برای ناصر عبداللهی که سکوتش دریا را روی دلمان ریخت !
عبدالحمید انصاری نسب
ناصریا ...
از روایت های مختلف مرگ تو
از مرگ های مختلف ات
کدام را باور کنم ؟
تو چطور
چگونه مرده ای ؟
تقصیر ها گردن کیست ؟
دیشب توی معبد هندوها
کودکی اَت با پیرهن راه راه
بالا رفته بود از ماه
و کلاغ ها به دخمه ی چشمانت
نوک می زدند
ماشاالله
به قد بلند و موهات
که ریخته روی شانه هات
توی همین عکس با روبان سیاه
نینا نگاه کن
اون بالا
توی قرص ماه
و این پایین
یک روباه سیاه
که خنجار می زند
رویاهای تو را
بابایت که هنوز سبیل ندارد
از کوهی توی دلم
بالا می رود
به مرده ی خودش توی سردخانه
متلک بار می کند
چشم هایش را از کاسه بر می دارد
پشت باغ مولوی
تیله بازی می کند
از دور
به تو دست تکان می دهد
ناصریا
دیا ... دیا
من اینجام
و باز قایم می شود
توی دخمه ی ماه
تو چه می کشی تو دفترت دختر
دستت به ماه نمی رسد که
روبان سیاه به گردنش بیندازی...
ناصریا
" اَ همه کَ بد اِ دیدَ
اَ هیچ کَ خوشی ندیدَ ..."
شک دارم مرده باشد این مرد
دارد قایم باشک بازی می کند
با مرگ
عزریائیل سر کار است
من سرکارم
که نمی دانم از مرگهای بیشمارت
کدام را باور کنم
_ قرص خوروندنش
_ جلبیل سیاه شده تنش
_ دریا رو وصل کنید به کلیه هاش
_ ماهی های قرمز وُ رها کنید تو ریه هاش ...
شک دارم نینا
پدرت احتمالا
دارد قایم باشک بازی می کند با ما !
.........
توضیح : عکس از نوید عبداللهی .
چاپ شده در صفحه ۱۲ " کیدی" ماهنامه موسیقی . ضمیمه روزنامه صبح ساحل (شنبه ۲۶ اسفند)
روحش شاد...
شک دارم نینا
پدرت احتمالا
دارد قایم باشک بازی می کند با ما !
................
قسمت مه چه بودن یه زندگیه خاموش
دستون تو کجان تا بیمه بگنت در اغوش
روحت شاد کاکام...دلم تنگتن به که بگم...کجا برم عزیزم...
عکس و شعر زیبایی بود !
بازم ممنون که از کیدی مطلب میذارید این جا
روح ناصریای عزیزمون شاد !
سال خوبی داشته باشی.نوروزت مبارک.
سال نو مبارک .راستی من به روزم
سلام. سال نو را به تو دوست عزیز تبریک میگم و امیدوارم سال ۸۶ سالی پر از موفقیت در زمینه وبلاگ نویسی و برات باشه.
دیشب موقع سال تحویل اکثر خواننده ها اومدن و قطعه ای اجرا کردن و رفتن جز...
دیشب جاش خالی بود.
ای کاش ناصر نرفته بود . چه حیف شد که هیچ وقت کنسرت وی نبودم . چه رفتنه بدی و لی قدرش را موسیقیدانان واقعی و اهل دل و هنر میدانستند و الان هم بیشتر با این بازار مبتذل پاپ ایران
با سلام بهارتان سبز و روزهاتان به روشنی سپیده صبح و رویاهاتان به شیرینی عسل
خوشحالم که بعد از چند روز وبلاگتان کامل باز شد و از مطالب خوبتون ممنون
آرزو میکنم همه و همه در همه حال شاد و موفق باشند
عزیزترین عزیز تو با ما چه کرده ای که از
یادمان نمی روی؟
کاش بتونیم باور کنیم که داری باهامون قایم باشک
بازی می کنی... اره
غیر از اینم چیزی نیست...مثل همیشه شوخیت گرفته
مثل همو ن روزای بارونی...
فقط تویی که حال و هوامونو می دونی... اره فقط تو میدونی...که یه تیکه از روحمونو کجا جا گذاشتیم...
باشه قبول تو بازی رو بردی مثل همیشه
تورو خدا دیگه بسه ما دیگه داریم کم میاریم...
با این همه بیقراری بی تو چه کنیم؟
ناصریا تو که این همه بی انصاف نبودی؟! گنوغ...!!!!!
چه عکس زیبایی. دست نوید عزیز درد نکند با این تصویر زیبایی که از پدر هنرمندش ثبت کرد.