آیا واقعیت یکی است؟ نمیدانم کی بود و چگونه که این سوال به ذهنم رسید. برای اینکه سوالم را روشنتر بیان کنم یک مثال میزنم. شما و دوستتان زیر یک درخت سیب نشستهاید. شما میبینید که یک سیب به زمین میافتد دوستتان آنرا بر میدارد. گاز میزند و پس از چند دقیقه حالش بد میشود. شما مجبور میشوید او را به بیمارستان ببرید و روز بدی سپری میگردد. اما در همان هنگام که شما کنار دوستتان بودید دوست شما با یک واقعیت دیگر رو به رو میشود. سیب از درخت نمیافتد، کسی آنرا گاز نمیزند و شما کلی خوش میگذرانید و روز به خوبی به شب میرسد.
آیا امکانش هست؟ واقعیت دو تا یا اصلا به تعداد انسانها و با توجه به شرایطشان و یا به اندازه تعداد موجودات باشد؟
فوتبال هرمزگان به جز چند درخشش و حضور زودگذر چیزی برای ارائه در عرصه ملی نداشته است. سالها پیش که مسابقات منتخب ردههای مختلف سنی بین استانها برگزار میشد نوجوانان و جوانان و امیدهای هرمزگان خوش میدرخشیدند و اغلب در بین چهار تیم برتر میشد نامی از هرمزگان هم به چشم دید. در برههای نوجوانان هرمزگان با بازیکنانی نظیر اسماعیل جمعهپور ، ذاکری و ... توانستند یک بار قهرمان کشور شوند. اسماعیل حتی پایش به تیم ملی هم باز شد و بازیکنانی که امروز فیکس تیم ملی هستند ذخیره او بودند. بازیکنی با قدرت بازیسازی و شوتزنی بالا، قدرت بدنی مناسب اما به هر حال بسیاری میدانند که او چگونه از این استعدادش بهره جست و چگونه به فراموشی سپرده شد. تک ستارههای هرمزگانی در فوتبال ایران هر گاه ظاهر شدهاند به نزدیکی تیم ملی هم رسیدهاند. عباس سرخاب، مهدی فلامرزی و داوود دهقانی از این جملهاند. هر کدام از اینها گلزنان درجه یک لیگ ایران بودهاند اما در تیم ملی جای ثابتی پیدا نکردند.
ستاره این روزها اما گلزن نیست او یک دروازبان است. مجتبی روشنگر دروازهبان تیم شاهین بوشهر. او دیشب ستاره بازی در مقابل تیم پرسپولیس بود. فقط درخشش یک بازیکن هرمزگانی من را وادار و ترغیب به نوشتن این یادداشت نکرده بلکه من این را واکشنی میدانم به آیندهای که برای او متصورم. من نکاتی در این بازی از روشنگر دیدم که اجازه بدهید بگویم: ایران صاحب یک دروازهبان خوب شده است. اما این نکات:
چند وقتی بود فراموش کرده بودم هرمزگانیام دیشب روشنگر این نکته را یادآوری کرد. راستی قطبی هم در ورزشگاه بود. آیا روشنگر را دیده؟
در همین باره: آقای خیابانی!