سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

تشکر...چهارشنبه سوزی...آمبولانس

 

  اول: یک تشکر بسیار ویژه از ناخدای عزیز که این قالب زیبا را برایم مهیا کرده و مرا تا نیمه های عمر شرمنده خود نموده. ممنون ناخدا...و نیز امیر به خاطر لطفهایش که با وجود دلمشغولیها همیشه یاری ام می کند . کوچکترینش هم لوگویی زیبایست که در سمت چپ وبلاگ می بینید . و استاد ادبیاتم آقای ذاکری که مرا با دنیای وبلاگ آشنا کرد و بجز آن چیزهای زیادی که به من آموخت و می آموزد . و حسن که وقتی از وبلاگ برایم حرف میزد و توضیح می داد من دهانم باز می ماند .و آقای درویشی مسئول کافی نت دانشگاه که اولین کسی بود که سعی کرد چیزهایی که بلد است به من هم بیاموزد.از احمد و بهروز که در زمان قحطی وبلاگ در بلاگ اسکای به داد من رسیدند. از عادل که هر چند سلیقه مان با هم جور در نمی آید ولی زحمتهایش را فراموش نکرده ام. از کامیرا که همیشه محبتهایش شامل حالم بوده.و خلاصه از تمام بلاگرهای هرمزگانی و غیر هرمزگانی که با حضورشان نعمتی بوده اند . از کسانی که سر می زنند و انتقادات و پیشنهاداتشان راهگشایم بوده. از کسانی که می دانم می آیند و بی هیچ نشانی می روند ........ببخشید که شبیه وصیت نامه شد . قرار بود تقدیرنامه باشد . خب این تغییر قالب و آدرس شاید بهانه خوبی بود تا از دوستانی که از آغاز تا کنون همراهم بوده اند تشکر کنم.  ببخشید اگر اسم شما را فراموش کرده ام بگذارید به حساب حواس پرتی...

  دوم: مراسم چهار شنبه سوری  از نیاکان ما به جامانده و البته با اتدکی تغییر به چهارشنبه سوزی  تبدیل شده است . این عکسها را هم از همین مراسم چهارشنبه سوزی در پارک دولت یا همان پارک مرغ و خروس دریایی بندرعباس گرفته ام .









  سوم: مسابقات فوتبال کارگری با قهرمانی تیم هرمزگان پایان یافت . پس از پایان مسابقه یکی از مسولین تیم حریف بر زمین افتاد . در حالی که دستش را روی قلبش گذاشته بود از درد به خود می پیچید . یکی از بازیکنان هم داد می زد:" توی این بندرعباس یه دونه آمبولانس پیدا نمی شه ؟"

                                                         

 توی آن شلوغی یکی گفت:" برای سلامتیش صلوات بفرستین ". او هم که دید از آمبولانس و این  چیزها خبری نیست به همان صلوات رضایت داد و حالش خوب شد .

                                     

                                             

ما از خودمان هم عقب تریم ( در باره نشست وبلاگ نویسان هرمزگان )

   با همت مسعود مدیر سایت مذاب نشست کاربران اینترنت در هتل هرمز به صورت سر پایی برگذار شد . نوشته کامیرا جرقه ای بود که در بین وبلاگ نوس ها افتاد : بزرگترین نشست وبلاگ نویس های هرمزگان . و علت این توصیف کامیرا  هم آمادگی بسیاری از وبلاگ نویسها برای حضور در این نشست بود . ولی بزرگ ترین نشست باید هدف بزرگی هم داشته باشد اینطور نیست ؟ اینکه فقط حس کنجکاویمان ارضا شود و ... کافی است؟  بی تعارف می گویم چقدر به اطلاعات ما وبلاگ نویسها اضافه شد ؟ چقدر تصمیم مفید گرفته شد ؟ چند فکر زیبا متولد شد؟ تا کی باید فقط  از دیدن یکدیگر خوشحال شویم ؟ البته بودن به از نبودن خاصه در برهوت هرمزگان...

   درست در همین زمانی که ما داشتیم  کم رنگی و پررنگی لبخندهایمان را برای یکدیگر تنظیم می کردیم ، چند کیلو متر آن طرفتر در بوشهر عزیز وبلاگ نویسان بوشهر هم دور هم جمع شده بودند.و داشتند در خانه وبلاگنویسان بوشهر (جنوب) اساسنامه شان را قرائت می کردند.این نقل قول  از وبلاگ دوست بسیار عزیزم حسین زیارتی را بخوانید: 

اولین جلسه مجمع عمومی خانه جوانان نویسنده وبلاگ جنوب در ساعت 17 روز جمعه مورخ 21 اسفند 1383 با حضور 37 نفر در سالن اجتماعات اداره کل ارشاد اسلامی بوشهر برگزار گردید.
در این جلسه آقای صغیری به عنوان رئیس جلسه و بنده به عنوان منشی در جلسه حضور داشتیم و مجمع دستور جلسه خود را به شرح ذیل برگزار نمود:

1)اساسنامه خانه قرائت شد و توضیحاتی نیز درباره بخش های مختلف آن داده شد.
2)کاندیدای عضویت در شورای مرکزی خانه خود را معرفی کردند و سپس رای گیری انجام شد ...

 و حالا نوشته ناخدا  در باب نشست وبلاگ نویسان هرمزگان را هم بخوانید.:قبل از برگزاری هر نشست باید تمام جوانب آن را  عمیقآ بسنجیم . قبول داریم که تا همین حد هم غنیمت است اما پر رنگ تر قبول داریم که هنوز تا حد متعادل و تکامل یافته و مفید یک نشست خوب خیلی فاصله داریم و می توانیم بهتر عمل کنیم ...

  نمی خواهم بگویم ما خیلی از آنها عقب تریم ، که شاید در برخی موارد جلوتر هم باشیم .( به طور مثال جنوب را که من آنرا حاصل تفکر و انگیزه تمامی وبلاگ نویسان هرمزگان می دانم.) ولی می توانیم چیز های زیادی از آنها بیاموزیم . آنها هم تقریبا شرایط و امکانات ما را دارند .ولی  همت ، پشتکار و اتحاد آنها برای من خیلی جالب بود.

  برای اولین قدم لازم است ما حداقل سعی در پیدا کردن مخاطب برای وبلاگ خود داشته باشیم . هر کاری تا جایی که حقیقت قربانی نشود ، برای جذب مخاطب انجام دهیم. و در عین حال  چیز مفیدی برای ارائه به مخاطب خود داشته باشیم .

 اگر مخاطب داشته باشیم . منتقد هم پیدا می کنیم و نقد خوب یاریمان می کند که بهتر باشیم .دوستان وبلاگ نویس و وبلاگ خوان ! بشتابید که ما از خودمان هم عقب تریم .

 در آخر این قول را از من داشته باشید که به یاری دوستان، نشست وبلاگ نویسان هرمزگان با حضور  خوانندگان وبلاگ ها  و نمایندگانی از روزنامه نگاران ، موسیقی دانان ، گرافیست ها ، نویسندگان  و دیگر چهره های هنری استان در سال ۸۴ برگذار خواهد شد تا با انتقادات ، نظرات و پیشنهادات  آنها بتوانیم  بهتر چهره واقعی هرمزگان را نشان دهیم .

 در حالی که رسانه های ما توان و خواست معرفی چهره واقعی فرهنگی هرمزگان را ندارند وظیفه ما سنگین است .  

بی آرام و قرار ترین خواننده هرمزگان

 

 

محمـد آرام باش  ; آرام و قرار ندارد . کـار ، کارگاه موسـیقی و آمــوزش کودکان و یا تمرین وقت باقی مانده تقریبا هیچ ثانیه .

***

می خواهم با او گپ بزنم .به جرات می گویم که او از خیلی هایی که اسم در کرده اند  باسوادتر  است . چه سواد موسیقیایی و چه غیر آن . به جای تاریخ ومحل تولد می پرسم علت تولد ؟!؟ و او می گوید: هر انسانی ماموریتی دارد . حتی بد ها و آدم کشها .و یک مدت زمان به نام عمر تا انسان این ماموریت را انجام دهد .شاید روی همین حس باشد که دوست دارم ماموریتم خدمتی باشد . یک زمینی در خدمت زمینی ها .

***

موسیقی مثل آفتاب است . بدی ها و زیباییها را نشان می دهد . زشتیها را محو می کند .من بیشتر دوست دارم دردی را هر چند کوچک درمان کنم تا اینکه دردها را بازگو کنم .

***

شیرینی مرگ به آن نیست که گمان کنی پس از آن به بهشت می روی . مرگ از آنرو شیرین است که اگر در آتش جهنم هم بسوزی می دانی که ناحق نمی سوزی .

***

شادی یک هدیه است . وقتی انسان کار خوبی انجام می دهد . شادی به او هدیه می شود .

***

                                  

محمد آرام باش

                                              

وقتی می خوانم که احساس کنم مردم دیارم باخواندن من خوشحال می شوند . هنوز وقتش نشده . در ضمن اول باید یک پدر خوب و یک همسر گرم باشم و بعد از آن آموزش کودکان و در آخر خواندن . من کار کردن در یک زمین بایر را به خوش گذرانی در یک باغ پر ثمر ترجیح میدهم .

***

وقتی به مرحوم منصفی می نگری به تو می گوید که باید با زمین و زمان پیش بروی . و در مورد  اینکه عده ای اصرار دارند کارهای او دقیقا با همان حس وحال  اجرا شود . من با این مساله مخالفم. هر کس حس و نوای خود را دارد و دیگر اینکه حس منحصر به فرد ابرام قابل تقلید نیست . تمام  خواننده ها بیایـند و مثل ابــرام بگویند : ــ دیـر ابــو  ــ اگر توانستند . فقط همین دو کلمه . مطمئن  باشید نمی توانند .

***

نکاتی هست که خواننده های ما باید بیشتر به آنها توجه کنند . مثلا حرکت لب . حرکت لب خیلی  مهم است . در سطح کشور ناصر حرکت لب خوبی دارد . حتی اصفهانی هم بیشتر از  تارهای صوتی خود ،  کار می کشد .  ناصر خیلی خوب پیشرفت کرد . یکی از عوامل این پیشرفت هم اقتباس او از موسیقی هند بود . که نه تنها محدودش نکرد بلکه باعث رشد او هم شد .حتی امروز هم نشانه هایی از همان تاثیرات قدیمی در کارهای ناصر دیده می شود . مثلا:

دل اگه خونه غم شد من اگه پریشونم     تا ابد من به یاد عشقت ترانه می خونم

***

محمد روهنده تنها عیبش این است که قدر خودش را نمی داند . او باید خود را جزئی از پیکره هنری  استان بداند . حق او خیلی بیشتر از اینهاست .

***

تمام سعی من این است که موسیقی بندرعباسی کار کنم . دوست دارم ریتم کارهایم  بندرعباسی باشد . متاسفانه ریتم بندرعباسی مظلوم واقع شده است. امروزه موسیقی بندرعباس به غارت برده می شود  . وظیفه ما انتقال دانسته هایمان به نسل بعد است تا آنها با امکانات خوبی که دارند بتوانند از این میراث بزرگ استفاده کنندچرادیگران سو استفاده کنند و خودمان استفاده نکنیم . باید کار کنیم حرف زدن دردی را دوا نمی کند .    

                                                                                                                      جنوب

گفتگویی با مصطفی نظری زادگان قهرمان ووشوی کشور

   مسابقات ووشوی کشور سبک ساندا وانگ با درخشش ووشو کاران هرمزگانی همراه بود. در این مسابقات تیم هرمزگان به مقام چهارمی دست یافت و چهار تن از نفرات تیم به اردوی تیم ملی راه یافتند . برای تیم هرمزگان مصطفی نظری زادگان  مدال طلا ، خسرو رحمانی نسب مدال نقره ، عیسی رسولی و کیانوش اصغری هر کدام یک مدال برنز به دست آوردند. در این بین نظری زادگان تنها ووشوکاری بود که توانست با اقتدار   کامل همه حریفانش را ناک اوت کند .در ضمن او موفق به دریافت کمربند سلطان ساندای سال ۲۰۰۵ نیز شد

                                                                                  

   گفتگوی کوتاهی با او داشتم که در پایین می خوانید.

....................................................................

  بیو گرافی: مصطفی نظری زادگان هستم متولد سال ۱۳۵۹ شهر بندرعباس. متخصص الکترونیک مخابرات دریایی. یازده سال ووشو کار کرده ام.

  وضعیت ووشوی هرمزگان: خوشبختانه با برگزاری مسابقات منظم و تشکیل هیئت مستقل ووشو شاهد پیشرفت خوبی در سال ۸۳ بوده ایم.با این حال ووشو کاران استان هنوز با کمبود امکانات مواجه هستند. با توجه به استعدادهای خوبی که در رشته های  رزمی داریم با سرمایه گذاری بیشتر می توان شاهد موفقیت های چشمگیری بود .



    مقام ها:
چهار مقام قهرمانی استان . یک نائب قهرمانی و یک مقام سومی استانی.مقام دوم    قهر مانی کشور سبک شائولین لوهان چوان...یک مقام سومی در یک دوره مسابقات چند جانبه کشوری. مقام سوم مسابقات کشوری سبک چاچوان ووشو . و این بار مقام اول مسابقات قهرمانی کشور سبک   ساندا وانگ ( مبارزات رینگی).

   آموزش: یک باشگاه در محله هفتصد دستگاه  مدرسه الزهرا راه انداخته ام که در آن سبک ساندا و مبارزه آزاد رینگی و کابرد سلاح ( شمشیر ، چوب ، نیزه، نانچائکو ) و دفاع شخصی آموزش می دهم.