سال 1994 آرژانتین یک "مارادونا"ی نسبتا آماده در خدمت داشت. با وجود اینکه او چالاکی گذشته را نداشت و مدتها از فوتبال دور بود اما ذکاوت و تا حدودی تکنیک او هنوز به کار میآمد. در دقایق پایانی هر بازی که مارادونا دیگر توان دویدن نداشت بازیکنی جوان به جای او وارد زمین می شد: "آریل اورتهگا". وقی مارادونا در همان جام جهانی و نیمه راه از ادامه بازیها به اتهام دوپینگ و به اعتقاد مارادونا: "توطئه مشترک مافیا، سیا و فیفا"، محروم شد، اورتهگا فرصت بیشتری برای بازی پیدا کرد. در بازی او نشانههایی از غنای تکنیکی دیده میشد که تا حدی خلا مارادونا را پر میکرد. وقتی بازیکنان بلغار و رومانی را دریبل میزد باورش شده بود که میشود در جای مارادونا بازی کرد و البته رویای همه کودکان آرژانتین مارادونا شدن بود. آرژانتین پس از ان سالها یکی یکی پذیرای مارادوناهای کوچک بود. اورتهگا اولین ماکت مارادونا در آرزانتین بود. البته او تفاوتها و تواناییهای خاص خودش را داشت. اورتهگا علاوه بر قدرت دربلینگ در سرعت بالا مانند مارادونا و [حالا مسی] قدرت و توانایی خاصی در زدن دریبلهای درجا داشت. یعنی در حالتی که خودش و مدافع رو به رویش هر دو ساکن ایستاده بودند او توانایی دریبل زدن آن مدافع را داشت. شاید اورتهگا به این لحاظ ار مارادونا هم برتر بود. همچنان که ماکت بعدی یعنی "ریکلمه" در دادن پاسهای راداری از مارادونا و بقیه ماکتهایش برتر بود. چنان که در مورد او میگویند: "انگار دو چشم دیگر در پشت سرش دارد."
کاریکاتوری از چهره اورتهگا
اورتهگا در بازی با رومانی ۱۹۹۴
اما داستان مارادوناهای کوچک به همین جا ختم نمیشد نسلهای بعدی هم در راه بودند. پابلو آیمار، آریل ایباگازا، مارسلو گالاردو، رومان ریکلمه و... ترافیک بازیکن در یک پست گاه باعث میشد مربیان آرژانتین به دردسر بیفتند که کدام را انتخاب کنند و در هر تورنمنتی بسیاری از این مارادوناها جا میماندند. همچنانکه ریکلمه در عین شایستگی سالها از تیم ملی دور بود و .. اما چند صباحی هست که دیگر آرزانتین آن موتور تولید ماکت مارادونایش خوب کار نمیکند. من اطلاع دقیقی از شرایط امروز فوتبال آرزانتین ندارم. اما آن سالها یک مربی و معلم به نام "خوزه نستور پکرمن" نقش زیادی در ایجاد کمیتههای استعدادیابی و پرورش نوجوانان فوتبالسیت محلههای فقیر نشین داشت. او سالها مربی تیمهای نوجوانان و جوانان بود و این تیمها را بارها به قهرمانی رساند و در سال ۲۰۰۶ هم تیم منظم و مدرنی تشکل داد که در مقابل آلمان در ضربات پنالتی حذف شد. اما خاطره و فیلمهای به جا مانده از آن تیم هنوز شگفتآور است. به این گل خوب نگاه کنید. [گل]
اما از بحث خارج نشوم. در این جام خبری از یک مارادونای تازه نبود تا اینکه در بازی با یونان دقیقه ۷۷ "خوزه پاستوره" به میدان آمد. با ورود او روند تیمی آرژانیین دگرگون شد. خوزه دایره میانی میدان را در دست گرفته بود و شاداب و با اعتماد به نفسی عجیب بازی را میچرخاند. انگار تیمهای میلان و اینتر هم به دنبال این جواناند. مشتاقم بازیهای بعدی فرصت بیشتری داشته باشد تا بیشتر از باری این تیم لذت ببریم.
خاویر پاستوره درسته . من هم خیلی بهش خوشبینم