هرمز رفت . رفت شاید فعل خوبی برای این جور جاها نباشد . هرمز ... نمی دانم .
از خودش چیزی نمی دانستم . وقتی وبلاگ نویسی را شروع کرد هم همانطور ادامه می داد . برای من هم همان کار با ارزشش مهم بود . می شد حس کرد که نمی خواهد زیاد شناخته شود . من هم نشناختمش تا دیروز که خبر درگذشتش را در هرمزگانی دات نت دیدم . البته باز هم نشناختمش ...
قالب وبلاگ و سلیقه اش در گذاردن عکسهای خوب و حتی نحوه چیدن عکس ها در صفحه مرا مجذوب می کرد . چه علاقه ای پشت این کارها بوده ؟ مطالب را که بخوانیم خیلی چیزها روشن می شوند . از ابرام می گوید از حسن کرمی می گوید از ...ناگفته هاشان و ...
حالا که وبلاگش را نگاه می کنم هیچ چیز جز یک کلمه در آن نیست : پایان !
نمی دانم چه کسی وبلاگ را به روز کرده و چرا اینگونه که دسترسی به مطالب او را بسیار سخت کرده است . آیا خواست خودش بوده ؟ اگر نبوده از این دوست عزیز می خواهم که وبلاگ را به حالت عادی اش در بیاورد . به هر حال هر چند این اواخر به روز نمی شد ولی مطالب طوری نبود که تاریخ مصرف داشته باشد . هرمزگانی که هرمز ساخته بود می تواند مرجع خوبی برای دوستدارن فرهنگ و هنر باشد .
امیدوارم هر جا هست خوش و خرم باشد .
.............................................................
مدت زیادی از مرگ خالو صالح نگذشته است !
حرفهای ما هنوز ناتمام
تانگاه می کنی وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از ان که با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود
آه ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان چقدر زود
دیر می شود
بله ARMOUS هم از بین ما رفت مثل خالو صالح که خیلی غریبانه از بین ما رفت شاید تلنگری بشت که بیشته قدر هم دگه بدونیم و از حال هم دگه خبر مبشت....
مرسی سیاورشن جان که همیشه به یاد همه هستی
هرمز رفت اما رفتن او پایان راه و خواسته های هرمز نخواهد بود ، هر اغاز پایانی و هر پایانی سر اغازی خواهد داشت ، عاشق بندر و هرمزگان بود ، تداوم خواسته های هرمز در درهها بلاگ هرمزگانی میتوان دنبال نمود .
عبدی هاشمی ( هرمز ) رفیق ، دوست و یار هرمزگان در نیمه راه زندگی قلبش از تپش ایستاد.
یادش گرامی باد
انشا ا... که آخرین خبر بده که میگی.
خبر کوتاه بود ولی تکاندهنده عبدی درگذشت .
درگذشت این دوست گرامی و دلسوز هرمزگان به تمام دوستان و خانواده محترم هاشمی تسلیت می گویم . بلاگ خندغ دوست و مشوق خوبی از دست داد .
یادش گرامی باد
...
چقدر دیر می فهمیم که انسان یعنی عجالتن.
من گر چه نمی شناختمش به اسم اما به خانواده اش و به تو تسلیت می گویم و ارزو می کنم روزی را که تمام زخم های قلب و جسم انانی که سالیانی در بند بوده اند و دیگرانی که هنوز در بند قدیس مابان حجری هستند , با نسیم ازادی التیام یابد .
به امید روزی که کهن خاک خیس خورده هرمزگان دیار سرودهای از یاد رفته ان نسل اتشین باشد و نه روضه های عفونی شده به عطر مشئوم گلاب , روزی که کمترین سرود بوسه باشد . بوسه بر دهانی که افتاب کاران جنگل را زمزمه می کند , دهانی که واپسگرایی مهر و مومش کرده . هرمز زنده است تا حدیث دریا و هرمزگان را بگوید .
با عرض تسلیت به خانواده محترم هاشمی برادران ایشان حسن نوید ما را در غم خود از راه دور شریک دارید عبدی جان هیچ وقت از خاطرم نمیروی
ما هم غریبانه به خاطر در گذشت عبدی مهربان گریستیم تسلیت به تمامی هرمزگانی های عزیز و خانوادی محترم ایشان یادش همیشه گرامی باد
سلام سیا جان . از اینکه اینهمه دیر بهت سر زدم متاسفم . تاسف مضاعف من به خاطر رفتن افرادی است که هنوز جامعه از آنها بی نیاز نشده ... سن باز نشستگی در این دیار به نوجوانی نزدیک می شود.! نوبت ما هم خواهد رسید...تا بعد.
همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد !
سلام
منم به نوبه خودم ضایعه فقدان این عزیز رو تسلیت میگم
سیاورشن عزیز من هم در گذشت این شخصیت رو به تمام هرمزگانیهای عزیز تسلیت میگم
خبر درگذشت عبدالرضا هاشمی که به جاسک رسید بسیاری از آشنایان و بستگان و دوستانش بهت زده شدند. عبدی که ماه قبل سرحال و قبراق به جاسک آمدو همراه دوستان به صیدگاه سورگلم رفتند ولی حال دیگر دوستان جاسکیش او را در بین خود نمیبینند. عبدالرضا هاشمی فرزند سید امین رفت... خدا رحمتش کنه و ...
خیلی سخته
من هم درگذشت این عزیز را که در جاسک بزرگ شده به برادرانش:سید حسن و سید حسیو سید نوید و خانواده های هاشمی پور-قادری-شرف-حسینی و... و هم چنین وبلاگ نویسان هرمزگانی تسلیت میگم...
یه خواهش هم از دوستی که وبلاگش را به این نمونه کرده دارم و اینه مطالبی را که نوشته به نمایش بزاره...
آبادی را قحطی زده
گوسفندان
بی آب و علوفه اند
خدایا برسان بارانی
....
با تمنای باران تازه شده ام ...
۱.متاسفم بابت هرمز
۲.وبلاگ خوبی دارید
سلام . از بابت درگذشت این دوست وبلاگ نو.یستان متاسفم . من اولین بار است که اینجا می آیم دنبال وبلاگ خشایار راد افشار در گوگل میگشتم صفحه مصاحبه شما با خشایار در سال ۸۴ را پیدا کردم لطفا اگر از ایشان آدرس اینترنتی دارید برایم ارسال کنید یا اگر خودشان را میبینید آدرس وبلاگم را به ایشان بدهید. ایشان برادر شوهر خواهرم هستند . متشکرم
سلام.
قبل از هرچیز درگذشت این عزیز بزرگوار رو به همه بازماندگان ودوستان ایشان تسلیت عرض می کنم وآرزوی سلامتی برای همه دوستانم دارم.
تشکر ویژه ای هم از شما دوست گرامی دارم به منظور قرار دادن لینک بنده در جمع هرمزگانی ها.
انشاالله که لایق باشیم.
در پناه حضرت حق
در گذشت عبدی عزیز به خانواده محترمش ، و دوستان و اشنایان تسلیت عرض ا کنم .
سلام دوست عزیز
درس و دانشگاه و حضور نداشتن در بستک؛ به روز رسانی وبلاگ را مشکل کرده است . با این وجود به طور روزانه به سایت ها و وبلاگ های محلی استان سر میزنم و از آنها مطلع هستم.
در حالی که نظراتی برای بهتر شدن وبلاگ دارم. از شما نیز ممنونم که محبت کرده و به وبلاگ سر زده و اظهار لطف کرده اید. در ضمن خوشحال میشم که از نظرات شما هم استفاده کنم.
باز هم ممنون
...دلم گرفت٬متاسفم روحش شاد
سلام
خیلی از فوت خالو صالح ناراحت شدم
خدا بیامرزدش
اما یه در خواستی ازتون داشتم
می خواستم اگه لطف کنید یه مصاحبه با استاد محمد علی قوی دل تو وبلاگتون داشته باشین
من یکی از شاگردای قدیمی ایشونم که الان بابلسر هستم
وبلاگ خوبی دارین
ممنون
سلام ....ممنون ....منتظر باشید
هرمز روحت شاد
ببخشید من دیشب اینجا کامنت گذاشتم ...
کامنتم نرسید یا شما تاییدش نکردین؟
نه چیزی نبود ...شاید تاریک بوده اشتباهی جای دیگه ای نوشتین !
نه جای دیگه ای ننوشته بودم ، تو پست دیگه ای نوشته بودم :هرمز ARMOUS !...بعد از ارسال سیستم قاطی کرد
حالا بازم مینویسم :
سلام !
عیدتون مبارک !
ممنون بابت کیدی !
داشتم از این ورا رد میشدم گفتم یه سلامی بدم !
السلام علیک یا سیاورشن المرتضی !
همین !...
البته فقط همین نبود ...
یه خواهشی هم امهه !!
اون شعر بندری که رو مزار ناصر نوشتن رو می نویسین ؟ معنیش نه ها ! خود شعره ...
پ ن !!!! : این کامنت رو تو پست آخر نذاشتمآ ...