خانه هنرمندان : از نمایشگاه عکس های دومین جایزه سالانه عکاسی مطبوعاتی کاوه گلستان شروع کردم .
و البته جالب تر از اینها عکس های تکان دهنده ی خود کاوه گلستان بود که در قسمتی دیگر به نمایش گذارده شده بود . این عکس ها شامل سه بخش روسپی ، کارگر و مجنون بود که درد و رنج این آدمها را به نمایش می گذاشت .هنگامه گلستان همسر او درباره این مجموعه و کاوه می گوید : کاوه نه تنها انسانهای مظلوم را دوست می داشت بلکه درد و آلام انسانهای جامعه او را به شدت آزار می داد ... اصلن با مسائل هنری عکس سروکاری نداشت و هنر این نوع عکاسی در بی هنر بودن آن است و برخورد مستقیم آن ...
موزه هنرهای معاصر: برای ورود به گالری های موزه به قسمت فروش بلیط رفتم آقای خوش پوشی آنجا بود گفت : دانشجو هستید ؟( برای دانشجویان بلیط نیم بها بود ) گفتم نه آقا دانشجو نیستم . نگاهی به من انداخت و گفت خب عیبی نداره همون دانشجویی براتون حساب می کنم . در حالی که داشت بلیط را جدا می کرد دوباره نیم نگاهی کرد و با لحن دلسوزانه ای گفت : آقا اصلن شما نمی خواد بلیط بگیرین ! بفرمایین !
دیدن تابلوهایی از نقاشانی چون مونه، وانگوگ، گوگن، پیکاسو،یاسپر جونز ومجسمه هایی ازهنرمندانی چون آلبرتو جاکومتی و مارکس ارنست آنهم از نزدیک خیلی لذت بخش بود . ( عکس ها از دوربین دات نت)
نگارخانه لاله: یک نمایشگاه گروهی عکس که چندان چنگی به دل نمیزد .فقط باید جسارتشان در برپایی این نمایشگاه را ستود .
نگار خانه هور: یک نمایشگاه گروهی نقاشی بود با شرکت چند نقاش از جمله نقاش هرمزگانی حسین احمدی نسب . ) درباره آثار آقای احمدی نسب انتقاد هایی وجود دارد که از آن جمله اغراق های غیر حرفه ایی درکشیدن دست و پاهاست.(
دو نکته جالب : تابلو ها از پنجاه هزار تومن به بالا قیمت گذاشته شده بودند . تعداد بازدیدکنندگان یک نفر . به طوری که نگهبان ساختمان از دیدن من تعجب کرد .
فرهنگستان هنر: بعد از میزبانی دوسالانه حجم اینبار فرهنگستان هنر پذیرای هفتمین دوسالانه کاریکاتور ایران بود . این دوسالانه در سه بخش آزاد ، سالمندان و چهره بر گزار می شود . کاریکاتورهای خشایار رادافشار هم در این بین دیدنی بود .( عکس های این قسمت ازایران کارتون)
یادداشت نخل طلایی را خواندم . دیدگاهش را درباره نشریات استان نوشته بود . من هم چیزی از قبل نوشته بودم که باید کامل تر شود . به این فکر افتادم که اگر دیگر دوستان هم نظراتشان را بنویسند و آنها را با هم منتشر کنیم خیلی بهتر انعکاس پیدا می کند . نیاز نیست حتمن نظرات نقادانه و کارشناسانه باشد بیایید حرف خودمان را در قالب یک هرمزگانی که نشریات استانش را می خواند و کمی ها، کاستی ها ،ضعف ها و حتی خوبیها و قوت آنها را می بیند (به عنوان یک مخاطب ساده ) بنویسیم . چند روزی دسترسی به نت ندارم . دوستان دیگر اگر با این موج مکزیکی موافقند هماهنگی بین بلاگرهای هرمزگانی را انجام دهند .ممنون!
از آنجایی که برای داشتن فتوبلاگ نیازی نیست عکاس باشم ، چند وقتی بود دنبال یک فضای رایگان و مناسب و شیک برای فتوبلاگ می گشتم، که پیدا کردم .از این به بعد هر چند روز یک بار با یک عکس در این آدرس:
http://siavarshan.my-expressions.com تازه می شوم .(با چهار عکس به روزش کرده ام ) این سایت را به عنوان عیدی به دوستان فتوبلاگر (؟) معرفی می کنم تا از بندِ بلاگ اسکای و مشکلات آن راحت شوند . حداقل مزیت فتوبلاگ در این سایت این است که مخاطب شما با یک کلیک ناقابل می تواند عکس و عکس های قبل را ببیند . اگر فضای بهتری سراغ دارید مرا بی خبر نگذارید ....عیدتان مبارک!
دوست بسیار عزیزم امیر کمبود های و معضلات شهری بندرعباس را با زحمات زیادی بیان کرده و در جاهایی هم پیشنهاد های جالبی برای رفع این مشکلات داده است . کاش به گوش مسولین برسد . ( مطمئن هستم تا به حال حرف هایی نظیر این به گوش خیلی از مسولین رسیده ولی مشکل عمده ما همین فاصله لعنتیِ گوش تا مغز است ...)
برجهاوآسمان خراشهای تجاری ـ مسکونی ، مانند قارچهای سمی باشکلها و رنگهای مختلف و ظواهری ناهمگون روز بروز بر تعدادشان افزوده می گردد. ای کاش روی این ساخت و سازها نظارتی میشد. کاش زمانی که پروانه ساخت به مالکین داده میشد، دستی بازدارنده وجود میداشت تالااقل امروزشاهد این همه تراکم،ترافیک و خیابانهای کم عرض و باریک نبودیم.
کاش آنزمان درمورد عریض کردن خیابانها و پیاده روها فکری کرده بودند ( که صد البته بدبختانه امروزبرای فکرکردن اساسی و ریشه ای دراین رابطه خیلی دیر شده).
وضعیت آسفالتهای شهر وحشتناک است. شهرداری بابت عوارض،مالیات و ... که از شهروندان میگیرد٬ آیا موظف نیست که آسفالتهای شهر را ازاین وضع بغرنج درآورد ؟
مسئله دیگری که مربوط به وضع جاده های شهری بندرعباس میباشد٬ و داد راننده ها و ماشین داران بیچاره را درآورده٬ درپوش های فاضلاب یا شاید هم مخابرات میباشد. کسی نمیداند این طرح کدام نابغه ای است که اینها را که بعضیشان ارتفاعی قریب به ۱۰ سانتیمتر دارند ٬ دقیقا در وسط اتوبانها و خیابانهاکاشته شوند!!!
هر موتور سواری در زندگی خود حداقل تجربه یکبار زمین خوردن از روی این درپوش ها راداشته است .
مسئله دیگر درمورد عدم استفاده از درختهای طبیعی در بوستانهاست. بازهم بتازگی و درچند سال اخیر مُد شده به تقلیداز امارات از درختان پلاستیکی و فلزی در پارکها استفاده میشود( پارک دولت ٬ بوستان کیش و سایر پارکهای جدید الاحداث ). این اشیاء بی قواره پلاستیکی و فلزی پس ازکمی شرجی و آفتاب خوردن ٬ بی قواره تر و زشت تراز سابق هم میگردند.
من اگر سمتی در نهاد های مربوطه داشتم ٬ حتما از همین الان دستور می دادم ٬ نه ٬ لااقل پیشنهاد می دادم که در همه پارکها و در طرفین خیابانهای شهر ٬ شروع کنند به درختکاری ٬ تاشاید در ۱۰ یا ۲۰ سال آینده شهری سبز و شاداب داشته باشیم. و البته به پیشنهاد خود این را هم اضافه میکردم که هردرختی درکنار خود یک شماره و کُد شناسایی داشته باشد٬ تا آنها نیز دارای ارزش و شخصیت گردندو جزئی ازما شوند و نیز مورد احترام و مُدارا قرار گیرند.
ازدیگرنکات بسیار مهمی که قابل ذکر است٬ نبودِ حتی یک آبسردکن درسطح این شهر میباشد.اجرای این امر دست آقای شهردار را میبوسد زیرا تشنگی درظهرهای تابستان داغ بندرعباس ٬عذاب آور و کشنده است٬ و ایجاد آبسردکنهایی در برخی از گوشه های شهر اهمیت فوق العاده ای دارد و نبود آن مایه خجالت و سرافکندگی است.
ساحل وسیع خلیج فارس میتوانست یکی از زیباییهای نادر و چشم نواز این شهر باشد . اما متاسفانه عدم استفاده صحیح از این نعمت بزرگ و زباله دانی شدن بیشتر نواحی ساحلی بندرعباس ، این شانس بزرگ را از ما گرفته است. تا جایی که متاسفانه بوضوح میبینیم که فاضلاب برخی از محلات و یا بعضی از هتلها هنوز هم با وقاحت کامل بسوی بستر پاک ومعصوم دریا سرازیرمیشود.
ازسالهای خیلی پیش تر به این شهر به عنوان تبعیدگاه می نگریسته اند و متاسفانه امروزه نیز هنوز چنین است . گشت وگذار و پرسه زنی افراد معتاد ، متواری ، تبعیدی و کلاً اشخاص بی کس و کار و کاملاً تنها به نحو چشمگیری در خیابانهای اصلی ، چهارراهها و میادین مرکزی این شهر مشاهده میشود.
متاسفانه خریدوفروش آزادنه و بی دغدغه تریاک، هروئین و سایر انواع موادمخدر( اکس ، حشیش ، شیشه و ...) می رود تا معضل اعتیاد را در نواحی مختلف شهر بندرعباس و یا حتی سایر شهرهای ایران بصورت اپیدمی درآورد. عمق فاجعه تا حدی است که به نقل قول از یکی از شبکه های ماهواره ای ، قیمت هروئین در ایران نسبت به سایر کشورها و حتی کشورهای تولید کننده، مقرون به صرفه تر است.
بطوری که امروز حتی شاهد دختران، زنان و پیرزنهای معتاد خیابان خواب نیز هستیم . بله قضایا خیلی جدی تر از حرف و کلام است . وضعیت نابسامان افراد معتاد و ولگرد نگران کننده شده است. ما هر روز