این یادداشت تقدیم می شود به زنان پرتلاش و نجیب دیارم;جنوب.
بو و دود گشته(۱) و گُرهکو(۲) بر وهمآلود و سنگین بودن فضای مراسم افزوده بود. بنا بر تشخیص و دستور بابازار موسیقی نوبان نواخته میشد. نوازندهی تمبوره با مضرابی از شاخ گاو بر تارهای تمبوره[عکس] مینواخت. گازی(۳) در اوج خود بود. بادها یکی یکی طلوع میکردند. کسی با لرزشی شدید بر زمین میافتد و صداهایی نامفهوم از دهانش بر میآید انگار دارد درد تمام نسل سیاه را فریاد میکشد. بابا سراغش میرود و آرامش میکند.
موسیقی نوبان موسیقی تسکین درد و رنج و غم است.
ناگهان یکی از سیاهان که بر دهل میکوبد را لرزشی در بر میگیرد و تاب دهل زدن از دست میدهد.ریتم از صدای دهل او خالی میشود.زنی سالخورده چوب را از دست او بیرون میآورد، خود پشت دهل مینشیند و چنان با چوب بر دهل میکوبد که از آن شوری وصفناپذیر در بین اهلهوا میافتد.صدای شیون فضا را پر کرده و نغمههای نوبان آنها را نوازش میدهد.این تاثیرگذارترین لحظهی موسیقیایی است که تا کنون داشتهام و بیش از این کلمه ای برایش ندارم.
***
زیبا ، نصره و زلیخا بنامترین و متبحرترین گروه موسیقی زنانه هرمزگان بودهاند. زیبا فلوت و دهلگپ(۴) میزد، نصره کَسِر(kaser) و زلیخا هم پیپَ(pipa). البته این سه خود به همراه دوستک _نوازنده قوی و صاحبسبک فقید بندرعباســ و قنبر راستگو هم به اجرای موسیقی میپرداختند که سالها پیش همهشان بجز زلیخا به همین جرم در ملاءعام شلاق خوردند و در پی این واقعه علاوهبر از همپاشیدگی گروه زیبا و نصره هم به پریشانی روحی دچار شدند که تا آخر عمر هم این پریشانی گریبانگیرشان بود. خدا رحمتشان کند. آنها بخش بزرگی از شادی اجداد ما بودهاند. از آن گروه خوشبختانه زلیخا هنوز هم در قید حیات است و به سختی روزگارش را میگذراند.او با خوششانسی از این قضیه جان سالم بهدر برده بود.
***
بعدها فهمیدم زنی که آنشب بر دهل میکوبید همان زلیخای قدیم است.خواستم ببینمش و اگر شد گزارشی و عکسی تهیه کنم. به واسطهی دوستی مشترک به خانهاش رفتم. دوست کمی توضیح داد درباره کار من و گفت :"برای مصاحبه آمده است." کلمهی مصاحبه را که شنید پنداشت از صدا و سیما هستم و سخت برافروخته شد و گفت:
نه ! حرف نمی زنم.
رو به دوستم کرد و گفت این از صدا و سیما آمده!
من وقتی شبکه بندر را می بینم و این موسیقیهای چرت و پرت را میشنوم دلم میخواهد بزنم و تلویزیون را بشکنم. این ها چیست که به خورد مردم میدهید؟ مگر موسیقی خوب ندارید؟
اگر بگویید نه، دروغ میگویید! ما خودمان به همراه دوستک آمدیم صدا و سیما و از ما فیلم گرفتند. لباسهای بندری پوشیده بودیم و دهل میزدیم.کمی از موسیقی ما پخش کنید تا دل مردم شاد شود. تا مردم بفهمند موسیقی یعنی چه! تا کی میخواهید این دلنگ و دلونگهای مسخره را تحویل مردم بدهید؟ کمی هم موسیقی محلی پخش کنید!
دوست کمی توضیح می دهد که من از صدا و سیما نیستم .ولی او همچنان عصبانی است. به هر حال من هم کمی حرف زدم. وقتی بیشتر آشنا شدیم و دانست که من هم شیفتهی موسیقی محلیام راضی شد که بعد با هم حرف بزنیم.
باشه خاله همه چیز را تعریف می کنم.
................
۱ـ گشته : کاربردی مثل اسپند دارد.
۲ـ گرهکو: ترکیبی از چند گیاه که اهل هوا به جای تنباکو در قلیانهاشان استفاده میکنند.
۳ـگازی: بازی . گازی زار : بازی زار _ مراسم زار
۴ـ دهل گپ: دهل بزرگ
دوست همسفرم سلام
مطالب جالب و زیبایتان را که نشان از عزم راسخ شما در جمع آوری و معرفی اطلاعات مربوط به موسیقی اصیل بندری است و دستیابی به بکر ترین آهنگهای است که نسل امروز از آن بی بهره است را خواندم امیدوارم قدمهای بهتری با مطالعه بیشتر بردارید و هرچه کاملتر ومستند تر موسیقی زیبا و بانشاط بندری را به بندریها و ایرانی هاو جهانیان معرفی نمائید .قدمتان مستدام و استوار باد
سلام
از همسفری با شما بسیار فایده بردم...
ممنون از لطف شما...
نقدبسیارخوب هسته دوست عزیزدوباره به مظلومیت این عزیزون غصته اومخا
مگه ازخاطروم رفتن همه اون روزون رفته
مگه چیزی دگم موندن ازاون دیوالون محله .....
به امید پاسداشت هنروهنرمند
سلام عزیز
برای سیمین دعا...به روز شد
جشن میلاد همراه با اجرای گروه موسیقی گامرون
و تقدیر از پیشکسوتان موسیقی و اجرای تکنوازان
فرهنگسرای طوبی - سالن فرهنگ
سه شنبه ۲/۵/۸۶ ساعت ۱۹
سلام
خسته نباشى ... ماشاالله همیشه پر از نشاطى .
همیشه هر هنرى قابل تقدیر بوده و هست .
موفق باشى
نخسته ...
منتظرتم سیا...
مطلب جدید ؟ . . .
سلام نه خسته .
مه که همیشه به وبت سر ازنم یه بار هم شما افتخار هاده و با حضور سبزت کلبه مه روشن بکن .
موفق بشى .
سلام / خیلی وقته از بوشهر ! برگشتی که / نمی خوای سوغاتی بدی ؟ / برای خودم که نمی گم / من که سوغاتیم پیش پیش گرفتم / برای خوانندگان بلاگت می گم / راستی قول آخر هفته ات که یادت نرفته ؟ / درپناه عشق