دیروز مراسم موسیقیایی روز جوان در فرهنگسرای طوبی به همت انجمن موسیقی استان برگزار شد. چند نکته بود که فکر میکنم توجه به آنها بد نباشد.
حر کت جدی ، نقد جدی
پیش از هر چیزی یک خسته نباشید به اعضای انجمن میگویم که خستگی در چهرهی تکتک آنها مشهود بود. از آنجایی که انجمن موسیقی پس از سالها حرکت جدی خود را آغاز کرده بیش از هر زمانی به نقد جدی هم نیازمند است به شرطی که خود انجمن هم با کلمه انتقاد کنار بیاید و آنرا سلاحی علیه خود نپندارد. حرکت روز جوان حرکت بسیار خوب و البته سنگینی بود. به شرط آنکه از تجربیات این مراسمها برای آینده استفاده شود.لازم است یادآور شوم من هیچ وقت خودم را در حد و اندازههای یک منتقد نمیدانم و نوشتههای زیر هم فقط نظرات شخصی و خاطرههای روزانهی مناند.
صدابرداری
اولین اجرا مربوط به کار گروه جهله بود که به علت صدا برداری نامناسب تلف شد . اصلا این مشکل صدابرداری اجراهای زنده در بندرعباس انگار قرار نیست حل شود و بهتر است که با آن کنار بیاییم و مثل گرمای هوای بندر به آن عادت کنیم. در باقی اجراها کمی کیفیت صدا بهتر شد ولی با آن امکانات نمیشد یک صدای متوسط هم بدست آورد.
سخنرانی
جلسه طبق معمول با سخنرانیهای متداول آغاز شد که جمعیت حاضر هر طوری بود به سخنرانان فهماندند که ته سالن گرم است، جا برای نشستن نیست و فقط اجرای موسیقی است که می تواند آدم را در آن وضعیت سرپا نگه دارد.
اجراها
در بین اجراها به نظر من اجرای گروه موسیقی سنتی از همه بهتر بود و مشخص بود که هر سه نوازنده توانایی بالایی دارند. صادقی ، سعید جریده و ...
در بین اجراهای پاپ و بلوز و غیره هم اجرای هادی آرمین با وجود صدابرداری نامناسب، ظرافت و زیباییش لذتبخش بود. تشویق جمعیت هم همین نکته را نشان میداد. علاوه بر او من از اجرای محسن آزادبخش هم خیلی لذت بردم . کارهای محسن هر چند قالب غربی داشته باشد باز هم بوی هرمزگان میدهد. به آینده محسن خیلی امیدوارم.
کارهای بدون کلام حسن اقبالی هم جذاب بود.
حسین شاعری
محبوبترین چهرهی دیروز حسین شاعری بود. پسر سه سالهای که قبل هم او را معرفی کرده بودم. هر چند آوردنش برای این مراسم چندان راحت نبود ولی به هر حال اعتماد خانوادهاش را جلب کردم و خودش را با وعدهی جایزههای جورواجور و دهلهای بزرگ راضی کردم.
یک ساعتی که نشستیم حوصلهاش سر رفت و گفت: "من خوابم میاد منو ببر خونهمون."
گفتم :"اول بریم اون بالا دهل بزنیم و جایزهی تو رو بگیریم و بعد بریم ." گفت: "نه من بلد نیستم دهل بزنم! "خلاصه هر چه گفتم برای اجرا راضی نشد.به یکی از مسئولین اجرایی مراسم گفتم کار ما را زودتر راه بندازید. حسین باید برود بخوابد. پرسید:"اجرا می کند یا نه؟" گفتم:" نه!"
مجری برنامه اعلام کرد یکی از کسانی که قرار است تکنوازی کند خوابش گرفته و میخواهد زودتر بیاید برنامهاش را اجرا کند و برود . همهی جمعیت خندیدند. ولی وقتی حسین را برای رفتن روی سن راهنمایی میکردم صدای سوت و و جیغ و کف جای خندهها را گرفت. مجری معرفی کرد :"حسین شاعری نوازنده سازهای کوبهای برای شما مینوازد." من و حسین هر دو مات و مبهوت مانده بودیم. کدام اجرا ؟ گفتم حسین دهل میزنی ؟ انگار یخ شده بود نه جواب میداد و نه تکان میخورد.
کسر را دادم دستش گفتم بزن. باز هم هیچ حرکتی نکرد . موسی کمالی هم روی سن آمده بود تا با او دهل بزند. موسی گذاشتش روی صندلی و در مقابل پرکاشن و گفت حالا بزن. من دهل گپ می زنم تو کسِر بزن! من دلم ریخت گفتم این طفل تا به حال اصلا به چنین سازی دست نزده. خیلی استرس داشتم اگر کارش را خراب می کرد تاثیر منفیاش شاید تا مدتها باقی میماند. موسی شروع کرد به زدن او هم سریع همراهی کرد ولی یک اشکالی وجود داشت موسی دهل گپ میزد و حسین هم همینطور، جمعیت هم دست میزدند. کم کم درست شد و حسین راهافتاد. لحظه به لحظه حرکت دستش مواجتر و محکمتر میشد . جمعیت به وجد آمده بود.
کار که تمام شد حسین جایزهاش را از دست مدیر کل ارشاد گرفت و رفتیم سرجایمان.
گفتم حسین باز هم دهل میزنی ؟ گفت:" بله فردا!"
با تمام این اوصاف او حتی نیمی از تواناییاش را هم نشان نداد. من فکر می کنم او خیلی بااستعدادتر از آن چیزی باشد که ما فکرش را میکنیم. وقتی گروههای دیگر داشتند اجرا میکردند من به او دقت میکردم که روی جعبهی جایزهاش ریتمهای آنها را که ریتمهای متنوع و اغلب غربی بودند را همراهی میکرد.
اجرای گروه کلیز را برای رساندن حسین به خانه از دست دادم. توی ماشین ساکت نشسته بودیم و داشتیم از اتفاقاتی که افتاده بود لذت میبردیم که برگشت و خیلی آرام و با ادعا گفت:چه دهلی اُمزَه ! (چه دهلی زدم !)
راستی شما هم اگر دوست دارید به حسین جایزه بدهید من میتوانم زحمت رساندن آنها به دست حسین را تقبل کنم.
تکنوازی با جاشنی مجری
مجری این مراسم حمید ملاحسینی بود . کسی که من فکر میکنم قویترین مجری استان باشد. اجرایش را خیلی خوب و قوی آغاز کرد ولی هر چه از مراسم میگذشت و خستهتر میشد اجرایش هم تحت تاثیر این خستگی و عجلهاش قرار میگرفت.
تا جایی که در هنگام تکنوازی هنرمندان موسیقی محلی کفر من را در آورد. تکنوازی همان طوری که از اسمش پیداست تک نوازی است و باید شرایط خاص خودش را داشته باشد. از خیر نورپردازی و مرتب کردن سالن میشود به علت کمبود وقت و امکانات گذشت ولی پچپچ کردن جمعی از حضار و همچنین حضور مجری بر روی سن به هنگام تکنوازی آن هم به فاصله در حدود نیم متر از نوازنده چیزی نبود که نشود آنرا رعایت کرد . من یادم است در هنگام اجرای خوان مارتین در شیراز حتی اجازه عکاسی هم نمیدادند. مبادا نور تمرکز حضرت مارتین را بهم بزند مدام به جمعیت تذکر می دادند که سکوت را رعایت کنند و درستش هم همین است. ولی اینجا باید پچپچها را تحمل می کردی و از طرفی هم مجری چنان بیحال روی آن صندلی لم داده بود و تا حد ممکن به پشت خم شده بود که هر لحظه نگران بودی نکند از پشت بیفتد و طوریاش بشود ؟! خب اتفاق است دیگر اگر طوریش می شد و خانوادهاش فردا مدعی میشدند که توطئهای در کار بوده و خونی ریخته میشد همین اجرای نیم بند هم دیگر مجوز گرفتنش محال بود. در این طور مواقع حداقل یک مبل باید روی سن باشد که مجری بتواند هر وقت خسته شد روی آن لم بدهد، بخوابد ...
با این افکار چطور می شد از موسیقی در آن لحظه لذت برد؟
حمید ملاحسینی بارها در همین مراسم علاقهی خود به موسیقی محلی را به رخ همه کشید و با عبارتهایی نظیر به یاد علی خان . به یاد پیل افکن، به یاد مرحوم عطایی همه را سر شوق آورد. ولی درست در حالی که یکی از زیباترین گوشه های موسیقی محلی توسط وحید قویدل نوازنده حفتی اجرا میشد خود را به او نزدیکتر کرد و گفت: بسه !
بیخیالِ اینکه صدای مبارک در سالن پیچید و موجب تفریح بسیاری از جوانان شد. نمی دانم آیا موسیقی محلی آنقدر ارزش نداشت که ده ثانیه دیگر هم صبر میکردیم تا این بندهی خدا کارش تمام شود. مگر ما چند نفر مثل وحید قویدل در استان داریم ؟ برای من که همین چند لحظه صدای جفتی او به تمام مراسم می ارزید.
برای حمید آرزوی موفقیت و بهتر شدن دارم.
پلیبک
من نمیدانم اجرای پلیبک آنهم در جایی مثل هرمزگان که بچه سه ساله هم توانایی اجرای زنده را دارد چه صیغهای است. زجر آورتر وقتی است که خواننده محترم برای اجرای 5 دقیقهای پلیبک تشریف بیاورد بالا و چند دقیقه هم صرف تشکر کردن از نوازنده ، آهنگسار، شاعر، صدابردار، خدمات کامپیوتری فلان ، بقالی و قصابی محل و ... نماید. بابا در این یکی را دیگر تخته کنید. ملت ایستادهاند در این گرما که پلیبک بشنوند و ببینند؟
موسیقی محلی
وحید قویدل
گوشههایی از موسیقی محلی فقط به صورت تکنوازی و توسط وحید قویدل(نوازنده جفتی) ، امید آتون(نوازنده عود) و پرویز الهدادی(نوازنده قیچک) اجرا شد. البته حتی همین اجراها را هم با بیتوجهی اکثر حضار همراه بود. بهتر است از این به بعد دلیل زوال موسیقی محلی را خود ما، مردم هم به گردن بگیریم.
جوانان و جمعیت
ایستاده از سمت چپ...
از نکات دلخوش کننده این روز حضور پر شور جمعیت و نیز هنرنمایی تعداد زیادی از جوانان عرصه موسیقی بود. ازدحام جمعیت به قدری بود که عدهی زیادی در بین صندلیها ایستاده مراسم را دنبال میکردند. جا دارد مسئولین به فکر مکانهایی باشند که ظرفیت این همه استعداد و علاقمند را داشته باشد.
..........................................
عکس از بهترین و خوش تیپترین عکاس عالم بشریت: [عبدالحسین رضوانی]
دوست عزیزم سلام
از گزارش شما متشکرم
اما نکاتی را بایستی خاطر نشان سازم تا حداقل بعنوان یک تماشاگر دلسوز هنر اصیل ایرانی به کاری ضد ارزش ارج ننهاده باشم و با دیدی منتقدانه برنامه روز جوان انجمن موسیقی را به تقدی شهروندی نگاه کنم نه نقدی هنر مندانه .
1- از اینکه برگزار کنندگان برای استقبال از میهمانان ویژه خود از جمله نماینده نیروی انتظامی که متاسفانه حتی اسمشان را هم بلد نبودند هیچ تمهیدی ندیده بودند متاسفم و واقعا جای خود دارد که از این همه مهمان نوازی تشکر کرد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
2- واقعا خواندن یک متن ساده برای کسی که رئیس انجمن موسیقی است و بایستی دستی در ادبیات داشته باشد با آن وضعیت وحشتناک جای تاسف ندارد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا اگر برنامه ریزی صحیحی وجود داشت ، باعث اعتراض عده ای جوان به فرماندار بخاطر سخنرانی چند دقیقه ای ایشان آنهم صرفا چون مهمان ویژه بودند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ میشد و آیا بهتر نبود که صاحبان برنامه اول به مهمانشان اجازه صحبت میداند و بعد با تشویق های ضوری و فشار های عصبی اشعار و حماسه آفرینی برای هنر نداشته خود میکردند ؟؟؟
3- حضور خردسال هنرمند یکی از نقاط قوت برنامه بود دست مریزاد به این همه تلاش و اطمینان
4-+ مجری بظاهر توانا واقعا نه تنها مدیر برنامه نبود بلکه با خواندن دست و پا شکسته متن ها و ( تبلیغات میان برنامه ) بیشتر به بی نظمی های داخل سالن اضافه می نمود – ایشان بهتر است با آگاهی کامل از وظیفه خود تمرین بیشتری بنمایند که هم کارشان ارج بیشتر داشته باشد و هم اینگونه مجالس و نشستها را پر بهاتر نمایند
5- گروه های موسیقی بدلیل فضای کم اجرا و صد البته صدابرداری پر قدرت شان که واقعا سنگ تمام گذاشته بودند نهایت خراب کاری را به نمایش گذاشتند یعنی فقط برای رفع تکلیف سر صحنه حاضر میشدند
و دیگر نه میتونستی بفهی صدای چی با کی و یا صدای چه سازی با کدام گروه هماهنگ است – واقعا فکر نمی کنم هیچکس در سالن آهنگ پیرمرد دریا را از خواننده شنیده باشد چون آنقدر صدابرداری خوب انجام شده بود - من شخصا به صدابردار به جهت خراب کردن کار گرو ها خسته نباشید میگم
6- محیط سالن به طرز وحشتناکی ضد فرهنگی شده بود – یعنی افراد با حضور رفقای هنرمند خود در سر صحنه میهمانان هنرمند شهرستانی را فراموش کرده بودند و حتی به نوازنده جفتی و نوازنده قیچک نیز بدیده تمسخر استقبال کردند و کار زیبای این دو هنرمند را که واقعا بسیار استادانه اجرا شد در حد یک پلی بک آقای ..... ندیدند ( البته با فراموش کردن ایشان در بعضی جا ها که یادشان میرفت اجرا زنده نیست !!!!)
امیدوارم با برگزار نکردن چنین جشن هایی که جز خراب تر کردن موسیقی و اهل فن کارو رسالتی ندارند . این خاک هنر مند خیز را یاری نمائید تا هنرمندانی دلسوز – محلی – و قدرتمند – و با ارزش را به صحنه ها دعوت نمائید تا چهره زیبای این هنر اصیل و زیبا بهتر و بهتر به ایران و ایرانی نشان داده شود
سلام ...به داشتن مخاطبی چون شما افتخار می کنم ....ممنون استاد.
با سلام گزارش جالبی بود مخصوصا برنامه حسین خان کوچک را که تعریف کردی قربون پنجونت سیا
salam mosafere ghatar ye khorde aheste boro ke ziyadi dar tond miri . 1. inke ma hanouz hich sedabardare herfeyi i dar ostanemoun nadarim 2 dar kol bayad begam ya bayad musice sonnati ejra mishod ya musice pop 3shoma ham age herfatoun sedabardari boud hesabi kam miuvordi 4 ye festival tooye hotel hormoz gozashte boudan sedabardar ham az tehran ovorde boudan oona ham mese bandariya kam ovordan che berese be bandariyaye khodemoun . mahali ke musice pop ejra mishe nabayad sonnati ejra kone chon seda gereftan az sazaye gharbi ba sazaye sharghi tafavothaye ziyadi dare
خسته نباشی اقا مرتضی!!!!
سلام سیاورشن عزیز
متاسفانه گرما و شلوغی باعث شد انطور که باید و شاید از ان روز لذت نبرم .
ولی واقعا بعضی از اجراها در حدی بودند که بشود گرما و لودگی بعضی از تماشگران را تحمل کرد.
در مورد مجری برنامه ........
این برنامه تلف شد من هم موافقم یک گروه باید سی دقیقه وقت گروه های دیگر و مردم را با اجرا های نه چندان جالبشون بگیرن بعد به کسی که جفتی را در این فضای فرهنگی هنوز زنده نگه داشته فشار میاورند که بسه تمامش کن به هر
سلام و خسته نباشید ، ممنون از تهیه گزارش .
از آنجائیکه سابقه موسیقى هرمزگان به قدمت تاریخ دریانوردى است که در سفر به کشورهاى دیگر هنگام پارو زدن و بالابردن بادبان از موسیقى و ریتم استفاده مىشد و موسیقى هرمزگان توسط همین دریانوردان بهسایرکشورها منتقل مىشد.
موسیقى هرمزگان ریشه در اصالتها در اعتقادات مردم این دیار دارد و باید درحفظ این اصالتها وانتقال آن به نسلهاى آینده تلاش کرد.
ما هرمزگانىها باید قدرآنچه را که داریم بدانیم ویکى از این داشتهها موسیقى این خطه است که درتمام شئونات زندگى مردم سارى و جارى است.
ولى متأسفانه مراسم موسیقی روز جوان در فرهنگسرای طوبى برعکس تصور یا توقعات بوده .
حسین خان سه ساله ،استعداد و هنرش فراتر از آن چیزی است که فکرش میکنیم .
موفق باشى ....
سلام .واقعا احسنت بر شما.... فراهم آوردن زمینه حضور حسین کوچولو(هنرمن بزرگ) در این مراسم،گویای تلاش خستگی ناپذیرتان برای کشف و تقویت استعدادهای اصیل و بومی عرصه موسیقی هرمزگان است.به جان خریدن استرس ها و پذیرش مسولیت این کودک ۳ ساله که خود حدیثی دیگراست.احسنت به این انگیزه و همت...
سلام....گزارش خوبی بود! امیدوارم این جور برنامه ها بیش از بیش بشه و ایجاد انگیزه کنه برای جوون ها!
با سلام .
سیاورشن عزیز با وجود اگاهی از تمام مشکلاتی که در طی این برنامه وجود داشت و میدانم که گرما و شرجیه بالا بعلاوه
لودگی و سرخوشیه بعضی از دوستان جوان طی مراسم لذت شنیدن موسیقی را کم خواهد کرد اما دوست دارم بعنوان یک
شهروند دیگر (نه یک هنرمند) چند نکته را اشاره کنم.
در ابتدا این سوال رو از شما داشتم که میشه به من بگید این چندمین برنامه زنده موسیقی طی این چند سال بوده؟
یا کدام یک از نوازنده ها در سالن های بزرگ و معتبر اجرا داشته اند؟(یا حتی بیننده بوده اند؟)
این جمعیت مشتاق که به سالن امده بود در سال شاهد چند تا از این نوع مراسم هست که نحوه برخورد با اینگونه برنامه ها رو یاد بگیره ؟
و در اخر مسئولان اجرای برنامه این چندمین کارشان در این ابعاد بود؟
همه این مواردی که شما اشاره کردید و یا ان دوست عزیز رو من کاملا قبول دارم.
ولی ما در مرحله ازمون و خطا هستیم و تا به ثبات رسیدن راه زیادی رو در پیش داریم.
تا اینگونه مراسم در تعداد زیاد اجرا نشود که صدابرداران ما با نحوه صدابرداریزنده اشنا نخواهند شد.
و همینطور در سایر موارد......
به نظر من بهتر است شما و دوستان باسابقه دیگر با
صحه صدر بیشتر برخورد کنید و استانه تحمل خود را بالاتر ببرید
تا جوانانی که چشم به حرکات شما و دیگر دوستان دارند
این رو غیر محسوس یاد بگیرند.
خود بهتر از من میدانید که نحوه اجرای هیچکدام از بزرگان
ایران و جهان از ابتدا در سطح عالی نبوده.
(به خاطر فعالیتی که در این زمینه میکنی ازت ممنونم)
سلام دوست عزیز
من هم که کسی را محاکمه نکرده ام ...و اضافه کرده ام که باید از این تجربیات این مراسم ها در برنامه های آتی استفاده کرد ...
در مورد صدابرداری باید بگویم که با شما مخالفم چون بندرعباس یکی از شهرهایی بوده که از لحاظ اجرای موسیقی زنده در کشور در رده های بالا قرار دارد . ولی هیچ گاه یک صدا با کیفیت متوسط هم شنیده نشده است.
در مورد آزمون و خطا : برای چنین برنانه هایی باید از قبل خیلی چیزها پیش بینی شود و فکر می کنم ارزش حضور مردم خیلی بیشتر از آن است که با روش آزمون و خطا بخواهیم به هدف برسیم.
من بیشتر درباره نحوه ی اجرای برنامه و نحوه برخورد مخاطبها با موسیقی حرف دارم و نه نحوه ی اجرای موسیقی !
درمورد آستانه ی تحمل و سینه ی فراخ : من در نوشته هایم خودم هستم ! همین طوری که می خوانی!
ممنون که وقت می گذاری ، فکر می کنی و می نویسی .
کربون کدت
نخسته رفیق..هرمزگان مهد استعدادن..مخصوصا در زمینه موسیقی..
بدبخت ها به سنتتان بچسبید.
سلام کاکا...
دستت درد نکنت ، گزارش جالبی هسته.
ولی مثل ایی که مراسم زیاد به دلت نچسپیدن کا که خیلی...
در ضمن وبلاگ چوک بندرعباس با یک مطلب جدید بروزن.
منتظرت هستم کاکا...
موفق بشی کاکا...
واقعا باید ایجور مراسم توی استان برگزار بوبو ولی متاسفانه روز شنبه حضور پیشکسوتو کمرنگه باید به ای افراد بهای بشتری هادین.
آقا مرتضی در ضمن اگه با تبادل لینک موافقی بگه تا لینکت بنسم
سلام
در مورد مجری برنامه من تا حدودی با شما موافقم. کارش را خوب اجرا می کرد ولی بهتر بود اینطوری می گفتید: من تا به حال به جز آقای ملاحسینی مجری قوی تری ندیدم. البته از نظر اجرا ، صدای خوب و رسایی داشت، ولی مدیریت خوبی روی برنامه نداشت.
ولی بهرحال آن هم هنری است...
در مورد اجرای حسین کوچولو هیچ کس از او انتظاری بیش تر از این نداشت، به نظر من ضربهای خوب و هماهنگی می زد ولی نمی توانست این ضربها را با هم تلفیق کند.
ولی الان فهمیدم که تا به حال به چنین سازی دست نزده بود ولی برایم جای این سوال دارد که چرا ساز خودش همراهش نبود؟
حالا ما اگه فقط بخواهیم بوسشان کنیم چطوری به دست شما برسانیم که به لپ ایشان برسانید!
ممنونم از گزارش خوبتان، آفرین! معلومه همه حواست جمع بوده است.
دستت مثل همیشه درد نکند با این گزارش خوب و مفصل. متاسفانه موسیقی محلی . ریتم ها و آوازها در همهمه موسیقی های بی پدر ومادر گم می شوند. کسی هم در این سرای بی کسی فکری به حال این مظلومیت نیست. اگر چارتا آدم دلسوز مثل خودت هم پیدا شود . سرو صدایشان در هیاهوی بسیار برای هیچ گم خواهد شد و خیلی احترام بگذارند بر چسب عقب مانده به دلسوزان خواهند زد. درد زیاد است کدام را درمان کنیم. کاش بدبختی به همین موسیقی ختم می شد. درد زیاد است عزیز. باشد که تلاش عاشقانه امثال شما نگذارد که این خرده را هم که باقیست از بین برود. خسته نباشی دوست عزیز.
سلام استاد ...ممنون از لطفت ...من اینقدر ها هم نیستم ...
سلام
در مورد صدابرداری مه از شما غذرخواهی اکنم
مابقی!......
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام ...
چرا شما ؟
چرا از مه ؟
اگر توا عذر خواهی بکنی به خاطر نحوه کامنت نهادنت عذرخواهی بکن که قالب نظرات مه بهم ایرختن ایی علامت سوالوت !
سلام و خسته نباشید.
گزارش خوبی بود. اتفاقآ می خواستم که بیام واز طرفی هم میدونستم شما حتمآ در وب گزارش می کنی ( یه عاملی که نیومدم ) . واقعآ عکس جمعیت گواه علا قه ی مردم به موسیقی در این خطه است . ان شاا... کما فی سابق انجمن موسیقی فعالیتشو از سر بگیره جهت برگزاری این مراسمها.
حسین عزیز هم استعدادش بیانگر طلوع استعداد ویژ ه در نوازندگی ساز های کوبه ای هست. به هر حال همگی بچه های بندر ان شاا... موفق باشند
خدا رو شکر که مه مسافر قطار نه م.مه قانعم به پای پیاده م و چشمون باز و گوش شنوا و انصافی که امهه.
مسافر جان مه نه جزو انجمن موسیقی م نه جزو اتحادیه صدابر دارون فقط یه مخاطب ساده ئم همی و بس.
جناب (مسافر) گر تو بهتر میزنی بستان بزن! البته اگه توان ستاندن ادبشت تا برسه به زدن!
جناب باوقار مه فکر ناکنم ایی شکل گفتگو چیزی روشن بکنت. اگر نسبت به نوشته ای نظری اته روشن بیان بکن و دلایلت عنوان بکن .
سیای گل سلام برتو
حیف ازتو و حسین عزیز و گل که بی خو قاطی ای کوم از همه چیز بی خبر و بیسواد اکنیتون.
بندر عباس گویان بکوبید مغزضان را.
عجب!.
سیا جان موسیقی محلی باید حفظ بشه.
اما نه اینجور که تو میخوای !.
اینجوری حفظ نمیشه.یعنی ممکنه حفظ بشه اما شاید کم طرفدار و حاشیه بمونه.میفهمی که چی میگم؟؟.
باید تلفیق بشه.باید کار بشه.
ان شا الله در آینده.
من هم به عنوان یک شهروند:
مویسقی محلی با کیفیت تا به حال گوش نکردم!اصلا گویا ممنوعه نه؟!!
کسی داره به من بده؟
صدای خوب گرفتن گویا در بندرعباس کسی بلد نیست!
متاسفم این حرفو میزنم سیا جان اما واقعا من یه کار دهل کسر با کیفیت گوش نکردم.
به نوحه و عزاداری هم که میرسیم باز همین ....
بی خیالش نباش.
این مسئله خیلی مهمه
برو صدا برداری یاد بگیر منم میام کمکت.بین پول توش هست!!؟.اگه نبود نریا.
ُدر ضمن آفرین بر تو و بر پنگ زرک که بی حسین اتبورد.
سلام سیاورشن جان
ممنون بابت گزارش فوق العادت!واقعا خسته نباشید...
طفلی اون پسرک که گیر تو افتاده!!!
دستتون درد نکنه گزارش کاملی بود اما کاش قطعاتی از اجرا ها رو هم می ذاشتین...
چقد دلم می خواست اونجا باشم...
شاد باشید و مثل همیشه پرانرژی
بازم بابت زحماتی که می کشید ممنون.
دستت درد نکن کاکا
واقعا زحمت اکشی ای گزارشون جون تهیه اکنی خدا خیرت هاده
آه استعداد با اضافه ی علاقه مند
تو باید خوب باشی
ها
فیلم اجرای حسین رو بذار توی youtube.com. بذار بقیه مردم دنیا بفهمند اینجا چه استعدادهایی داره.
سلام
مطلبتون خیلی قشنگ بود
من نیونستم بیام فستیوال ولی روایت شما مثل این می موند که خودم اونجا بودم
من شما رولینک کردم خوشحال می شم بهم سر بزنید
بارک الله حسین.
باتشکرازسیاورشن عزیزازدرج واطلاع رسانیونقد بسیارخوب ازاین برنامه لازم بذکراست پشت پرده اجرای این برنامه کسانی بودند که هیچگونه بادی ازآنهانشدپس ازاعلام خبربرگذاری این جشن توسط انجمن ودرخواست یاری توسطانجکمن ازصدابرداران محتر وبه اصطلاح غولهای صدابرداری حرفه استان چون صحبت از پول ومادیات نبود همه روی برگرداندندوبجز مصطفی قاسمی بزگوار که باتلاش بالااقدام به جمع وجورکردند واسایل موردنیازبرنامه نمودحتی وسایل وساز موردنیازگروها راآماده نمودصدابرداری جالبد نبود ولی خدایش بدهم نبودبایدواقع بین بودباچه امکاناتی کدام حمایت چه کسی اینم کارراانجام میدهد
بعضی اهالی صدا هم که فقط دست درجیپ وفقط مشغول ژست گرفتن وو..بودند ودریغ از کوچکترین کمکی حتی فکری درٌصبح قبل ازاجرا آقای امیررحمانیان ازاعضای محترم انجام ویکی ازکسانی که دراجراوبرگزاری این برنامه زحمات زیادی راکشیددرزمان سان چک ولیبل گیری حضورداشتندوکمک شایانی راانجام دادند وبااستفاده از تجرابه ایشان مقداری مضعیت بهترشدموضوع بعدی فراخوانی ازاهالی موسیقی وپیشکسوتان موسیقی بود که درزمان اهدای جوائز جزآقای توسلی وحسنی پور شخص دیگر راندیدیم وننقطعه بعدی نحوانتخاب برگزیدگان این جشن بصورت رابطه بود ومعیار دیگری نداشت واین رامن صرحتا میگویم ازکسان وجوانان دیگری هم که اهالی موسیقی حتی نامشان رابلدنیستند تقدیرکنیدآن دارمر ولیدر رودانی یامینابی که باچه زحمتی باینجارسیده اند وآن کاربسیارخوب راارائه دادندحتی نامی هم برده نشدفکرکنم که بک کیک وآبمیوه هم به ایشان نرسید دراینجا لازم بذکراست تاتشکرویژه ای ازتمامی دوستان وگروه های بسیارخوب شهرمان وغیره داشته باشم اجراها قابل تعمل بود همیشه حرف وحدیث زیاد موسیقی رادوقشرمیبننند خاص وعام بادودیدگاه متفاوتراضی کردن آنهابسیارسخت است وزحمات زیادازانجمن محترم وتمامی دست اندرکارن تشکرویژ رادارم ودست همه رامیبوسم و تشکر مخصوص ازمردمی وجمعیتی که ابرای شنیدن ودیدن موسیقی زحمت داده وحتی سرپاچندین ساعت سرپاموسیقی شنیدند وگوش دادندوبه امیدروزی که هیچ دوستدارموسیقی دربرنامه ای گرمانخورد عرق نرزیدوسرپانه ایستدبه امیدتکراراین مهم
درضمن ازتمامی دوستان درمورد۳اجرای گروه کلیز اگرنقد وانتقادی دارند درهمن سایت بنویسند تاگروه پربارتروکم خطاتر شودباتشکر
نگیرخورده برماتوای معتکف چومیدانی
که ماهم گره گم شده ای ازاین معمایم
حمیدعوض زاده به نمایندگی گروه کلیز
۱- در یک مهمانی شبانه تابستانی چند پرس غذا را میتوان خورد حالا هرچقدرهم خوشمزه باشد.
۲- از آنجا که موسیقی چیزی به جز صدا نیست وقتی آن طور که باید به گوش ما نرسد مثل غذای سوخته ای است که دیگر به آن خوشمزه نمی گویند.
پس لطفا در هر مهمانی با یک پرس غذا از میهمان پذیرایی شود . تازه اینطوری می تونید چندین شب مهمونی راه بندازین
و مهمتر این که بجای خرید و یا اجاره کردن قابلمه های گران قیمت می توانیم برویم در دوره های آموزش آشپزی شرکت کنیم .
9 شهریور اولین سالگرد تولد (رسیدن به تنها بلم نجات ) خالو صالح سنگبر در خاموشی گذشت!
"تقدیم به سیاورشن به پاس تمامی زحمات برای راه اندازی وبلاگ پروند"
کیکنگ گرگهای زمین پشت پیکرش
درلا اله الا ا.. گفتن دیدار آخرش
آه این کغار خسته ی چاهی من چرا
دیگر صدا نمی کند ایسف برادرش
حالا جنوب غار...زمین غار...کغار غار...
خالو سکوت بازی دنیای دیگرش
مرغی که مثل کبک سرش زیر برف نیست
آخر به زیرآب زمان می رود سرش
صید کدام حادثه شد پیرچوکلک
مردی که بود کوه گنو جای سنگرش
ارث بزرگ دست فقیرش شنیدنی است
شوری که مانده در سر فرزند خواهرش
ایسف بدو به گفتن خون برار خو
وقتی صدای کلبونومون بو کرش کرش
"شعر از سارا عباسی خواهرزاده صالح"
سلام ...برای من روز تلخی بود ...شاید برای او نجات ...
غزل عجیبی است ... شوری که مانده در سر فرزند خواهرش ...
با یک سفری به میناب چی طوری؟؟؟ به روز شدم
موفق باشی
اوا خدا مرگم بده
عکس خواهر مادر ما رو واسه چی زدین تو بلاگ؟
آقای رضوانی نمی شد از زاویه ی دیگه ای عکس بگیرید؟ جمعیت همه جا موج می زد ها.
برم به دخترخالم بگم معروف شدیم عکسمون رفت تو بلاگ اسکای!