با وجود اینکه بارها به نحوه استفاده از مطالب و عکس های منتشر شده روی وب بخصوص وبلاگهای شخصی توسط نشریه های محلی اعتراض کرده ایم و البته نحوه اصولی و صحیح آنرا هم توضیح داده ایم و داده اند ولی هنوز هم برخی نشریات این اصول ابتدایی اخلاق حرفه ای را رعایت نمی کنند .
نشریه ی صبا در شماره ۱۲۰ ( دوشنبه ۲۳ مرداد ) در صفحه ۸ عکسی از وبلاگ من برداشته و بدون هیچ اجازه ای به چاپ رسانده است . این عکس مربوط به استاد صالح سنگبر و یادداشت مورخه ۱۰ مرداد (صدای گرم جنوب...) است .
جالب اینجاست که در صفحه ۵ همین نشریه مطلبی با عنوان نگاهی به پدیده سرقت خبری چاپ شده که در آن از به سرفت رفتن مطالب و عکس های خبرنگاران و عکاسان از روی وب پرداخته است . در قسمتی از این نوشته آمده است که :
هر کس تمام یا قسمتی از اثر دیگری را که مورد حمایت این قانون است به نام خود و یا به نام پدید آوردنده بدون اجازه ی او و یا به نام شخص دیگری غیر از پدید آورنده ، نشر یا پخش کند به حبس تادیبی از شش ماه تا سه سال محکوم خواهند شد
.و حالا جالب تر از تمام عجایب دنیا این است که نشریه ی مذکور همین مطلب را هم از جایی(احتمالا یک منبع اینترنتی) کپی کرده و بدون ذکر منبع آنرا به چاپ رسانده است !!!
آدمیزاد می ماند که اینها حداقل همین مطالبی که خودشان به خورد مردم می دهند را نمی خوانند ؟ این یک فاجعه است . اگر این مطلب را خوانده اند پس چرا در حق همین مطلب هم رحمی نکرده اند و اگر نخوانده اند که دیگر بدتر،چرا چاپ کرده اند ؟
***
بگذارید کمی درباره ی مطلب فرهنگ و هنر هرمزگان در کما که در صفحه آخر صبا چاپ شده بگویم .
با خواندن عنوان عجیب این مطلب چیزی که به ذهنم رسید این بود که احتمالا نوشته درباره ی فستیوال ها و جشنواره هایی است که برگذار نشده. ولی برگذار نشدن جشنواره و فستیوال دلیل نمی شود که بگوییم فرهنگ و هنر در کما هستند . مطلب را که خواندم دیدم که نه بابا نوشته از این هم بی راه تر است . طرف آمده و نوشته چرا اسامی کوچه ها به نام هنرمندان مزین نشده و از شهردار خواسته تا روزی را به نام مفاخر استان نام گذاری کند . چند جمله پایانی این مطلب را بخوانید و لذت ببرید : چه اشکالی دارد شما به عنوان شهردار(!) این شهر روزی را به یاد مفاخر این شهر نامگذاری کنید و یا همراه هنرمندان بر مزار بزرگان گرد آیید و با فاتحه ای اعلام کنید فرهنگ و هنر بندر هنوز هم می تواند چشمها را میخکوب شکوهش کند ...
طفلک گناهی هم نداشته و در حد وسع خودش نوشته است. تقصیر از کسی است که اجازه ی چاپ چنین مطلبی را در نشریه صادر می کند . البته بعید می دانم کسی این مطلب را بخواند و ... شاید وقتشان با ارزش تر از اینها باشد .
***
اگر بخواهیم علت وجود چنین نوشته های غیر تخصصی و نیز مطالب کپی شده در نشریات را بررسی کنیم و کمی هم درباره نحوه کار این نشریات اطلاعات داشته باشیم،به نتایج جالبی می رسیم .
برای داشتن مطالب تولیدی و در عین حال تخصصی مفید باید از قلم افراد متخصص استفاده کرد . در این صورت نشریه مجبور است مبلغی بابت حق التحریر پرداخت کند . برای داشتن یک مطلب خوب و به درد بخور باید وقت و هزینه صرف کرد . اما راه آسان تر و پر در آمد تری هم وجود دارد . خدا برکت بدهد صفحات بی صاحب اینترنت را که می توانند نصف نشریه را تامین کنند .آگهی های صفحه اول هم به تنهایی هزینه کاغذ و چاپ نشریه را در می آورد . اگهی های دیگر صفحات و گزارش های ویژه ی ادارات و ارگانها هم که کار همان اگهی را برای نشریه انجام میدهد هم جای خود را دارد . این روش به تخصص ،زحمت و هزینه کمتری نیاز دارد در حالی که سود بیشتری خواهد داشت . فراموش نکنیم که در این روش وظیفه شناسی ، احساس مسولیت و غیره چیزی شبیه برگ درخت کشک است !
این حرف ها خیلی وقت بود توی دلم مانده بود . چاپ عکس بهانه ای شد تا باز گو کنم !
اگر اشتباه نکنم شما قرار بود رهبری یک موج مکزیکی را درباره ی وضع اسفناک نشریات استان در اینترنت به عهده بگیری...!!!!! اشتباه می کنم؟!!!!
نه من فقط یک پیشنهاد دادم ...که همه هم استقبال کردند و در حد همان استقبال کردن هم باقی ماند ...
خوب الان درکت می کنم...
خالو جان, ئی جریان موج مکزیکی چی ان؟ یعنی تماشا چی بشیم ؟ مه در جریان نه ام . قربونت .
دیگه دیگه
...
اینجا ایران است
و اینجاتر ته ته ته ته ایران
دم این گربه ی چاق و خپل
سلام شد !
خولو اگیت:
بعضیو خیلی تیارتن چه تیارتن چه تیارتن بعضیو ...
سلام ...نخسته ...امخوند ...
صبا هم صبای قدیم
سلام
درباره استاد احمد حبیبی بنویسید
ممنون
روز کرده ام در آفتابی تند عینک ات را بردار از دور چشمی مه دی http://porteghale206.blogsky.com/
سلام عزیز
وبلاگ بسیار خوبی دارید.
مطالبتان بیسیار عالی است
به وبلاگ من هم سری بزن و نظرتو بده
خوشحال میشم
با این فضای مجازی کار خیلی از دوستان به اصطلاح روزنامه نگاری آسان شده....حتی ترجمه های شعر بنده هم در امان نبوده..
سلام
وبلاگتون عالیه براتون آرزوی موفقیت دارم
اگه دوست داشتی یه سر هم به وبلاگ من بزن ولی بخوبی وبلاگ تو نمی شه
در پناه حق
اما با کمی تامل متوجه می شوم که مردم ما اگر روزنامه هایی از این دست هم اگر می خرند برای اطلاع از آگهی و ترحیم و تبریک و نشانی فلان شرکت است و رسالت اطلاع رسانی در همین حد و اندازه می ماند و می شود حرف شما. نشریه بولتنی برای همین آگهی هاست. اگر روزی خواستید اسباب کشی فرمایید و برای حفظ اسباب اثاثیه شکستنی نیاز به محافظ خوب داشتید با مراجعه به نمایندگی یا دکه های روزنامه فروشی می توانید کیلویی این روزنامه ها را ابتیاع فرمایید!
می گم انگار کامل خوندیش ها صبا رو می گم
خوب اینم دلیل اینه که شما می شنید وبلاگ می نویسید روزنامه ها می افتد دست یه مشت ادمه .. واقعا صبا صبای قدیم الان که بیشتر شده روزنامه ی نیازمندیها....
سلام. نه هیچ ایرادی نداره.تازه خوشحالم میشه.مرسی از لطفت.ممنون.
سیاورشن عزیز سلام . از شما توقع سانسور کردن را نداشتم . فکر نمی کنم نوشته من مشکلی داشت . منتظر پاسخ شما هستم . ممنون .
سلام ...نوشته شما هیچ مشکلی نداشت از شما معذرت می خواهم ولی فعلا نه از کسی اسم برده ام و نه راضی ام اسمی برده شود ...البته فعلا ...به هر حال معذرت ...و ممنون از لطفت ...
آورده اند که روزی ... نه شبی ... به گمانم نیمه شبی ... شاید هم دم صبح بود ! مهم نیست.
خلاصه یک وقتی، یک انسانی - که گویا بسی هم بیکار بوده - اقدام به تلاوت کلماتی در گوش جانداری دیگر می کرد به تکرار ....
برادر جان کشک کیلویی چند است، ببین که به خروار بده و بستان می کنند.
واقعا که . خیر سرشون نشریه زدن . بابا وقتی همون شرقش که مثلا بهترین نشریه کشوره همه خبراش از ایرناو اورنا و گیزنا و ....هستش دیگه چه توقعی از اینا آدم باید داشته یاشه . فقط اینا بیشعور تر از این حرفا هستن که اسمی از نویسنده مطلب بیارن . ولی اینجا ایران است . خیلی لولی نامردی . دو تا پست توپ اتزدن و به ما خبر اتندادن . یه آفی اتناهاده بابا .
چه میشه کرد سیاورشن جان
سلام سیای عزیز ، به قول قدیمییون وادل مگر این کارها این روزها بخشی از فرهنگ مطبوعات ایران شده است ، سادهترین راه برای پر کردن صفحات جراید همین کش رفتن از دیگران است ، وقتی هدف فقط پول در اوردن باشد ، فرهنگ بازار و بازاری حرف اول می زند ،
نشریات سراسری پر از مطالبی است که از منابع خارجی ترجمه شده و به اسم خودشان چاپ می کنند بدون اینکه از منبع اصلی نامی برده شود .
حال شما از نشریات محلی چه انتظاری داری ؟
مواظب خودت باش ، انها حتی ادم هم کپی می کنند !
سلام
من هم گفته شما را می پسندم اما به شرطها و شروطها.........ذکر منبع استفاده شده از کارهای پیش پا افتاده ای است که نویسندگان حرفه ای باید رعایت کنند..و می کنند اما نمی دانم دیگران چگونه رفتار می کنند....روزنامه نگاری مشکلات خودش رو داره ..روشن تر بگم نویسنده ها اجبارا رو آوردن به خود سانسوری و ...به قول دوستمان استفاده از ایرناو.....البته ایشان شاید درگیر کار روزنامه نیستند و با مشکلاتش هم آشنا نیستند ...گاهی شاید ...نمی دونم چی بگم اما اگه تا به حال به خاطر یک جمله ناقابل انتقادی شما را جلب نکرده اند تقصیری ندارید که نتوانید واقعا حال یک نویسنده رو بفهمید...وقتی میبینید و نمیتوانید بنویسید..واقعا زجر کشیدنه بالاترین زجرها است ......خلاصه می کنم دوست من ...کار اون بنده خدا کار درستی نبود ..باید اجازه می گرفت..چکار کنه اون هم مجبوره یه جوری صفحه خودشو پر کنه دیگه.....
خسته نباشید
سلام
این آقای میکی مثل اینکه فلسفه وجودی خبرگزاری ها رو نمی دونه که اینطور مثل یک متخصص اون هم از نوع وطنی اش اظهار نظر می کنه
سلام سیاورشن عزیز. کامنت نصف و نیمه من نتیجه سرعت پایین اینترنت بود. فکر می کنم یک سطری جا مانده است. ممنون از الطاف شما
سلام سیاوش خوبی؟ سری نمیزنی؟ از جشنواره موسیقی چه خبر؟
عکسمورد نظر را خود صالح به نشریه اورد.در مورد مطالب نشریه هم در تخصص شما نیست که نظر بدهید.خودمان میدانیم....ضمنن مطالب شما نیز اشدهن سوزینیست.....
به هر حال ذکر منبع مطالب هم خودمان میدانیم....
در واقع شما مجازید نشریه را بخرید یا نخرید...
مطالب فرهنگی را هم همینطور...شما اگر دلتان به حال فرهنگ و هنر استان میسوخت که مسلمن نمیسوزد و فقط به فکر چرندیات نوشتن هستید.....میرفتید و جرات به خرجمیدادیدو مینوشتید....البته جوابیه خوبینوشته بودماما در شان خودم ندیدم که مطرحکنم.....اگر حرفی داشتیدبگویید تا روشن و واضح برایت توضیحدهم البته ......
سلام.ممنونم که آمدید.موفق باشید.
به کسی که ادعا داره دبیر روزنامه صبا ست.تو بااین طرز جواب دادنت ثابت کردی که از فرهنگ مطبوعات فقط لات بازی و عربده کشی بلدی این طرز جواب دادن شیوه روزنامه نگاری نیست بگذریم از اشتباهات دستوری نوشته چند خطیت .۱.عکسمورد۲اشدهن۳خرجمیدادی۳بودماما۴توضیحدهم..در اصل ثابت کردی که هیچ بارت نیست.من اقای سیاورشان را نمی شناسم ولی حس می کنم دل باکش برای بندر عزیز ما می تبد.اگر تعغیر شغل بدی برات بهتره ودر ضمن یک کمک فرهنگی به جامعه هرمزگان که تو و امثال تومدیونش هستید محسوب میشود.
ای بابا ما رو دست کم گرفتی ها !!
درود دوست عزیز
متاسفانه ...چنین است ...
جناب سیاورشن
با سلام.متاسفانه در اینگونه موارد برخی ها دوست دارند از اب گل الود ماهی بگیرند.هیچ فردی از نشریه صیا کامنتی برای شما ننوشته است.در موارد نوشته شده هم میتوانید تلفنی یا حضورن بحث نماییم..میتوانید تلفن بنده یا نشریه را از لو گو نشریه پیدا کنید.ضمنن موارد مورد نظر را نیز پیگیری مینماییم و مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.از حسن ظن جنابعالی سپاسگزارم.
با تشکر-علی اکسیر
سلام استاد. افرادی که نوشته های ما را به نام خود در نشریات درج میکنند میدانند کسی در این منطقه حامی مردم و بومیان نیست و هر کاری که دلشان میخواهد انجام میدهند بدون اینکه منبعی را ذکر کنند و از زیر خرج حق التحریر و این قبیل مخارج فرار میکنند.
سلام
در مورد مطالبی که نوشته اید واقعا برایتان متاسفم آقای عزیز بنده را تمام دوستانی که دستی در فرهنگ و هنر دارند می شناسند چیزی حدود ۱۵ سال است که می نویسم به صورت جدی یا برای خودم پس به اعتبار همین سابقه به شما اجازه توهین نمی دهم شما را نمی شناسم اما بدون شک سهم تو از شهر من بیشتر از من نیست بیشتر از این چیزی نمی گویم چون شما را در حد صحبت نمی دانم اگر شعور فرهنگی داشتید به جای حرفهای پوچ به فکر راهکار می افتادید شما به استناد کدام سابقه و یا هنر ی (که ندارید) دیگران را به محاکمه می کشید شما درحد این حرفها نیستید اگر واقعا چیزی در چنته دارید من حاضرم رو در رو و در حضور اساتید فن با شما مناظره کنم اگر مردی بسم الله
سلام ...۱ـ برای من مهم نیست که شما که هستید و چه سابقه ای دارید ...مهم حرفی است که می زنید و اثری که خلق می کنید ...۲ـ به شما و هیچ کس دیگری توهین نکرده ام ...من با متن ها مشکل دارم ...مطلب ( فرهنگ و هنر هرمزگان در کما ) را به عنوان نمونه ای از مطالب نشریه ی صبا ذکر کرده ام(که البته نام شما هم در کنار آن مطلب نبود تا من به سابقه شما فکر کنم و بعد با متن کنار بیایم) ... ۳ـ اگر به شعور مخاطب احترام گذاشته می شد یقینا حاصل کار هم بهتر بود...وقتی من شعور فرهنگی ندارم چه دلیلی دارد صبا و ... برای اینکه من یک مطلب خوب بخوانم وقت ، زحمت و هزینه متحمل شود ؟ ... بله درست است ... من در حد این حرفها نیستم ...چیزی هم در چنته ندارم... هیچ سابقه ای هم ندارم ...نیازی نیست متن ها دوباره خوانده شوند ...۴ـ راهکارها را همه می دانند ...صبا هم می داند ...که درگذشته نشان داده ... مشکل سر ندانستن ها نیست ...نمی خواهند ! ۵ ـ شما پیروز مناظره اید ...ولی متن شما ؟! ...۶ـ اساتید فن مخاطبان من و شما هستند ...موفق باشید .
هیس. سرم درد گرفت!!
به خانم پروانه قاسمی نویسنده با سابقه و هنرمند:
مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید.
درود دوست عزیز
به روزم
من با خانم قاسمی موافقم .
بسم الله.
با سلام
من با جناب سیاورشان موافقم چون کار حرفه ای آدمهای حرفه ای می طلبد. چند وقت قبل جناب سیاورشان مصاحبه ای انجام داده بود بایک خواننده خوب بندر - خانم رضایی - من آنرا در نشریه شهروند خواندم ، دیدم در بالای مطلب نوشته اند از وبلاگ سیاورشان . من به دفتر شهروند تلفن کردم و گفتم این مطلب را بی اجازه چاپ کرده اید یا با اجازه ؟ جواب دادند گویا یک نفر از دوستان از ایشان اجازه اینکار را گرفته است. به این می گویند یک کار حرفه ای!
موفق باشید
درود بر دوست نادیده!
... و چه کیفی دارد کشک!
زندگی مان کشکی است.
******
با ادامه مطلب تاثیر آب و هوا در زندگی انسانی مردم استان بوشهر به روز شدم .
سلام
چی بگم والا...
نه خسته