سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

افسانه‌ی ملمداس در حاشیه نمایشگاه کتاب تهران

   افسانه ملمداس کاری از گروه "هنر نو هرمز" به جای مجارستان روز چهارشنبه ۱۸ اردی‌بهشت در حاشیه نمایشگاه کتاب تهران اجرا شد! این اثر در قالب هنر نو و با ترکیبی از هنر نمایش، موسیقی و نقاشی شکل گرفته است که البته در این روز فقط به صورت نقاشی اجرا شـد.

  در این نقاشی و همچنین دیگر آثار این گروه ابزار نقاشی، خاک‌های رنگی جزیره هرموز هستند.

  این اثر که برای اجرا در جشنواره media wave مجارستان پذیرفته شده بود بنا بر آنچه این گروه "اهمال کاری و تنگ نظری مسولین اداره ارشاد هرمزگان" می‌نامد از این سفر باز ماند.

                             

                          

   

 

    

 

   

 

  "هنر نو هرمز" قصد دارد روایت‌ها و افسانه‌های هرمزگان[داماهی،ملمداس،مهدیسما و ...] را در یک مجموعه با عنوان "داستان خاک" به اجرا در بیاورد. ملمداس اولین اجرا از مجموعه‌ی داستان خاک است.

ملمداس موجودی افسانه‌ای است که بالاتنه‌ای پری‌گونه دارد و شب‌های مهتابی روی آب می‌آید و جاشوها و ناخداهایی که محو زیبایی‌اش می‌شوند را برای هم‌آغوشی نزد خود فرا می‌خواند. ناخدا یا جاشویی که به آب زده در آغوش ملمداس با پاهای داس مانند او قیچی می‌شود و ...

 

     

 

 

          

    

 

                          

                    

  

 

 

 

اعضای گروه هنر نو هرمز: محمد بانوج[مدیر اجرایی]، احمد کارگران[طراح ونقاش]، ابراهیم پشت‌کوهی[کارگردان نمایش]، محمد سایبانی[مدیر هنری]، بهرنگ عباس‌پور[موزیسین]، ایمان و احسان رضایی[تصویربردار]، حسن بردال[عکاس]، عبدالحسین رضوانی[عکاس]، حبیب بهادری[راوی]

 

 اجراهای بعدی این گروه در کاخ نیاوران(خردادماه) خانه هنرمندان(تیرماه) خواهدبود.

 

عکس‌ها:عبدالحسین رضوانی

 

بعد‌نوشت: روایت‌های دیگری از این افسانه را دوستان عزیزی در قسمت نظرات همین یادداشت نوشته‌اند که خواندن آنها خالی از لطف نیست.

بعد نوشت ۲: ابراهیم پشت‌کوی در این باره افزوده است:"ملمداس همتای جهی در اساتیر زرتشتی و زنی بسیار زیبا که آراسته به گوهرهای‌گرانبها بر جوانان پدیدار می‌شود و آنان را به هم‌آغوشی فرا می‌خواند. در هنگام هم‌آغوشی پاهای او چون اره‌ای قربانی را تکه‌تکه می‌کند(اساتیر ایران. جان راسل هنیلیز) در فرهنگ مردم هرمزگان این اسطوره در دریا زیست می‌کند و قربانی او جاشوها و ملوانانی هستند که مسخ این اسطوره می شود."

 

نظرات 20 + ارسال نظر
سبزه پری چهارشنبه 25 اردیبهشت 1387 ساعت 04:28 ب.ظ

وااای فوق العاده بود عکسهای این پستت! ممنونم
مرسی که در مورد ملمداس توضیح دادی. من تا حالا فک می کردم تلفظش منمداس باشه معنیشم که از هر کی می پرسیدم دقیق نمی دونست!!!
بازم ممنون

اون طوری هم تلفظ میشه...کربون کدت

بیون چهارشنبه 25 اردیبهشت 1387 ساعت 06:30 ب.ظ http://bayon.blogsky.com

کاکا نه خسته
گزارش بسیار جالبیه. البته این موجود افسانه ای رو من با اسم ملداس ( نه ملمداس) شنیدم و از بچگی از این موجود می ترسیدم .
در مورد اسم این موجود فکر میکنم از واژه ((مولداس)) اومده باشه که به معنی : موجودی که داس به اون مول (وصل ) میباشد. این تصور دوران کودکی منه از اسم این موجود که هیج سندیتی نداره.
و چیز دیگری که باید اضافه کنم اینه که ملداس بر روی خشکی زندگی می کنه و نه در دریا ( موجودات افسانه ای دریا : بپ دریا و غراب جن ) هستند که هر کدام داستان مربوط به خودشون رو دارند.
من چیزی رو که در زمان کودکی خودم شنیدم رو گفتم ...
باز از این گزارش ممنونم

سلام ...
من هم شنیدم که در کوه‌ها زندگی می‌کرده ... اما از زبان دوستانی که کار را اجرا کرده‌اند نوشته‌ام.
منمداس، ممداس، ملمداس و عربی آن ام‌داس. این‌ها را شنیده‌ام...
ممنون از تو اشاره‌ی خوبی بود.

چوک سورو چهارشنبه 25 اردیبهشت 1387 ساعت 08:29 ب.ظ http://suru.blogsky.com

با سلام خدمت سیای عزیز

"اهمال کاری و تنگ نظری مسولین اداره ارشاد هرمزگان" می‌نامد از این سفر باز ماند.

اداره ارشاده هرمزگان مگر جز ایجاد مانع و سنگ اندازی کاری برای هنر بومی این استان انجام داده است ؟

ممیداس یا منمیداس ، اسمی که من از چولنگی ( بچهگی ) شنیده بودم و می گفتند که در ساحل دریا منتظر جاشو های بود که ماه ها در دریا بودند و به زن دسترسی نداشتند و اگر نمی توانستند بر حوس ( احساس نفسانی ) خود غلبه کنند ، با پا های که شبح داس بود دو نصف می شدند ، می گفتند اینقدر خوشگل بوده که همه مردها حاضر بودند که زندگی را فدای لحظه کنند.

باز سازی داستانها و روایتهای که مربوط به فرهنگ این دیار می باشد ، کار جالب و قابل تقدیری می باشد .

اینگونه موجودات افسانه ای همانطور که دوستمان بیون مطرح کرده اند در فرهنگ بومی استان هرمزگان کم نیستند و اغلب با دریا و دریانوردی مربوط هستند .

سلام خالو. ممنون از تو
این را نمی دانستم که: "اینقدر خوشگل بوده که همه مردها حاضر بودند زندگی را فدای لحظه کنند."
هوس کردم ببینمش!

روح اله بلوچی پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 07:20 ق.ظ http://www.parparook.blogsky.com

ممنون سیاورشن عزیز
گزارش جون و کاملین

ماه لی لی پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 09:18 ق.ظ http://www.abi-e-aram.blogfa.com/

درود ..کاری قابل تحسین.شنیدم با استقبال خوبی هم روبرو شده اند.به گفته شما ملمداس وبه گفته ما ملداس.فکر کنم برای کناره های دریا دریایی بوده وبرای کوه ودشت نشینان خاکی!.......برای شما ملوانان را دلربایی میکرد وبرای ما چوپانان....اختلافمان اما در پایان داستان است..ملداس همه این کارها را به خاطر مادرش که تنها پری بازمانده است وتغزیه اش آدمی آدمی انجام میدهد!!!!!!!!!!!!

درود بر تو ... عجب! چیزهایی تازه‌ای یاد گرفتم از نظرات شما و دیگر دوستان . پایانی جالبی دارد. تا کنون نشنیده بودم. تشکر

رحیمیان پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 11:33 ق.ظ http://www.rahimian.blogsky.com/

سلام
ممنون از گزارش خوبت.
خیلی خاشن.

فریده قاسمی پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 01:14 ب.ظ http://dokhtekong.blogsky.com

فکر کنم درستش همون امُ الداس باشه(مادر داس).... جالب اینجاست توی سریال کارتونی امارات،ام الداس با بودریا !!!!(عجب ترکیب ایرانی-عربی) ازدواج کرد....قبلا همین عکسا رو توی روزنامه دریا دیده بودم و وقتی کلمه (ملمداس)دیدم ،شک نکردم اشتباه تایپی هستش....

جالبه پس اونا کارتونش رو هم ساختن...آفرین!
ملمداس اشتباه تایپی نیست...اینطوری هم تلفظ میشه...
ممنون از تو دادای خوب.
راستی شما این افسانه رو چطور شنیدین؟ شاید روایت‌های مختلفی که در استان وجود داره رو کنار هم بگذاریم به نتایج خوبی برسیم.

بدیس پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 01:34 ب.ظ http://aask.blogsky.com/

سلام.ماهم منتظر گزارش چوکن بندری(هرمزگانی)تو مجارستان هستریم.....ولی اشکال اینین نباید ناامید بشن.
وا ای گزارش قشنگت یاد گذشته ایی که وقتی وا چوکن محله لو دریا گازی موعکه به همدگه ا ملمداس مترسند که حالان که با او پاون ارهایش بیاد وبه هممون بخورت یادی بخیر.....ممنون ا گزارش جالبت

پیام بزرگمهر پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 02:54 ب.ظ http://payam-bozorgmehr.blogsky.com

ملمداس موجود شریر دریایی مونث و بیلمچ موجود افسانه ای شریر دریایی مذکر است...بیلمچ نوعی جن دریایی محسوب میشود که در نزدیکی ساحل کمین گرفته و منتظر است تا طعمه های خود را از بین آدمهای تنها شکار کند..گاهی به ساحل نیز می آید و کودکان تنها را می دزدد(شاید همان بپ دیریا باشد اما با روایتهای متفاوت)..
در حال جمع آوری افسانه های جنوب با مقایسه روایتهای متفاوت در مناطق مختلف هستم..گمان میکنم جا برای کار فراوان بر روی این مقولات باشد...
راستی در مورد سفید پوش و پریزاد چیزی شنیده اید؟؟هر چند این خرافات را قبول ندارم اما کسانی آنها را نقل می کنند که مدعی رویت آن هستند و در صدق گفتارشان نیز شکی نیست...حاضری با هم همکاری کنیم؟؟

ممنون کاکا...
بله با هم کار می کنیم.

مریم پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 06:02 ب.ظ

سلام واقعا زیبا حیرت انگیز و سراسر از لطافت بود اینقدر تحت تاثیر این عکسها قرار گرفتم که نمیدونم چی بنویسم همشهری های محترمت باید خیلی ممنون باشند از این همه ذوق و سلیقه که داری برات آرزوی موفقیت میکنم

سلام...
هر چی فکر می‌کنم نمی‌تونم بفهمم سلیقه‌ی من کجا دخیل بوده...عکسها رو آقای رضوانی گرفته کار رو هم گروه هنر نو هرمز انجام داده!

شهره پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 07:54 ب.ظ

این پستت هم یکی از اون آس هایی بود که گاها رو می کنی!
ممنون بابت گزارش و عکسها.
موفق باشید ...

خاکی جمعه 27 اردیبهشت 1387 ساعت 01:38 ق.ظ

من بعنوان یک هرمزگانی به خود افتخار میکنم از این کار فرزندان دیار آب وآفتاب
و یک سوال از مسئولین ؛چرا تنگ نظری ؟
مگر افتخاری که این گروه و امثال به دست آوردن برای کیست؟
به غیر از این است فرهنگ غنی این دیار به جهانیان معرفی می گردد
یا اینکه این افسانه ها زنده میمانند تا نسلی از نسل من
که با این افسانه ها غریبه است باآن آشنا شود
پس آقای مدیر کل چرا تنگ نظری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شمای که خود از همین دیاری -شمای که از من نوعی بیشتر
به از بین رفتن آداب وفرهنگ و سنن استانمان وقفید
شمای که به اختلاف فرهنگی نسلها وقفید
شما پس چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
به امید سربلندی هر مزگان وهرمزگانی

به

مریم جمعه 27 اردیبهشت 1387 ساعت 09:44 ق.ظ

بازهم سلام کلام شما درسته ولی انجام دادن کار نصف کاره چون شاید تو استان خودتون هم هزار نفر یا بیشتر کار را دیده باشند ولی این اطلاع رسانی وسیع شماست که این کار رو به تمام مناطق حتی خارج از کشور معرفی میکنه و مطمئنا اجراهای بعدی به میلیونها مخاطب میرسه که این خود نتیجه تلاش و سلیقه شما برای انتخاب مطلب و عکسهاست امیدورام که مجاب شده باشیید که من بی ربط ننوشتم باز هم برای شما آرزوی موفقیت میکنم

سلام...شما لطف دارید...ممنونم

گن جیش کک جمعه 27 اردیبهشت 1387 ساعت 09:37 ب.ظ

بی اندازه منتظر این گزارش بود.اما نمی دونستم کی قرار بنویسه.خیلی عالی وهیجان بخش.امید وارم موفق باشنددوستان خوب هنر نو هرمز.

آ-س شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 09:42 ق.ظ

با سلام
بسیار جالب بود من که تا حالا چیزی در این مورد نشنیده بودم. به این گروه به خاطر کارهای زیباشون تبریک میگم و به شما هم خاطر اطلاع رسانی خوبتون. بابت عدم همکاری ارشاد هم متاسفم.

علی شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 10:47 ق.ظ

سلام دوستان
نادونوم بی چه ناخودآگاه یاد شعر حافظ اکم :
این چه شوریست که بر گرد قمر میبینم................
ای کاش تا امثال صالح زنده هسترن ای امکانات فرام استه تا با اطلاعات کافی تو نمایشگاه شرکت ماکه نه اینکه بخوو یم فقط شاهد جبران عقده ادیپ آقایون بشیم
عزیزونی که نظر شودادن محبت شوهه ولی شایدم جبر زمانه ایجاب اکن که در غیاب بلبلون باید آواز زاغکون کریه الصوت رو بگوش بنبنیم . به امید شادکامی

سلام
۱ـایی کار چه ربطی به صالح و امثال صالح و زمان اوشو ایشه؟
۲ـمه یه کسی اشناسوم که زمان صالح شگفته:" کاش ابرام زنده هسته و ..."
و زمان ابرام شگفته: "کاش فایز دشتستانی در قید حیات هسته" و چرا در زمان حیات حضرت داوود اداره ارشاد کتاب ترانه‌ئوش چاپ نیکردن و همی طور الی آدم !
ایی کسی که مه اشناسوم هنوزم انالیدن و نشتن!
۴ـالبته ایی گپوی مه خیلی به شما ارتباط پیدا ناکنت ، مث همی نظر شما درمورد ایی اثر
۳ـموفق باشی

جمشیدی شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 12:39 ب.ظ http://joghd11.blogsky.com/

شگفت انگیزن

ذولفی زاده شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 01:17 ب.ظ

با سلام

اول از همه از شما نهایت تشکر امهستن بدلیل اطلاع رسانی به موقع و جامع .

به آقای احمد کارگران تبریک اگم فوق العاده زیبا هسته .

در مورد تگ نظری به اداره ارشاد استان باید بگم خسته نبن یه وقت از کار زیاد و گشاده دستیشو ...

علی دوشنبه 30 اردیبهشت 1387 ساعت 11:44 ق.ظ

سلام دوستان
ابراز لطف سیای عزیز مجبورم ایکه یاد شعر مولوی بکم:
آنکه درچه زاد و درآب سیاه اوچه داند لطف دشت ورنج چاه
نادونوم ادامه ای بحث و پیدا کردن ارتباط بین موضوعو تو حوصله ای صفحه هه یا نه ؟
ضمنا تو ردیف پاسخو جای موفقیت مونفهمی سومن یا چهارم

سینگو چهارشنبه 23 دی 1388 ساعت 12:26 ب.ظ http://singo.persianblog.com

درود و خدا قوت به چوکن هنرمند و با غیرت بندری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد