دیروز جمعه صبح زود همراه با تعدادی از هنرمندان هرمزگان راهی منطقه حفاظت شدهی گنو شدیم تا کمی آشغالبازی کنیم. ابتدا زبالههایی که در بخشی از این منطقه حفاظت شده و بکر رها شده بود را جمع آوری و تفکیک کردیم. سپس طبق ایدهای از احمد کارگران یک اثر بوسیلهی همین زبالهها خلق شد تا مردم با دیدن آن کمی دلشان کباب شود و کمتر زبالههایشان را در این فضای زیبا رها کنند.
احمد کارگران
هوا نسبتا خنک بود و خیلی حال داد. در حاشیه این کارها [اسماعیل پاکدامن] و [مجید جمشیدی] هم یک کار اجرا کردند. این کار سه نفر بیننده داشت!
اسماعیل پاکدامن . مجید جمشیدی
***
خانم جلالی هم پس از کوهپیمایی و تفکر زیاد بالاخره یک کار منحصر به فرد انجام داد و یک بچهغار پیدا کرد و آنرا با کیسه زباله پوشاند و دهانهی آن را هم با زبالهها و کمکهای مردمی تزیین کرد. اسمش را هم گذاشت "درون و برون". که من را یاد این جمله انداخت : اگر گناهان ما بو میدادند، نمیتوانسیم حتی یک لحظه کنار هم بنشینیم.
درون و برون
البته این همهی کار نبود. قسمت دیگرش موسیقی بود. سازبندی گروه تشکیل شده بود از یک گیتار شکسته و تعدادی قوطی و دبه خالی که آنها هم از محل زبالههای مردمی تامین شده بودند. البته بهجز گیتار که اسماعیل پاکدامن با خودش آورده بود. قوطیها و دبه خالی نقش سازهای کوبهای محلی را ایفا میکردند. شکل جذاب این کار و موسیقی اش تعداد زیادی از مردم بهویژه کودکان را جذب کرده بود. البته از قدرت خوانندگی مجید جمشیدی هم نباید بگذریم که از بسیاری مدعیان این عرصه بهتر میخواند.
***
یکی از دلایلی که زبالهها به حال خود رها میشوند این است که تعداد زبالهدانیها بسیار اندک است. میتوان با تهیه زبالهدانیهایی سازگار و همخوان با محیط این مشکل را رفع کرد. مسئله دوم هم شکلگیری یک نهاد مردمی برای ساخت مستراحهای صحرایی و بهتر است بگویم کوهی در این محلهاست. نام پیشنهادی هم "خیرین مستراحساز" است. مردمیاش را به آن لحاظ میگویم که اگر بخواهیم به امید سازمان محیط زیست، شهرداری و... بمانیم تا چند وقت دیگر بوی تعفن تمام گنو و دیگر مناطق گردشگری را فرا میگیرد.
در همین باره: [جغد بندری]
[من و تو ما نمیشیم] آوازی تازه از هادی آرمین است که میتوانید در این [صفحه] گوش بدهید و دانلود کنید. ترانه هم طبق معمول از مجید ذاکری است. فضای این کار با دیگر آثاری که از هادی شنیدهاید متفاوت است.
همان طور که در یادداشت قبل نوشته بودم خبر هیچ اجرای موسیقی را نمیشود با قطعیت اعلام کرد. اجرای غلام مارگیری هم که بنا بود در خلال اختتامیه جشنواره عکس خلیج فارس انجامشود به دلیل دیر رسیدن مارگیری و همراهانش و دلخوری مسئولین برگزاری از این مساله، لغو شد. در حالی که قرار بود مارگیری ساعت ۷ برای اجرا خودش را از میناب به بندرعباس برساند به دلیل مشکلی که برای وسیله نقلیهشان پیش آمده بود با چند ساعت تاخیر و در اواخر برنامه خودش را به سالن فرهنگسرای طوبی رساند. وقتی که مجری داشت خبر نرسیدن مارگیری به بندرعباس را میداد از ته سالن صدا آمد که: مارگیری رسیده است. اما در نگارخانه گرمساری، طبقه سوم فرهنگسرا اجرا خواهد کرد. اما آنجا هم خبری از اجرای موسیقی نشد و مسئولین میراث فرهنگی تصمیم گرفتند این قسمت برنامه را لغو کنند. بسیاری از علاقمندان و نیز خود مارگیری تا آخرین لحظات منتظر تغییر این تصمیم بودند. نیم ساعتی به همین منوال گذشت و کم کم همه سالن را ترک کردند. بجز مدیر کل ارشاد و تنی چند از علاقمندان و فعالان عرصه فرهنگ از جمله محمد ذاکری، علی رضایی شریف، مجتبی نقیبی و خانم سقایی و بچههای فعال عرصه موسیقی از جمله: نوید قویدل، هادی آرمین و فاضل پیش، و چند نفر دیگر از عکاسان و ... کس دیگری نزد غلام مارگیری نیامد و مسئولین سازمان میراث فرهنگی استان حتی نیمنگاهی هم به این میراث زندهی فرهنگی هرمزگان نینداختند. جالب اینجا بود که همین پنج نفر آخری که نام بردم اصرار زیادی داشتند که مارگیری را شب میهمان خود کنند. اما مارگیری فقط تشکر میکرد و میگفت: نه باید بروم میناب، من مریض دارم.
اما چند نکته :
1) مارگیری دیر رسید و کسی که به عنوان همراه یا مدیر برنامه ایشان هماهنگ کننده اجراهای ایشان زحمت زیادی میکشد باید تمام این نکات را در نظر بگیرد. ما علاقمندان فرهنگ و هنر این دیاریم و دوست نداریم که با گوهری مانند مارگیری اینگونه برخورد شود. مسئولین فرهنگی در هر جایی برای کارشان حقوق میگیرند و شاید دغدغههاشان فرهنگی نباشد. آنها به مروز زمان جا به جا میشوند، بازنشسته میشوند و میروند پی کار و زندگیشان. اما این علاقهی بی مزد و منت ماست که همیشه همراهمان است. ما هستیم که باید مواظب خیلی چیزها باشیم.
2) بهتر بود سازمان میراث فرهنگی همانطور که برای میهمانان ویژهاش هتل رزرو کرده بود برای مارگیری و همراهانش هم همین کار را میکرد تا آنها صبح روز اجرا خودشان را به بندرعباس میرساندند. نه اینکه قرار را بگذارند برای چند ساعت قبل از اجرا که خستگی راه بر روی کار تاثیر بگذارد و یا مشکلی مثل همین که پیش آمد همه چیز را بر هم بزند.
3) مارگیری دیر رسید. نترسید! نیازی نیست هزینهای به او پرداخت کنید! اما گونهای با او برخورد کنید که شایستهاش است. متاسفانه بیاعتنایی مسئولین برگزاری از چشم دوستان و مهمانان عزیز استانهای دیگر هم پنهان نمانده بود. مارگیری و همراهانش آخرین نفراتی بودند که نگارخانه را ترک کردند. آنهم وقتی که داشتند چراغهای آنجا را خاموش میکردند و کسی نمانده بود. این را گفت و رفت: "برویم که دارند چراغها را خاموش میکنند!"
امروز ساعت ۱۹:۳۰ اختتامیه جشنواره عکس خلیجفارس در فرهنگسرای طوبی برگزار میشود. مراسم اختتامیه یک طرف و اجرای موسیقی غلام مارگیری یک طرف. البته خبر هیچ اجرای موسیقی تا اطلاع بعدی، خبر موثقی نخواهد بود.به هر حال به امتحانش میارزد.
اما جمعه ساعت ۱۸ احمد کارگران در کنار مینیپارک کیش جایی که برخی به آن نیمدایره می گویند، کاری با عنوان نقاشیخاک اجرا میکند. او این اثر را با خاکهای رنگی جزیره هرموز نقش میبندد.