سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

اهل ماتم/آواها و آیین های بوشهر

  اهل ماتم کتابی است درباره ی آیین ها و آواهای بوشهر که توسط جوانی سختکوش و دلسوز به نام محسن شریفیان نوشته شده است .

  محسن شریفیان خود نوازنده متبحر نی انبال است و در یک خانواده اهل موسیقی رشد یافته است . از دیگر آثار او می توان به اهل زمین و سازشناسی بوشهر اشاره کرد .

 هر چند ازعنوان این کتاب چنین بر می آید که فقط درباب مراسم های سوگواری و موسیقی ویژه ی آنان باشد ولی در واقع این کتاب مجموعه ای کامل تر از تصوری است که نام کتاب به خواننده می دهد . خواننده می تواند علاوه بر آیین های سوگواری و ... با موسیقی کار ، موسیقی کودکان ،موسیقی محفلی و جشن بوشهر ، پیشینه تاریخی ،اقوام و ریشه گویش بوشهری نیز آشنا شود . البته علت چنین عنوانی بر این کتاب هنوز بر من پوشیده است .

  با توجه به دیگر آثار این مولف جوان (اهل زمین ) چنین بر می آید که او برای انتخاب نام از  اهل هوای غلامحسین ساعدی تاثیر پذیرفته و ...

 از آنجایی که شریفیان خود بوشهری و نیز اهل موسیقی و هنر است به خوبی با نکات ریز این مساله آشناست و یکی از نقاط قوت این کتاب هم همین است . او منابعش را نیز با همین آگاهی انتخاب می کند . برای نگارش این کتاب و مجموعه نفیس او بیش از صد منبع نوشتاری ،صوتی و تصویری را مورد مطالعه و بازبینی قرار داده و از نزدیک به هفتاد آگاه محلی ، هنرمند و ...پرس و جو کرده است .

   در این کتاب علاوه بر مطالب و متن ها از آوانگاری و نت نویسی نوحه ها ،ریتم ها و آواها هم استفاده شده و در بخش پایانی تعدادی عکس هم برای ارتباط بهتر مخاطب قرار داده شده .که البته عکس ها هر چه جدیدتر ،ضعیف تر شده اند .

  بهتر و مناسبتر از همه این ها لوح فشرده ای است که همراه این کتاب عرضه می شود .این لوح حاوی قطعاتی از تمامی نمونه های ذکر شده در کتاب است .بسیاری از این قطعات مربوط به سالهای بسیار دور است و علاوه بر کاربرد آشنایی مخاطب با نواها، هر یک گنجینه ای از فرهنگ و موسیقی بوشهر به حساب می آیند .

  گزیده ای از بخش های مختلف این کتاب :  نژادها و اقوام ، موسیقی کودکان ،موسیقی درمان ، بیت خوانی در مراسم سرور ،مردم و مراسم سنج و دمام ،دوره های مختلف نوحه خوانی،تعزیه در بوشهر ،نوحه خوانی زنانه .

در قسمتهایی از این کتاب وقایع تاریخی مرتبط با موضوع کتاب از دیگر منابع نقل شده که یکی از آنها را می خوانید :

 " هنگام سفر احمد شاه قاجار به بوشهر ،مردم این شهر برای ابراز خوشامد گویی به احمد شاه ،سینه زنی مفصلی با نوحه گری ناخدا عباس دریانورد در جلو ساختمان امیریه و در سمت جنوبی آن ترتیب می دهند و ناخدا عباس در پایان یکی از نوحه های معروف خود با مطلع :

ای شیعه مگر قتل شه کرب و بلا شد           یا ماه عزا شد

چنین می خواند :

یا رب تو بده نصرت احمد شاه ایران              یا قادر منان

 گفتنی است که رسم دعا کردن به جان شاه کشور در هنگام عزاداری پیشوایان دینی ، از آغاز پدیده ی سینه زنی در بوشهر معمول گردیده و هر نوحه خوان ،خود را ملزم به رعایت آن می کرده است .

                                            صفحه ۱۷۶ اهل ماتم به نقل از سنگستان/عبدالحسین احمد ریشهری

 تنها جای بحث در این کتاب شاید نامشخص بودن مبنای تقسیم بندی بخش های کتاب و همچنین طرح جلد کتاب باشد . جلد این کتاب و نیز کتاب اهل زمین با ترکیب چند عکس و به صورتی غیرحرفه ای و بازاری،طراحی شده است .

خواندن این کتاب به تمامی علاقمندان به فرهنگ جنوب پیشنهاد می شود .

اهل ماتم توسط نشر دیرین به شمارگان ۳۲۰۰ نسخه  و به قیمت ۴۹۵۰تومان منتشر شده است .

 

آخرین تانگو در برلین !

خب بازیهای جام جهانی آلمان هم برای من به پایان رسید . یک پایان تلخ . تیمی که خواست بیشتری داشت برنده شد هر چند توانش شاید کمتر بود !

Don't Cry for Me, Argentina

تیم آرژانتین بسیار یکدست و منسجم بود . خونسردی و شخصیت پکرمن در تمام تیم هم دیده می شد . تیمی بدون سرو صدا و زحمتکش . این تیم با سیستمی تازه و خلاقانه بازی می کرد که پس از این جام الگوی خوبی برای دیگر تیم ها خواهد بود .  امیدوارم پکرمن با این تیم ادامه بدهد . تا بتوانیم همچنان در زمین فوتبال هم از زیبایی لذت ببریم .

نمی خواهم درباره ی بازی با آلمان حرف بزنم . چون داغ دلم تازه می شود . فقط درباره حرکت آخر بازی که منجر به درگیری بازیکنان شد (فردوسی پور طوری جلوه داد که بازیکنان آرژانتین پس از باخت این حرکات را انجام داده اند) از دوست بسیار عزیزی کمی اطلاعات گرفتم ، که می خوانید:

یکی از بازیکنان آلمان بر روی هاینزه آب دهان ریخت و درگیری ها از آنجا شروع شد.

گویا علاوه بر آلمان در انگلیس هم برای حذف آرژانتین جشن گرفته اند . لینه کر بازیکن سابق تیم ملی انگلیس بعد از این بازی گفت : در عالم فوتبال هیچ چیزی برای یک انگلیسی به اندازه باخت آرژانتین لذت بخش نیست !

.............................................................................................

بعد نوشت : کامنت ها را که خواندم کمی حالم بهتر شد . بی شک روحیه دادن و حضور دوستان موثر بوده و در ضمن از اینکه آقای استبان کامبیاسو هم بعد از بازی آمده و برای من کامنت گذاشته احساس غرور می کنم .

زلزله هرمزگان را لرزاند !

 بندرعباس هم لرزید .اول فکر کردم باز هم شاهکار همسایه مان است که در حال برج زدن است و هر از چند گاهی با ماشین های سنگین و ریختن مصالح باعث لرزش شیشه ها می شود ولی صدای جیغ زنهای همسایه و ادامه لرزشها از شیشه به دیوار و از دیوار به ... به هر حال زلزله بود .صدای هولناکی داشت .ولی بیشتر از اینکه وحشتناک باشد هیجان انگیز بود .چقدر لذتبخش بود تا حالا اینقدر لرزش همه گیر ندیده بودم .راستی اگر زلزله فقط می لرزاند و خرابی نداشت همه انتظار آمدنش را می کشیدند نه ؟ امیدوارم این زلزله همینگونه بوده باشد .

 همه گیج بودند ...راستی در این گیرودار من یک چیزی کشف کردم : خانم ها زودتر زلزله را می فهمند . چون زنان همسایه اولین کسانی بودند که به کوچه ریختند .برق ها قطع شد و همه جا تاریک بود فقط گاهی صدای آمبولانس با صدای زنها قاطی می شد .ولی از همه  جالب تر سر و صدای بهنام بود .بهنام پدر و ماردش را در زلزله بم از دست داده و اکنون یکی از همسایگان شریف ما سرپرستی او را بر عهده دارند .انگار او از همه ما باتجربه تر بود.شاد و شنگول می دوید .

 بعضی ها کانون زلزله را قشم و برخی بندرعباس می دانند . برای دانستن اخبار موثق باید تا صبح صبر کنید . طبق اخبار رسیده از بندر خمیر در غرب بندرعباس تا شهرستان رودان در شرق همگی لرزیده اند .قشم هم که جای خود دارد . از خسارات و تلفات احتمالی خبری ندارم . با قشم که تماس گرفتم گفتند : خانه های شهری آسیب ندیده است . بافت روستایی که با زلزله قبلی ویران شده بود و دیگر چیزی برای ویران شدن وجود ندارد هنوز هم عده ای از مردم در چادر زندگی می کنند .

***

  حالا که دارم اینها را می نویسم ،تازه برق آمده .خیلی ها رفته اند و لب دریا را برای خوابیدن انتخاب کرده اند .باقی هم در حیاط خانه شان . و عده ای هم بیخیال زیر باد کولر گازی .

احتمال وقوع پس لرزه وجود دارد .مردم هم از بس زلزله دیده اند و البته بیشتر شنیده اند دیگر همگی استادند .حتی یکی از همسایگان ما شدت زمین لرزه را هم حساب کرده بود .

***

من باید بخوابم . توی این گرما حال و حوصله بیرون رفتن را هم ندارم .اگر این وبلاگ به روز نشد من را حلال کنید!

آقای مایلی کهن دلیل حذف تیم ملی امید هم علی دایی بود ؟

  نتایج تیم ملی فوتبال ایران واکنش های متفاوت و عجیب و غریبی در بین مردم و رسانه ها داشته است . حتی صدا و سیما که نقش یک رسانه ملی را ایفا می کند و باید نسبت به این قضیه علمی و فنی نگاه کند از این رویه پیروی می کند . تا قبل از جام جهانی صدا و سیما تیم ملی را در حد یک تیم درجه یک بزرگ می کرد ولی در قسمت اول برنامه نقد و بررسی عملکرد تیم ملی حتی انگ کم کاری و بی غیرتی و ...را هم از بازیکنان دریغ نکرد .  اولین چیزی که به ذهن  می رسد این است که برای هدایت و خنثی کردم خشم مردم راهی جز این نیافته بودند . بهتر نیست به جای اینکه کار به جاهای باریک و تاریک بکشد همه چیز را بر سر برانکو ، دایی و دادکان خراب کنیم؟ البته که بهتر است چون مردم هم خود تا حدودی به این سو گرایش دارند . عزل عجولانه دکتر دادکان هر چند تا حدودی خشم مردم را کاهش داد ولی از سویی دیگر خشم فیفا را بر انگیخت .

  گوینده اخبار ورزشی که تا چند روز قبل رییس فدارسیون را دکتر محمد دادکان خطاب می کرد ،امروز او را دادکان خشک و خالی می نامد .

 فقط کافی است به یکی از موضوعات قابل بحث در این برنامه اشاره کنم تا بفهمید که چقدر هالو پنداشته شده ایم !

  مجری برنامه در جایی به کارشناس می گوید : چرا نفرات جدیدی به تیم فراخوانده نشدند و تیم همان ترکیب مشخص خود را دارد ؟ مگر مربی بازیهای لیگ را ندیده است ؟ نمی شد نفرات جدیدی به این تیم تزریق کرد ؟

  و چند دقیقه بعد : چرا بازیکنانی که از چهار سال قبل در ترکیب بودند و با برانکو زندگی می کردند از تیم کنار گذاشته شدند و یک هو نفراتی تازه به تیم اضافه شدند ؟

 و در جایی کارشناس عزیز  می گوید ؟ عیب مربی این بود که با کسی مشورت نمی کرد .

و چند دقیقه بعد همان کارشناس : مربی توصیه پذیر بود .

بازتاب این برنامه در سایت بازتاب !

***

و البته از همه جالب تر حرفهای مایلی کهن در خصوص تیم ملی بود . او یکی از دلایل ضعف تیم ملی را حضور و دخالت های دایی در تیم می دانست . او در جایی حتی تغییر رییس فدارسیون سابق را نیز از اقدامات دایی نام برد ! جدای از اینکه می خواهم درباره دایی حرف بزنم چند سوال از جناب مایلی دارم .

 جناب مایلی ! شما در جواب عادل فردوسی پور در برنامه نود علت حذف تیم ملی امید به مربیگری خودتان را اینگونه پاسخ دادید : واقعیت فوتبال ما همین است . یادآوری می کنم که تیم شما با سه گل از چین شکست خورده بود . آیا علی دایی در شکست تیم شما هم دخیل بود ؟

آقای مایلی شما در زمان مربیگری تیم ملی هم با دایی مشکل داشتید . چرا او را روی نیمکت نمی گذاشتید . (خب چون نمی توانستید کسی را جایگزین او کنید .) آن موقع دایی آقای گل لیگ بود ؟

 آقای مایل شما گل های دایی را همین چند هفته پیش به الغرافه قطر دیدید ؟ آیا دایی به آنها هم پول داده بود تا از سی متری گل بخورند ؟

و سوال آخر اینکه شما دم از صراحت و صداقت می زنید . آیا قبل از جام جهانی نمی توانستید صادق و صریح باشید ؟

 

و اما نظر من درباره دایی (که البته فقط نظر شخصی است و درست و نادرستی اش را گذشت زمان مشخص می کند)

قبل از هر چیز باید بگویم که بازی کردن در جام جهانی حق او بود . بدون در نظر گرفتن ایده های مربی و جایگاه دایی دراین تفکرات، همانطور که گفتم او در ۱۲ بازی آخرش ۱۵ گل به ثمر رسانده بود و نشان داده بود هنوز آماده است . هر چند در جام جهانی او هم مثل دیگر بازیکنان نتوانست در اندازه های خودش ظاهر شود . مسلما اگر اهداف دراز مدتی داشته باشیم او و خیلی های دیگر جواب نمی دهند .

 دایی بازیکنی است که توانایی انجام بازی تماشاگر پسند را ندارد . حتی وقتی در اوج باشد . پاهای کج ، تکنیک مبهم و گاهی اوقات ناتوانی اش در کنترل توپ تماشاگر را ناامید می کند . سرعت و چابکی گذشته را ندارد . جهش ها و ضربات سر که روزی مشخصه او بود امروز کمرنگ شده است . و البته مثل دیگر بازیکنان چندان برای تماشاگران خارج از زمین جذاب نیست !

  ولی از سوی دیگر هوش و درک بالای او از فوتبال ضعف هایش را جبران کرده است . او با همین تکنیک مبهم هم با استفاده از هوش و ذهن آماده اش می تواند مالدینی را دریبل بزند .

 گاهی با یک پاس تک ضرب در طول یا عرض زمین جریان بازی را عوض می کند . تقریبا توانایی شوت زدن با هر دوپا را دارد . جاگیری اش در محوطه جریمه بدون نقص است . ضربات آخر را خوب به توپ می زند و از روحیه بالایی برخوردار است . نظم دادن به حرکات تیمی و رهبری تیم هم از مشخصه های یک کاپیتان خبره است .

شبیه پاس های تودر او در فوتبال آسیا و حتی جهان به ندرت دیده می شود . پاس دایی به خداداد در بازی با استرالیا ، به مهدوی کیا در بازی با امریکا ، به علی کریمی در بازی رفت با ایرلند و البته همین اواخر در بازی با بوسنی به رحمان رضایی . توانایی ارسال اینگونه پاسها فقط به هوش و درک بازیکن از فوتبال بستگی دارد . بازیکن خودی نباید در آفساید قرار بگیرد . مدافعین و دروازبان حرف به توپ نرسد . سرعت بازیکن خودی و زمان رسیدنش به توپ محاسبه شود . 

خلاصه بگویم . من عقیده دارم دایی بازیکن خوبی است . به گذشته اش هم بی توجه ام . همین حالا هم می شود به او به عنوان یک بازیکن خوب نگاه کرد . در این نوشته تنوانسته ام علاقه ام به او را پنهان کنم ولی باور کنید من نه او را از نزدیک می شناسم و نه از او پولی دریافت کرده ام . مطمئن باشید ایران مدتها از داشتن یک مهاجم کلاسیک رنج خواهد برد . و گذشت زمان همه چیز را روشن می کند .