همزمان با دیگر نقاط ایران مراسم بزرگداشت فردوسی در بندرعباس به همت انجمن موسیقی(!) در فرهنگسرای شهید آوینی برگذار شد . هرچندمراسم به خودی خود چیزی در بر نداشت ولی با جرقه هایی که در آخر مراسم از بین جمعیت حاضر برخواست امید می رود در آینده شاهد این مهم باشیم .
امینی که استاد گیتار کلاسیک است مدیریت مراسم را به عهده داشت . ایشان در ابتدا مقدمه ذکا الملک را به شکل بسیار خوبی رو خوانی فرمودند و سپس یکی از شاگردانشان قطعه ماریا را اجرا کرد .
سعید آرمات دقایق کوتاهی درباره شاهنامه سخن گفت . از اینکه شاهنامه را دقیقی آغاز کرد و به فردوسی رسید و اینکه بهترین شیوه بیان شاهنامه همان نقالی است .و همین چند دقیقه ها بود که ما را دلخوش می کرد .
امین امیری یکی از شاعران و نویسندگان جوان استان هم برای شاهنامه خوانی به روی صحنه آمد . ایشان نزدیک بود اشک جمعیت را دربیاورد . انگار فراموش کرده بود شاهنامه حماسی است نه غزل .
سجادی نوازنده تار قطعه ای در چهارگاه اجرا کرد . و سپس آرمات با نوازندگی گیتار ابراهیم علوی چند بیتی از شاهنامه را خواند .
متاسفانه در بزرگداشت فردوسی نه تنها حرفی از فردوسی نبود ، حتی شاهنامه اش را هم نتوانستند درست روخوانی کنند .
در بخش موسیقی هم اکثر قطعات اجرا شده در مایه مینور و حزن آور بودند . یعنی برخلاف شاهنامه که به شما شور و نشاط و سرزندگی می دهد .
مراسم داشت به خوبی و خوشی و خاموشی به پایان می رسید که یکی از بین جمعیت گفت من چند انتقاد دارم . امینی هم زرنگی کرد و گفت بگذارید ماخودمان از خودمان انتقاد کنیم اگر حرفی باقی ماند شما بیان کنید . و گفت : شاهنامه خواندن کار هرکسی نیست شاهنامه برخلاف گلستان و بوستان سعدی و غزلیات حافظ از پیچیدگی زبانی برخوردار است( که البته این خود عجیب ترین حرفی بود که راجع به شاهنامه زده شده بود . امینی با این حرفش نشان داد که حتی یک بار هم شاهنامه را نخوانده است .) متاسفانه آقای محمد علی بهمنی و علی رضایی در این مراسم نبودند که اگر بودند بهتر می توانستیم حق مطلب را ادا کنیم .مشکل سیستم صوتی سالن هم مزید برعلت بود .
اما این بهانه ها مرد منتقد را آرام نکرد او با اعتماد به نفس از بین جمعیت (که حالاتعداد آنها فقط به بیست نفر رسیده بود )برخاست روی صحنه رفت و گفت :شما امروز در حق ادبیات و فردوسی ظلم کردید . پردازش به ادبیات که سیستم صوتی نمی خواهد . آقایان موسیقی هم بد نیست ولی در جای خودش و با کارشناسی دقیق . شما می گویید آقای بهمنی و رضایی نیستند . خب نباشند مردم که هستند چرا از مردم کمک نخواستید . و سپس چند بیتی هم از شاهنامه خواند که همه لذت بردند . و چند دقیقه ای هم درباره شاهنامه سخن گفت که همه اینها نشان میداد تسلط خوبی بر شاهنامه دارد . هر چند به قول خودش دیپلمش را در دبیرستان شبانه و به زور گرفته بود ولی حرف هایی برای گفتن داشت که در این مراسم جایش خالی بود .
جمعیت باقی مانده هم از مرد منتقد جانبداری می کردند . تا اینکه مسئول فرهنگسرا گفت این سالن در اختیار شماست هر وقت خواستید آنطور که شایسته است بزرگداشت فردوسی را برگذار کنید .اصلا هر هفته شاهنامه خوانی داشته باشید .
دیدم که بچه های دانشگاه هرمزگان شماره تماس مرد منتقد را می گرفتند تا قرار هایی بگذارند و اگر شد فردوسی بزرگ، بزرگ داشته شود .
واقعا بعضی وقتا آدم چیزهائی میبینه... توی بوشهر هم اینطور که میگفتن آهنگ های حزین گذاشته بودن. در حالی که موسیقی ای که روی شاهنامه و شاهنامه خوانی باید بذارن موسیقی شاد و فرح بخش و حماسی مانند است.. به هر حال .. ولی مثل اینکه آخرش بر وفق مراد شما تمام شده.. کاش باز هم پرده خوانی شاهنامه شروع بشه. من عاشق پرده خوانی ام..
سلا م خوبی حالت خوبن مرد منتقد کیه؟ خوب پوشش ادا سر ما بی کلاه موند
سلام ...با کمی تا قسمتی از حرفهایت موافقم واینکه از نگاه کاووش گرانه وجستجوگر ومنتقدانه ات خوشم آمد اما ... خرده بر اهالی موسقی چندان منصفانه نیست وقتی اهالی شعر وادب دست خود را از این بساط کوتاه کرده اند شاید هم کوتاه شده است وشاید هم ...باید به اراده اهالی موسقی دست مریزاد گفت وانکه آنها شاید بضاعتشان در همین اندازه بوده وبعد اینکه در فضای غبار گرفته فرهنگی استانمان هر حرکتی که نیت آن شروع یک حرکت فرهنگی باشد را باید حمایت کرد وسخن آخر اینکه از وارونه کاری دلگیر نباشید در این دیار خیلی از کارها وارونه است بعضی ها دیر وقتی است گنجشک را به نام قناری رنگ می کنند وبه خلق الله قالب می کنند ...پیروز باشید...بدرود
سلام خوب بود تا بعد بای
حالا که مه مینور...تو مینور...خب فردوسی هم مینور...چه اشکالی شه؟!...
سلام ... ادم بعضی وقتها نمی دونه بخنده یا گریه کنه ...
سلام عزیزوبلاگ قشنگی داری منهم اگر تصمیم به ادامه وبلاگ نویسی بگیرم وبلاگم را ویرایش میکنم .از اینکه گفتی که یاد پائولو افتادی به خاطر اینکه من یکی از خواننده های پر و پا قرصش هستم عرفان اون با من خیلی نزدیک و به عنوان یک عارف قبولش دارم .ازاینکه به من سر زدی متشکرم باز هم میبینمت.یا حق
باریکلا به این آقای منتقد. حظ کردم. اصولا همین نقد و بررسی هاست که باعث پیشرفت میشه. پاینده باشی!
سلام سیاورشن عزیز
ممنون از خلق چنین فضایی وبلاگ پر باری داری . از شعر گرفته تا موسیقی تا ادبیات چیزایی که علاقه و دغدغه خیلی ادماست . یکی از شعرامو برات می فرستم به پاس زحمت و تلاشی که تو این عرصه مقدس می کشی امیدوارم پذیرا باشی .
(( ویرانی ))
وای از این تقدیر نافرجام و قهر روزگار
داد از این تکرارها این زخم های بیشمار
از عزل تا به قیامت کار ما حیرانی است
گر چنین آغاز ما شد رحم برپایان کار
00000
بی تو چون گردی اسیر بادهای هرزه گردم
بی تو چون آواره ای غربت نشین خاموش و سردم
از تمام با تو بودن سهم من رو یای توست
فلب من در هر زمان مجنون بی لیلای توست
گر تو خواهی عشق را در اوج ویرانی ببینی
می توانی یک نظر در من به آسانی ببینی
کاش می شد شانه هایت را امانت می گرفتم
در حضور قبله ات رنگ عبادت می گرفتم
کاش می شد لحظه ای منظور چشمان تو باشم
کاش می شد چون غباری روی دامان تو باشم
در شب دیوانگان آسوده خفتن ها حرام است
انتظار و خود شکستن اتفاقی نا تمام است
زیر سایه عشق مستدام باشی عزیز دلت مثه هوای جنوب همیشه گرم
سلام...وبلاگ بسیار جالب و پر محتوایی داری و معلومه برای هرمزگان واقعا دل میسوزونی.
من خیلی دوست دارم مجموعه عکسی با موضوع اهالی جنوب مخصوصا هرمزگانیها و خوزستانیها کار کنم..امیدوارم هنگام عملی شدنش بتونم از راهنماییهای شما که مطمئنا سودمند خواهد بود استفاده کنم. تا اون موقع این وبلاگ میتونه کمک زیادی در آشنا شدن با فرهنگ و مردم هرمزگان به من بکنه! موفق باشید...
سلام سیاورشن عزیز واقعا این پستت خیلی حرفه ای نوشته شده بهت تبریک می گم واقعا کارت درسته ... به روزم
ممنون از نظر لطفت
ما شرمنده ایم
ممنون از گزارشت .....و تاسف از این وضعیت
سلام دوست عزیز بسیار ممنون امروز بالاخره پسورد را پیدا کردم و قالب شما مورد استفاده قرار گرفت .ممنون از لطف شماموفق باشی
سلام.اومدم مطلب جدید نداشتی منتظریم اپ هستم خوشحال میشم نظرت را بخوانم
سلام عزیزوبلاگ قشنگی داری اگه به من بگی چه طور می تونم شعرهای امین امیری رو پیدا کنم و بخونم ممنون می شم ... آدرس وبلاگ ایشون رو هم اگه بگی دیگه چه بهتر...