دموکراسی محیط مجازی میطلبد این سوی برداشت را هم منعکس کرد. هر چند نوشته مخاطب و بیننده عام ما (در مورد اجرای منا سیمبا) از حوزه نقد خارج شده بود لیکن آنچه نگاه را به سمت و سوی نظرهای شخصی میبرد سلیقه محض است که در تکثر آن راه به جایی نمیبریم مگر در نگاهمان لحاظی نزدیک به معیار داشته باشیم.
روایت و ارتباط از نوعی دیگر
هر گاه تصمیم به کاری نو میگیریم، متفاوت بودن و جذاب بودن را برای مخاطب در نظر داریم. مخاطبان چه از نوع خاص و عام که بتوان برای آنها یک نوع جذابیت مفهومی را ارائه کرد. در این نوع کار که می توان گفت در ایران شاید نو باشد در هر سه اجرا (کاخ نیاوران، فرهنگسرای نیاوران و تالار فخرالدین اسعد گرگانی) میتوان گفت برای مخاطبان یک نوع تازگی و در عین حال یک نوع فضای عجیب وجود دارد. تازگی به خاطر برخورد متفاوت خالقین اثر با موضوع و خود موضوع به واسطه آیین سنتی و فرهنگی منطقه جنوب به عنوان زار. (دینگه مرو و شیخ شنگر...) برخورد متفاوت که به شکل نقاشی با خاکهای رنگی همان منطقه (جزیره هرمز) و موسیقی محلی و آیینی، پوشش محلی و متفاوت و زیبای خالقین اثر، در ذهن مخاطب کششی خاص را به وجود میآورد به طوری که تصور آن را ندارد که تمامی رنگهای بکار رفته جنسی طبیعی و خالص و خام آنها از نوع خاک باشد و بتوان آنها را در یک مجموعه در کنار هم ترکیب کرد و فضای جذاب ایجاد نمود تا آنجا که احساس میکند یک بازی کودکانه و بکر که خود او را به درون اثر جذب میکند.
اما موضوع، موضوع برای او بکر و باور نکردنی است. زار، زاری که در فرهنگ جنوب حضوری قابل لمس، عینی و حقیقی و در دل مردمان جنوب نقش و آداب شده است. وجود این باور ماورایی در ذهن هر مخاطب فضایی انتزاعی و آبستره ایجاد میکند. این همان منظوری است که هنرمندان جنوب قصد بر روایت آن به شکل تصویر را دارند که با عواملی دیگر چون موسیقی و آوا سعی بر تاثیرپذیری بیشتر بر مخاطب شده است به طوری که مخاطب را در خود بکشد و آن را وادار به ارتباط ساده تا حدی که تمایل به هم آوا شدن و بازی کردن با خاک و نقاشی کشیدن را دارد. کاری که در باور مردمان جنوب زار با مرکب خود (زار گرفته) میکند و این روایت نوعی ارتباط را شکل میدهد. ارتباطی که بدون واسطه، کودک و پیر، خاص و عام، بومی و غیر بومی، خارجی و وطنی با خود موضوع برقرار میشود. موضوعی که در عین بدوی بودن و دایره وارش احساسی آبستره واره را در بر میگیرد. من سعی کردم بتوانم آن را با تصویر برایتان تشریح کنم.
این متن ایمان کیخا پاسخی است به این یادداشت
دگه بی مهک ابودن موضوع
در دنیایی که هیچ کس قدر ت شنیدن رو نداره بهتره ببینه وجاش خاک حرف بزنه ایمان جان ممنون ولی یجاهایی اون بنده خدا راست می گه البته من کارو از نزدیک ندیدم ولی اضهار نظرات بقیه بچه ها گویای این ابهامات بود
برای شادی روح هرانکس که برای نام این مرز بوم(هرمزگان
)زحمت می کشه بخوانید سوره فاتحه مع صلوات
آقای کیخا
هر چیزی رو به زور نمی شه به خورد مخاطب داد آن هم اثر هنری متاسفانه یک نگاه توریستی بر این هنر حاکمه همش از کمبود توجه هاست ریشه در سر خوردگی داره آقایان کوتاه ترین مسیر رو انتخاب کرده اند