خود بیابند را می شود خوانندگان و موزیسن های سطحی موسیقی هرمزگان نامید...

  ولی موج تازه ای در راه است اگر ... موجی که مامبو لیوا ی ریشه دار و جهله آغاز می کنند و محمد شهسواری هم نیز ... و جوانان مستعدی که ارمغانشان برای مخاطبان موسیقی ایران حیرت خواهد بود .  هادی آرمین ، فاضل پیش ، نوید قویدل ، ابراهیم علوی ، بهمن افروزه و...

کاش این فایل صوتی را بتوانید گوش بدهید چون در بین گفتگو علاوه بر کارهای جدید گروه مامبو از موسیقی پاپ و مدرن دیروز تا امروز هرمزگان استفاده شده و تا حدودی شنونده را در حال و هوای موسیقی هرمزگان قرار می دهد... و البته  موسیقی اصیل بندرعباسی خود بحثی جداگانه می طلبد و به قول استادی گوشه گیر مسعود شجاعی : اگر مردم  دنیا این موسیقی را بشنوند دیوانه خواهند شد !

 

حسین گردین و محمد محترم پناه

  رها : آقای گردین من آهنگ های شما را که شنیدم متوجه شدم شما آهنگ های بسیار قدیمی بندرعباسی را بازسازی و تنظیم  جدید و امروزی کرده اید . هدف شما از این کار چه بود ؟

 حسین گردین : یکی از دلایلش وقفه بیست و پنج ساله ای بود که در آزادی موسیقی افتاد و باعث شد نسل جدید خیلی از آهنگ ها را نشنود و انتخاب ما هم بهترین و معروف ترین کارها را در بر می گرفت .کارهایی که قابلیت کار بیشتر را هم داشت .

رها : اسم گروه شما مامبو لیوا است . این اسم ریتم قشنگی دارد معنی این اسم چیست ؟

گردین: مامبو یک ریتم است که ریشه افریقایی دارد و در واقع افرولاتین است .موسیقی بندرعباس هم مهمترین وجه اش ریتم است که به همین ریتم بسیار نزدیک است . لیوا هم یک موسیقی و افریقایی است که به بندرعباس آمده و در مراسم عروسی و زار استفاده می شده است .

رها:چه شد که شما این اسم را انتخاب کردید؟

گردین: قبل از انقلاب یک گروه در بندرعباس بود که من و محترم پناه علاقه زیادی به آن داشتیم نام این گروه لیوا بود و یک آهنگ هم به همین نام داشتند . و ریتم ان شیش و هشت افریقایی بود ./ می خواند / لیوا ... لیوا ...و من حس کردم این فاصله ها را می شود با کلمه مامبو پر کرد /می خواند/ مامبو لیوا ...مامبو لیوا

رها: در بین کار های شما من ریتم های راک دهه ۶۰ و هفتاد و بلوز هم شنیدم چه شد که اینها را با بندری تلفیق کنید ؟

 گردین: خب ما به نوعی تحت تاثیر بزرگانی چون سانتانا ، اریک کلاپتن و پینک فلوید بودیم در حالی که ما فهمیدیم می شود موسیقی بندر را با موسیقی روز دنیا تلفیق کرد.

رها: در این تلفیق دچار مشکل نشدید ؟ بندری با مثلن کانتری راک ناهمخوانی نداشت ؟

 گردین: من فکر می کنم در ایران موسیقی بندرعباس و هرمزگان راحت ترین موسیقی است که می تواند با موسیقی دنیا حرکت کند . ریتم های بندری بسیار نزدیک به ریتم های مدرن دنیاست .همان ریتمی که با تومبا زده می شود به راحتی با دهل و کسر بندری هم اجرا می شود . قدرت موسیقی هرمزگان کار ما را آسان کرده است .

 رها: یک کار در بین کارهای شما هست به نام دختلوک (عروسکی دست ساز) که ریتم آن کانتری راک است . این شعر مال چه زمانی است ؟ و چرا کانتری راک ؟

گردین: این شعر متعلق به سالهای ۵۵ و ۵۶ است . نوع اکورد بندی آهنگ شبیه کارهای کانتری است یکی از قسمت های آخر هم موسیقی به سمت رگی می رود و ما فکر کردیم که جا دارد از موسیقی جامائیکا هم استفاده کنیم . خودِ فضای آهنگ و درس هایی که از کارهای دیگران گرفته بودیم باعث این امر شد .

رها: خب آقای محترم پناه شما خواننده این کار هستید . دلیل انتخاب این شعر چه بود ؟

محترم پناه: خب مضمون این شعر که به صورت داستان وار ادامه می یابد و از بی وفایی دو یاری است که از بچگی و بازیهای کودکانه با هم بوده اند . آهنگ آن هم فضای این را داشت که بست و گسترش یابد .

رها: معیار انتخاب اشعار و ترانه ها چیست ؟

محترم پناه: خب ترانه های مرحوم منصفی که انتخاب همه هست . ابرام حرف اول و آخر ترانه های بندر را می زند . در این آلبوم سه ترانه از ابرام داریم .

رها: مرد جنوبی که نام آلبوم شما هم هست یکی از این کارهاست درباره این شعر و ریتم و آهنگ و داستانش بگویید:

گردین: مرد جنوبی هم یکی از کارهای منصفی است . منصفی در هرمزگان به عنوان بنیان گذار ترانه و موسیقی مدرن است . مرد جنوبی هم داستان زندگی خود منصفی و عاشق شدنش و نرسیدنش و بازگشتش به خانواده و بچه های خودش است آنجا می گوید : هر چوک اگینی بی مُم شواتن   یه جای امن و آروم شواتن ...

ما در این کار از یک ریتم راک استفاده کردیم . یک مقداری هم تحت تاثیر استیو ریوان و اریک کلاپتن هست ؟/خطاب به محترم پناه/ درسته ؟

محترم پناه: کلن خب یک ایده بود . اینها هم کپی نیست می شود گفت برداشتی از کار اریک کلاپتن است .

رها: سه کار قدیمی را در آلبوم تان به هم وصل کرده اید . یارچِغِلو ، قد یاروم بلندن و یَِمبو سَعنَ . از یارچغلو بگویید شاعر و آهنگ اولیه اش که بوده ؟

گردین: ترانه سرای آن یکی از نوازنده های قدیمی است به نام آقای حسنی پور که کار تنظیم موزیک هم با خود ایشان بوده ، البته به نظر من خواننده این کار تاثیر بیشتری حتی در ایران داشته  آقای حسین قدسی نژاد که فکر می کنم موزیسن های قدیم او را به خوبی به یاد دارند . او خوشبختانه در آلبوم ما هم خوانده است .

رها: یار چغلو یعنی چه ؟

 یاری که خودش را فدا کرده، چِغل یعنی پرت کردن، البته آقای حسنی پور می گفت یارچغلو یک اسم است مثل یار محمد .

 رها: و یَِمبو سعنَ ؟

یَِمبو سعنَ یک اصطلاح افریقایی است . یعنی سلام و علیک ...این ترانه یک کار فولکور است که هر کسی آنرا ترانه خودش اجرا کرده، مثلن آقای حبیب زاده و حسین قدسی نژاد در قدیم با ترانه خودشان احرا کرده اند  ، ما هم برای اینکه کار تازه ای داشته باشیم از ترانه آقای صالح سنگبر استفاده کردیم .

رها: آقای گردین موسیقی برای شما چه معنی دارد؟ و هدف شما از تلفیق موسیقی بندر با موسیقی دیگر نقاط دنیا چیست؟

گردین: ما می خواهیم ریتم مهجور هرمزگانی و بندرعباسی را به همه نشان دهیم . ریتمی که معمولن با آبادانی اشتباه گرفته می شود .

رها: چطور به این فکر افتادید که کارتان را منتشر کنید و چند وقت است که با هم کار می کنید ؟ گردین :مامبو لیوا اینطور شکل گرفت که سال ۷۸ من و آقای محترم پناه برای یک دوره آهنگسازی به تهران رفته ودیم و دیدم که آنجا بچه های تهران دارند کار می کنند و ما هم گفتیم ما چرا کار نکنیم دوره را نیمه کاره رها کردیم و آمدیم مامبو لیوا را راه انداختیم . و هم اکنون در مامبو  من (گیتار بیس) آقای محترم پناه (گیتار لید و خواننده)  وحید رحیمی(کیبرد و خواننده) و سعید محبی(پرکاشن) اعضا ثابت گروه هستیم .  

رها: سد راه پیشرفت موسیقی هرمزگان را چه می دانید ؟

گردین: کمبود سالن ، سن صدابرداری و اسپانسر و خیلی چیزهای دیگر کسی توقع حمایت هم ندارد و بچه ها خودشان دارند کار می کنند و واقعن پیشرفت هم کرده اند . ولی با این امکانات کار کردن خیلی سخت است . برای رفتن به مرکز هم هزینه زیادی لازم است . البته این نه تنها مشکل ما بلکه بچه های دیگر شهرستانها هم همین مشکلات را دارند . از نظر امکانات ایران یعنی تهران ! ولی ما چون یک گروه هستیم نمی توانیم این هزینه ها را فراهم کنیم . یکی مثل ناصر عبدالهی خودش به تنهایی می رود و مشکلی ندارد ولی برای گروه کامل سخت است . ما یک گروه هستیم . حالا به هر سختی بود اولین آلبوم را آماده کرده ایم ،که شاید بتواند این تاثیر را بگذارید و شنونده های خودش را پیدا کند .

رها: آلبوم مرد جنوبی از گروه مامبو لیوا کی منتشر می شود ؟

گردین: فکر کنم تا آخر سال مجوزش را بگیریم ولی احتمال اینکه به سال آینده هم موکول شود زیاد است .

رها: به امید اینکه از حمایت های بیشتری برخوردار شوید ، آلبومتان هر چه زودتر منتشر شود و خیلی متشکر از وقت هر دوی شما !

 ..............................................................................................................................

پ ن*:  ( یکی از عواقب جالب این دستبرد ها هم این است که در آلبوم جدید مامبو ترانه قد یاروم بلندن باید برای گرفتن مجوز همین بیتِ قد یاروم بلندن   شیرینن مث قندن  حذف شود چون آنطرفی ها از این ترانه استفاده کرده اند حال انکه این ترانه در هرمزگان قدمتی بیش از سی سال دارد که در فایل صوتی این گفتگو هم می توانید آنرا با اجرای مرحوم منصفی بشنوید و ببینید که میان ماه من و ماه آُسمان ...)

پ ن دوم : فایل صوتی گفتگو از سایت هرمزگان 

پ ن سوم : این گفتگو از فایل صوتی برگرفته ، خلاصه و مثلن ویرایش شده ...

پ ن چهارم : در تلفظ  یَِمبو سَعنَ عین را زیاد جدی نگیرید ...

پ ن آخر : منبع: روز هفتم !