سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

گفتگو با خشایار رادافشار/ نقاش و کاریکاتوریست

  نوشته های زیر حاصل گفتگوی امیر با خشایار راد افشار است . از هر دوی آنها تشکر می کنم .

***

  خشایار همه تو را به اسم یک کاریکاتوریست می شناسند می خواهم بگویم خودت بیشتر گرایش به نقاشی داری یا کاریکاتور ؟ خب نقاشی همه چیز من است فراتر از یک هنر .نقاشی هدفی است برای زنده ماندن .

(جیم کری) شرکت در دوسالانه کاریکاتور ۱۳۸۰

(ساموئل بکت) شرکت در دوسالانه کاریکاتور ۱۳۸۲


چند سال است که به صورت حرفه ای نقاشی می کشی؟ و قبل از ان چه می کردی ؟ من بیست و نه سال سن دارم و شاید شش یا هفت سالی باشد که نقاشی می کشم .قبل از آن /مکث/ نمی دانم ....خودم چیزی یادم نمی آید .

دوست داری در نقاش یه کدام سمت بروی کدام سبک را می پسندی؟ هر چیزی که درونم بگوید .
نظرت درباره نقاشی رئالیسم چیست ؟ بهتر نیست کسی که نقاشی را شروع می کند از رئال شروع کند و بعد به سمت سبک شخصی خودش برود ؟ رئالیسم به نظر من یک مشق است . یک فوتبالیست قبل از فوتبال باید دویدن را بلد باشد . رئالیسم همیشه زنده است . حقیقت همیشه وجود دارد .
و نقاش هایی که خودشان را درگیر گرایشهای مدرن و پست مدرن کرده اند ؟ خب این یک بحث کلیشه ای است . من خودم دوست دارم اول یک نقاش ماهر باشم و بعد ...یک نویسنده باید ادبیات را خوب بداند . نقاشی هم همینطور است .


نقاشی بندرعباس را چطور می بینی ؟ از قبل خیلی بهتر شده .
خودت را جزو نقاشهای خوب بندرعباس می دانی ؟ احتمالا .../مکث/... بله
می توانی نقاش های خوب بندرعباس را بنا به سلیقه خودت نام ببری؟ فکر می کنم خود تو ( امیر مسلم زاده) نقاش خیلی خوبی هستی بدون تعارف می گویم ولی خب خیلی کم کار می کنی .احمد کارگران را خیلی دوست دارم .آقای سلیمی ، خانم فلاحتی ، خانم امینی ، عیسی جنگانی ، ایمان کیخا . ولی خب  آدمهایی هستند که به خاطر شخصیت خاصشان استعدادشان پشت پرده می ماند . مثل ایمان کیخا و تو من فکر می کنم حق شما از نقاشی خیلی بیشتر از اینهاست و حتی خود من ،فکر می کنم آنطور که باید خودم را نشان نداده ام .

کارهای تو به هم نزدیکند ؟ در یک سبک خاص هستند ؟ تازگیها حس می کنم کارهایم دارند به هم نزدیک می شود دوستان می گویند:" داری به سبک خاصی می رسی ، قلم زدنت و نوع نگاهت انسجام بیشتری پیدا کرده است ." خودم فکر می کنم دارم به یک چیزهایی دست پیدا می کنم .

آن چیزی که به آن دست یافته ای در کدام یک از سبک ها می گنجد ؟ یک چیزی بین رئالیسم که واقعیت ماست و اکسپرسیونیسم که درون ماست . اغلب می خواهم واقعیتی که می بینم و احساسی که دارم را با هم تلفیق کنم و ببینم چه می شود .

خودت کدام سبک را بیشتر دوست داری؟ در حال حاضر فکر کنم تمام دنیا اکسپرسیونیستی باشد چون دنیا به طرف انزوا پیش می رود و همه یک جوری سردر گریبانند و دوست دارند احساس خود را فریاد بزنند.و بگویند ما هستم ما وجود داریم .ما هم جزئی از تاریخ هستیم .

کدام نقاش را به لحاظ حسی بیشتر دوست داری؟ فرانسیس بیکن و یا لوسین فروید که خیلی عجیب و غریب کار می کند .

از نظر کاری چه ؟ لوسین فروید . البته نقاش های اتریشی را خیلی دوست دارم مثل اگون شیله که تکنیک خیلی قشنگی دارد. خطوط خیلی روان است .بداهه در کار بسیار به چشم می خورد .اتود خاصی نمی زند واقعا خودش است . از نقطه ای با جسارت خاصی شروع می کند و در نقطه ای پایان می یابد . بدون اینکه کارش ایرادی داشته باشد .لوسین فروید کارهایش واقعا عجیب است هر بار که کارهایش را می بینم احساس می کنم که جادو شده ام . فرانسیس بیکن هم مثل شیله است ، او هم فی البداهه کار می کند . او حتی خیلی از کارهایش را دور انداخته است . چون در آن لحظه باب میلش نبوده است.

 

نظرت درباره نقاشی ایرانی چیست ؟ نقاشی که هویت ایرانی داشته باشد یا همان نگارگری که ما آن را به عنوان نقاشی ایرانی می شناسیم . الان فکر می کنم کاربردی ندارد . متعلق به دوره خودش است . فقط یک سند تاریخی است . کارها فقط تکرار شده اند .

و فرشچیان ؟ او نقاشی ایرانی را سه بعدی کرده ، پرداخت های خیلی خوبی دارد .آدم وقتی کار او را می بیند با خود می گوید این حرکات چگونه به وجود آمده اند . در مورد او شنیده ام یک شب تا صبح مثلا دویست بار طرح یک آهو را می زند . خب خیلی سخت است آدم این چیزها را می شنودکف می کند که یک نقاش چگونه به کارش عشق می ورزد .من از تکنیک او لذت می برم و از بهزاد بیشتر خوشم می آید چون حس بیشتری دارد . آن غمی که در درون همه ما هست در کارهای او دیده می شود . رنگها انگار از درون او سرچشمه گرفته اند . اصالت بیشتری دارد ؟ بله اصالت بیشتر، احساس بیشتری پشت آن نهفته است .

من خودم فکر می کنم فرشچیان نقاشی ایرانی را با نقاشی غربی تلفیق کرده نظر تو چیست؟ خب بله در واقع ما بعد و حجمی که در نقاشی وجود دارد را از غرب وام گرفته ایم .با تو موافقم .

دوست داری نقاشی ات هویت ایرانی داشته باشد ؟ نمی توانم بگویم که باید خطوطم را تغییر دهم تا ایرانی شود . من دارم زندگی می کنم مثل همه مردم دنیا، دوست دارم نقاشی هایم هم همینطور باشد. می خواهم کارهایم جهانی باشد فرقی نمی کند که مال کدام نقطه جغرافیایی باشد . آدمها هر طور که می خواهند می توانند نقاشی کنند به شرطی که کلکی در کارشان نباشد . آدم باید راحت نقاشی کند .

کارهای مجید مهرگان را دیده ای ؟ نظرت چیست ؟ به لحاظ تکنیک خیلی قوی است گاهی با خودم می گویم این کارها را نمی توان با دست کشید .می شود راجع به کارهایش توضیح دهی؟ نه ان قدر دانش ندارم که بدانم دارد چه می کند . ولی از کارهایش خوشم می آید .ایرانی بودن کارهایش را حس کرده ام .

نقاش های خوب معاصر ایران را نام می بری؟ یک عده که اینجا نیستند و ما خبری از آنها نداریم مثل بهمن محصص و یا حسین زنده رودی و عده ای هم همینجا هستند مثل پروانه اعتمادی، مسعود عربشاهی، نامی ، اغداشلو و یا هانیبال الخاص که فقط اسمشان را می شنویم . ولی کسی که من از نزدیک دیدم و واقعا کارش را پسندیدم هادی ضیا الدینی بود . شاید باور نکنید مردم کوچه و بازار هم او را می شناختند . او طوری کار کرده که روشنفکر و غیر روشنفکر کارش را می پسندند و با آن ارتباط برقرار می کنند .

کار ضیا الدینی در چه سبکی قرار می گیرد؟ اصلا نمی شود کارهایش را در رده ای قرار داد .او راوی سرزمین خودش است . چیزی که می بیند می کشد . یک نصیحت بزرگ به من کرد . گفت : اگر می خواهی نقاشی بکشی سعی کن هرچیزی که دم دستت است بکشی . سعی نکن دوردستها را ببینی چون حقیقت بغل دست خودت است .

ضیا الدینی اهل کجاست ؟ سنندج

چه خصوصیت ویژه ای دارد ؟ او از شهر خودش شروع کرده است به این فکر نبوده که برود تهران یا خارج .من هم می خواهم مثل او باشم .دغدغه من هم همین است که از شهر خودم شروع کنم .


(خشایار رادافشار)


بیشتر با چه موادی نقاشی می کنی؟
رنگ روغن و اکرولیک . ولی بیشتر رنگ روغن چون ارزانتر است و اینکه آنرا می شود خیلی نازک و یا خیلی ضخیم به کار برد و به نقاش اجازه می دهد که هر کاری با آن بکند .

برای شروع کار طرح را از قبل در نظر داری یا با اتود های پیاپی طرح اصلی را به دست می آوری یا فی البداهه کار می کنی؟ تقریبا هر سه حالت . به نظر من نقاشی یعنی به تصویر کشیدن مشاهدات ، احساسات و تفکرات .

نقاش های بندر عباس تا حدی راکدند دلیلش چیست ؟ هیچ وقت با هم صادقانه تبادل نظر نمی کنند و همیشه با هم یک تعارف کاذب دارند و یا اینکه مغرضانه همدیگر را قبول ندارند .

فکر می کنی همیشه در بندرعباس بمانی ؟ نه شاید سر از یک کشور عربی در بیاورم . من بندرعباس را خیلی دوست دارم.ای کاش می توانستم همیشه اینجا باشم .

آخرین نمایشگاه نقاشی بندرعباس کارهای احمد کارگران بود . نظرت در مورد کارهای او چیست ؟ هر وقت کارهای او را می بینم با چیزهای جدیدی مواجه می شوم.آئینه هایی که او در تابلوهایش نسب کرده بود مرا به یاد این انداخت که آدم هر وقت اثری هنری می بیند خودش را در درون آن جستجو می کند احمد کارگران با هوشی که داشت توانست این حس را به بیننده منتقل کند.

نقاشهای مطرح بندرعباس که تعداد آنها زیاد هم نیست هنوز همان هایی هستند که ما می شناختیم . و کسی به این جمع افزوده نشده . باید چکار کرد ؟ به نظر من باید تولید مثل کنند .

 آثار شما بیشتر محتوا دارد یا فرمالیستی است ؟ بیشتر روی فرم و فضا کار کرده ام .

(باب مارلی)

تا حالا  روی بوم رنگ پاشیده ای؟ بله! می خواستم یک فضای فی البداهه بسازم .البته بشتر به عنوان پس زمینه کار از آن استفاده کرده ام .نمی خواهم کارم فقط یک فضای خالی باشد و عنصری در آن معلق باشد .البته نمی شود بدون شناخت این کار را انجام داد . نقاش باید به علم آناتومی ، فیزیک و شیمی آشنایی داشته باشد .

بعضی از نقاش های ما بدون هیچ شناختی و رسیدن به فرم واقعی به نقاشی مدرن روی آورده اند . آیا دارند ادا در می آورند  ؟ نه از آن هم بدتر . دارند خودشنان را مسخره می کنند.

جکسون پالوک او چه؟ من طراحی های او را دیده ام . به نظرم او شناخت دارد . قصد فریب کسی را ندارد . او مثل ما نیست .

در بسیاری از تابلوها تصویر خودت را می بینیم دلیلش چیست؟ خب شاید یک درون نگری باشد دوست دارم اول خودم را بشناسم .

 و چرا در همه آنها یک اندوه و غم به چشم می آید؟ به قول ونگوگ غم انسان پایانی ندارد . این را در آخرین نامه اش برای  برادرش نوشته بود .

***

پیکاسو به نظر من بی نظیر است . او اگر دست به سطل آشغال هم می زده تبدیل به یک اثر هنری میشده .می گفت: من دنبال چیزی نمی گردم .من پیدا می کنم .

***

گوگن و ونگوگ نقطه مقابل هم بودند . دوست ندارم جای هیچ کدامشان باشم . هر کدامشان داشتند  از یک سوی بام به پائین می افتادند . البته هر دوی اینها آدمهایی حقیقت جویی بودند .گوگن دوست داشته ونگوگ هم مثل او باشد ولی من حس می کنم ونگوگ می گفته من می خواهم خودم باشم .

***

رنگ های گرمی که در کارهایم می بینی بر میگردد به روحیات خودم ، من آدم گرمی هستم و البته محیطی که در آن زندگی می کنم هم بی تاثیر نیست .

***

 به قول یکی از دوستان : انگار خداوند روح ملکوتی در کارهای میکل آنژ و داوینچی دمیده است .

نظرات 24 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 1 شهریور 1384 ساعت 02:43 ب.ظ http://tardeed.blogspot.com

فعلا تا عقده ای نشدم اول بشم. بعد نظر می دم.

ازیتا سه‌شنبه 1 شهریور 1384 ساعت 02:49 ب.ظ

خیلی خوب و جامع بود امیدوارم همیشه شما و تمام همشهریهای هنرمندم موفق باشند.

پرومته سه‌شنبه 1 شهریور 1384 ساعت 03:28 ب.ظ http://promete.blogsky.com

سلام دوست عزیز
بعد از مشکلات بسیار بالاخره به روز شدم
ولی راجع به این پست اخیر شخص مورد خطاب شما هیچ عقیده ای را نفی یا تایید نمی کند طرفدار هر نقاش با هر مکتب و سلیقه است مدعی سوررئال و منصوب به کاریکاتوریست ایشان احتمالا آدم بسیار متفاوت و جالبی ست
شاید متفاوت ترین انسان جالبترین اونها باشه

کیان سه‌شنبه 1 شهریور 1384 ساعت 03:31 ب.ظ http://akharinmaslob.persianblog.com

آسمان را بارها با ابرهای تیره تر از این دیده ام اما بگو ای برگ
در افق این ابر شبگیران کاین چنین دلگیر و بارانی ست
پاره اندوه کدامین یار زندانی ست ؟
///موفق باشی بدرود من هم اپم

مریم سه‌شنبه 1 شهریور 1384 ساعت 04:08 ب.ظ http://tardeed.blogspot.com

من فکر کنم راجع به این پست‌های هنری نظر ندم خیلی سنگین‌ترم. از نقاشی هم متاسفانه چیز زیادی نمی‌دونم. مصاحبه خوبی بود. یه کمی اطلاعتم رفت بالا. ممنون از شما و امیر عزیز.

بیلی و من سه‌شنبه 1 شهریور 1384 ساعت 07:19 ب.ظ http://www.mebaily.com

خسته نباشید مصاحبه‌ای بود بسیار خواندنی. اسد

امیر سه‌شنبه 1 شهریور 1384 ساعت 07:20 ب.ظ http://kargahhonar.blogsky.com

درباره این پست نظری ندارم بدم . اما باید بگم که رادافشار باعث افتخار همه ماست . ایشون آدم فوق العاده ای هستن . نه به این خاطر که دوست منه . بلکه به این خاطر که این یه واقعیته قشنگه . . .

شهلا سه‌شنبه 1 شهریور 1384 ساعت 08:51 ب.ظ http://www.21mehr.com

درود بر تو سیاورش
این مصاحبه را خوندم و باید بگم بسیار دلنشین بود.
سپاس از اینکه پیشنهاد تبادل لینک دادی.
لینکت در ۲۱مهر وارد شد.
تا درودی دگر بدرود.

من سه‌شنبه 1 شهریور 1384 ساعت 09:34 ب.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

سرم گیج رفت.. چه طولانی بود این..

شیدا محمدی چهارشنبه 2 شهریور 1384 ساعت 03:10 ق.ظ http://sheidamohamadi.persianblog.com

از این زیباتر و خلاق تر نمی شد .
تبریک می گویم به این همه احساس و یگانگی.

صبرا چهارشنبه 2 شهریور 1384 ساعت 08:16 ق.ظ http://sabra.blogsky.com

خب من متاسفم که دیر رسیدم . کاش ما هم می دونستیم قراره مصاحبه ای انجام بشه تا سوال هامون رو می پرسیدیم . اما من چند پیشنهاد برای آقای راد افشار دارم که البته نظر شخصیمه : من پیشنهاد می کنم ایشون به سمت سبک خاصی حرکت نکن . به عقیده من سبک بعد از کار به وجود می آد . یعنی شما نقاشیت رو می کشی بعد می تونی اون به سبک خاصی متعلق بدونی. هنر اینه من زبانم رو تغییر می دم . واینه که داستان تغییر می کنه . اگر زبان داستانم در سبک خاصی باشه فضای داستان ها رفته رفته قاطی می شه و و اونوقت من فقط ۱ داستان نوشتم . به نظر من بهتره همه قواعد سبکی و فرمی رو در ابتدا کنار بذارن و رو حشون رو آزاد کنن. تکنیک در هنگام کار ناخواسته می آد و ما نمی تونیم جلوش رو بگیریم . تکنیکی که ناخواسته بیاد ؛ ناخواسته به دل می شینه .

ابراهیم چهارشنبه 2 شهریور 1384 ساعت 09:19 ق.ظ http://741114131.persianblog.com

با سلام ... راستش من چند تا از کارهای آقای رادافشار رو وقتی سن و سالی نداشت دیده بودم. کارهای الان ایشون رو که اینجا دیدم با خودم گفتم: معلومه که ترشی نخورده! چون داره یه چیزی میشه! به امید موفقیت بیشتر برای او و همه هنرمندان عزیز

مرجان چهارشنبه 2 شهریور 1384 ساعت 09:42 ق.ظ

نقاش یک هنرمند است. جواب‌های اقای رادافشار به سوالات اول نشان می‌دهد که ایشان یکی از هنرمندان خوب هستند.بندرعباس شهری است که به خلق هنرمندان می‌پردازد.

حسین زیارتی(طارمه) چهارشنبه 2 شهریور 1384 ساعت 01:43 ب.ظ http://hossein.bushehr.ws

با سرعت اینترنتی که ما داریم وبلاگ شما بسیار دیرتر از حد معمول لود می شود.کم کردن تعداد یادداشت ها و یا عکسها میتواند راه حل مناسبی برای لود شدن سریعتر باشد.

علی پنج‌شنبه 3 شهریور 1384 ساعت 11:14 ق.ظ http://bandarabbas12.blogfa.com/

سلام سیاوش جان خوبی بیا کمک کن تا بلاگ ما هم پر ببنده باشه عزیز قربونت استاد دست ما شاگردتت هم بگیر

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 3 شهریور 1384 ساعت 11:29 ق.ظ http://bandariha.blogsky.com

شما واقعا دارید همه چیز را در مورد فرهنگ و هنر پوشش میدهید کارت حرف نداره پاینده باشی

وبا پنج‌شنبه 3 شهریور 1384 ساعت 07:47 ب.ظ

سلام خشایار دلم برات تنگ شده بود لااقل خوبه اینو خوندمو حالم خوب شد.به نظرم تو توی عالم هنر باید یه چیزو همیشه مد نظر داشته باشی و اونم اینه که راهه خودتو بری وبس.به هحرف کسی گوش نده.این تاج خاریه و صلیبیه که همیشه باید به دوش بکشی تنها راه نجات هنرمند همینه رنج و تنهایی.برا من قشر منتقد مثه حشرات می مونن در حقیقت اونا آدمای ضعیفی ان و چون از ما کوچکترن و کاری ام ازشون بر نمی اد اینه که غر میزنن که خصلت جالب ایرونی هاست به نظر من باید کار خودتو بکنی و به چیزی توجه نداشته باشی

daydad جمعه 4 شهریور 1384 ساعت 02:41 ب.ظ http://daydad.blogspot.com

بلاگ وزین و کاربردی ای دارین! تبریک می گم/

دخترخلیج جمعه 4 شهریور 1384 ساعت 06:43 ب.ظ http://dk.blogsky.com/

سلام ممنونم ! رنگش غمگینه اما عالی شده . راستی کاش میل کنی که پسورد وبه من چیه انوقت ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کاش مشکی بود مثه رنگ سرنوشت که همرنگ چشمای زیبای .... کارهای رادافشار رو من تو ماهنامه طنز و کاریکاتور دنبال میکردم ... جوونی از همین حوالی که اما بقیه ....

امیر شنبه 5 شهریور 1384 ساعت 12:23 ب.ظ http://kargahhonar.blogsky.com

سلام . خسته نباشی .

پوریا یکشنبه 2 مهر 1385 ساعت 11:07 ب.ظ http://www.modern-talking1998.blogfa.com

سلام مصاحبه خیلی خوبی بود در ضمن آقای راد افشار یکی از بهترین دوست های من هستند .

freshtemhrabon یکشنبه 2 اردیبهشت 1386 ساعت 08:38 ق.ظ

سلام خسته نباشید آقای راد افشار کارهاتون بد نبود ولی به تلاش بیشتری احتیاج داری امیدوارم که موفق باشید من طراحی هاتون رو بیشتر دوست داشتم احساس میکنم تو طراحی هاتون آزادتر هستید.

سوسن جعفری یکشنبه 23 دی 1386 ساعت 08:31 ب.ظ http://eshgvamargh.persianblog.ir

درود ...

صدیقه چهارشنبه 27 آبان 1388 ساعت 02:17 ب.ظ

خشایار رادافشار آدم حسودیه.اون خودس کاراش بیشترش کپی برداری از اینو اونو مث کاریکاتور جیم کری که با فوتو شاپ تغیر داده و بعد نشسته نقاشیش کرده رو کاغذ و خوشه که مثلا کاریکاتور خلق کرده -اونوقت پشت سر استادم آقای پوراحمد نقاش جهانی ایران حرف میزنه و میگه پوراحمد نقاش نیست .رادافشار انگشت کوچیکه پوراحمدم نمیشه تو نقاشی اما بعضی از به ظاهر نقاشها و هنرمندان تو استان وایران بخاطر پیشرفت و هنرهای متعدد علی پوراحمد و طرفداراش به اون حسودی می کنند .خشایار رادافشار باید از خودش خجالت بکشه چون استاد پوراحمد اینقدر روح بزرگی دارن که همیشه از رادافشار و سایر هنرمندا تعریف کردن نه بد گفتن .کاشکی یه کم از این استاد مسلم نقاشی دنیا یاد بگیره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد