با عرض پوزش، متاسفانه کیدی به علت مشکلات فنی امروز منتشر نخواهد شد. انتشار کیدی به روز دوشنبه موکول شد.
کیدی را دوشنبه از روزنامه فروشیها بخواهید.
شمارهی سوم ماهنامه موسیقی هرمزگان شنبه ۱۷ شهریور به عنوان ضمیمهی رایگان روزنامه صبح ساحل منتشر خواهد شد.
در این شماره می خوانیم:
سرمقاله ای از [محمد ذاکری]،
گفتگو با احمد توحدی رییس انجمن موسیقی استان هرمزگان
گفتگو با محمد پرخو
نوشتهها و یادداشتهایی از سهراب حسنی پور، علی رضایی شریف ، مرتضی صفا، حمید عوض زاده ، فرهاد محمدی و مهران میرزاده
و خبرهایی از موسیقی جنوب.
گرافیک شماره سوم کیدی به لطف و هنر [حسن بردال] بسیار زیباتر و قویتر شده است. از او بسیار ممنونم.
......................................................
در همین رابطه از وبلاگ لاتیدان : [پاتوق فرهنگی ؛ کی؟ کجا؟ چگونه؟]
سه شنبه ۱۳شهریور ساعت ۲۰ الی ۲۳ در تالار وحدت نوای موسیقی هرمزگان به گوش علاقمندان موسیقی میرسد.
در برنامه شبهای موسیقی ایران که تمامی استانها هر کدام یک شب به اجرای موسیقیهای خود میپردازند این بار نوبت به موسیقی هرمزگان رسیده است .
در بخش موسیقی محلی گروه نغمهی هرمزگان به اجرای برنامه میپردازد.
در بخش موسیقی پاپ هادی آرمین به همراهی امیر رحمانیان
در بخش تک نوازی قنبر راستگو نوازنده نی جفتی
و در بخش موسیقی کلاسیک علی امینی به همراهی حبیب اسماعیلی به اجرای آثار خود میپردازند .
در پایان مراسم هم گروه نغمه یک اجرا از موسیقی زار را به نمایش می گذارد .
من هم هر طوری شده خودم را به این مراسم میرسانم. متاسفانه یک روز بیشتر تهران نیستم و فرصتی برای دیدار دوستانم نخواهم داشت . مگر همان شب و در تالار وحدت.
بیایید و گوشههایی از موسیقی هرمزگان را بشنوید . (البته قبلش با مسئولین تالار تماس بگیرید چون شنیده ام که برای ورود به دعوتنامه نیاز است ...)
من که از الان دارم برای ورود به تالار نقشه میکشم !
دیروز مراسم موسیقیایی روز جوان در فرهنگسرای طوبی به همت انجمن موسیقی استان برگزار شد. چند نکته بود که فکر میکنم توجه به آنها بد نباشد.
حر کت جدی ، نقد جدی
پیش از هر چیزی یک خسته نباشید به اعضای انجمن میگویم که خستگی در چهرهی تکتک آنها مشهود بود. از آنجایی که انجمن موسیقی پس از سالها حرکت جدی خود را آغاز کرده بیش از هر زمانی به نقد جدی هم نیازمند است به شرطی که خود انجمن هم با کلمه انتقاد کنار بیاید و آنرا سلاحی علیه خود نپندارد. حرکت روز جوان حرکت بسیار خوب و البته سنگینی بود. به شرط آنکه از تجربیات این مراسمها برای آینده استفاده شود.لازم است یادآور شوم من هیچ وقت خودم را در حد و اندازههای یک منتقد نمیدانم و نوشتههای زیر هم فقط نظرات شخصی و خاطرههای روزانهی مناند.
صدابرداری
اولین اجرا مربوط به کار گروه جهله بود که به علت صدا برداری نامناسب تلف شد . اصلا این مشکل صدابرداری اجراهای زنده در بندرعباس انگار قرار نیست حل شود و بهتر است که با آن کنار بیاییم و مثل گرمای هوای بندر به آن عادت کنیم. در باقی اجراها کمی کیفیت صدا بهتر شد ولی با آن امکانات نمیشد یک صدای متوسط هم بدست آورد.
سخنرانی
جلسه طبق معمول با سخنرانیهای متداول آغاز شد که جمعیت حاضر هر طوری بود به سخنرانان فهماندند که ته سالن گرم است، جا برای نشستن نیست و فقط اجرای موسیقی است که می تواند آدم را در آن وضعیت سرپا نگه دارد.
اجراها
در بین اجراها به نظر من اجرای گروه موسیقی سنتی از همه بهتر بود و مشخص بود که هر سه نوازنده توانایی بالایی دارند. صادقی ، سعید جریده و ...
در بین اجراهای پاپ و بلوز و غیره هم اجرای هادی آرمین با وجود صدابرداری نامناسب، ظرافت و زیباییش لذتبخش بود. تشویق جمعیت هم همین نکته را نشان میداد. علاوه بر او من از اجرای محسن آزادبخش هم خیلی لذت بردم . کارهای محسن هر چند قالب غربی داشته باشد باز هم بوی هرمزگان میدهد. به آینده محسن خیلی امیدوارم.
کارهای بدون کلام حسن اقبالی هم جذاب بود.
حسین شاعری
محبوبترین چهرهی دیروز حسین شاعری بود. پسر سه سالهای که قبل هم او را معرفی کرده بودم. هر چند آوردنش برای این مراسم چندان راحت نبود ولی به هر حال اعتماد خانوادهاش را جلب کردم و خودش را با وعدهی جایزههای جورواجور و دهلهای بزرگ راضی کردم.
یک ساعتی که نشستیم حوصلهاش سر رفت و گفت: "من خوابم میاد منو ببر خونهمون."
گفتم :"اول بریم اون بالا دهل بزنیم و جایزهی تو رو بگیریم و بعد بریم ." گفت: "نه من بلد نیستم دهل بزنم! "خلاصه هر چه گفتم برای اجرا راضی نشد.به یکی از مسئولین اجرایی مراسم گفتم کار ما را زودتر راه بندازید. حسین باید برود بخوابد. پرسید:"اجرا می کند یا نه؟" گفتم:" نه!"
مجری برنامه اعلام کرد یکی از کسانی که قرار است تکنوازی کند خوابش گرفته و میخواهد زودتر بیاید برنامهاش را اجرا کند و برود . همهی جمعیت خندیدند. ولی وقتی حسین را برای رفتن روی سن راهنمایی میکردم صدای سوت و و جیغ و کف جای خندهها را گرفت. مجری معرفی کرد :"حسین شاعری نوازنده سازهای کوبهای برای شما مینوازد." من و حسین هر دو مات و مبهوت مانده بودیم. کدام اجرا ؟ گفتم حسین دهل میزنی ؟ انگار یخ شده بود نه جواب میداد و نه تکان میخورد.
کسر را دادم دستش گفتم بزن. باز هم هیچ حرکتی نکرد . موسی کمالی هم روی سن آمده بود تا با او دهل بزند. موسی گذاشتش روی صندلی و در مقابل پرکاشن و گفت حالا بزن. من دهل گپ می زنم تو کسِر بزن! من دلم ریخت گفتم این طفل تا به حال اصلا به چنین سازی دست نزده. خیلی استرس داشتم اگر کارش را خراب می کرد تاثیر منفیاش شاید تا مدتها باقی میماند. موسی شروع کرد به زدن او هم سریع همراهی کرد ولی یک اشکالی وجود داشت موسی دهل گپ میزد و حسین هم همینطور، جمعیت هم دست میزدند. کم کم درست شد و حسین راهافتاد. لحظه به لحظه حرکت دستش مواجتر و محکمتر میشد . جمعیت به وجد آمده بود.
کار که تمام شد حسین جایزهاش را از دست مدیر کل ارشاد گرفت و رفتیم سرجایمان.
گفتم حسین باز هم دهل میزنی ؟ گفت:" بله فردا!"
با تمام این اوصاف او حتی نیمی از تواناییاش را هم نشان نداد. من فکر می کنم او خیلی بااستعدادتر از آن چیزی باشد که ما فکرش را میکنیم. وقتی گروههای دیگر داشتند اجرا میکردند من به او دقت میکردم که روی جعبهی جایزهاش ریتمهای آنها را که ریتمهای متنوع و اغلب غربی بودند را همراهی میکرد.
اجرای گروه کلیز را برای رساندن حسین به خانه از دست دادم. توی ماشین ساکت نشسته بودیم و داشتیم از اتفاقاتی که افتاده بود لذت میبردیم که برگشت و خیلی آرام و با ادعا گفت:چه دهلی اُمزَه ! (چه دهلی زدم !)
راستی شما هم اگر دوست دارید به حسین جایزه بدهید من میتوانم زحمت رساندن آنها به دست حسین را تقبل کنم.
تکنوازی با جاشنی مجری
مجری این مراسم حمید ملاحسینی بود . کسی که من فکر میکنم قویترین مجری استان باشد. اجرایش را خیلی خوب و قوی آغاز کرد ولی هر چه از مراسم میگذشت و خستهتر میشد اجرایش هم تحت تاثیر این خستگی و عجلهاش قرار میگرفت.
تا جایی که در هنگام تکنوازی هنرمندان موسیقی محلی کفر من را در آورد. تکنوازی همان طوری که از اسمش پیداست تک نوازی است و باید شرایط خاص خودش را داشته باشد. از خیر نورپردازی و مرتب کردن سالن میشود به علت کمبود وقت و امکانات گذشت ولی پچپچ کردن جمعی از حضار و همچنین حضور مجری بر روی سن به هنگام تکنوازی آن هم به فاصله در حدود نیم متر از نوازنده چیزی نبود که نشود آنرا رعایت کرد . من یادم است در هنگام اجرای خوان مارتین در شیراز حتی اجازه عکاسی هم نمیدادند. مبادا نور تمرکز حضرت مارتین را بهم بزند مدام به جمعیت تذکر می دادند که سکوت را رعایت کنند و درستش هم همین است. ولی اینجا باید پچپچها را تحمل می کردی و از طرفی هم مجری چنان بیحال روی آن صندلی لم داده بود و تا حد ممکن به پشت خم شده بود که هر لحظه نگران بودی نکند از پشت بیفتد و طوریاش بشود ؟! خب اتفاق است دیگر اگر طوریش می شد و خانوادهاش فردا مدعی میشدند که توطئهای در کار بوده و خونی ریخته میشد همین اجرای نیم بند هم دیگر مجوز گرفتنش محال بود. در این طور مواقع حداقل یک مبل باید روی سن باشد که مجری بتواند هر وقت خسته شد روی آن لم بدهد، بخوابد ...
با این افکار چطور می شد از موسیقی در آن لحظه لذت برد؟
حمید ملاحسینی بارها در همین مراسم علاقهی خود به موسیقی محلی را به رخ همه کشید و با عبارتهایی نظیر به یاد علی خان . به یاد پیل افکن، به یاد مرحوم عطایی همه را سر شوق آورد. ولی درست در حالی که یکی از زیباترین گوشه های موسیقی محلی توسط وحید قویدل نوازنده حفتی اجرا میشد خود را به او نزدیکتر کرد و گفت: بسه !
بیخیالِ اینکه صدای مبارک در سالن پیچید و موجب تفریح بسیاری از جوانان شد. نمی دانم آیا موسیقی محلی آنقدر ارزش نداشت که ده ثانیه دیگر هم صبر میکردیم تا این بندهی خدا کارش تمام شود. مگر ما چند نفر مثل وحید قویدل در استان داریم ؟ برای من که همین چند لحظه صدای جفتی او به تمام مراسم می ارزید.
برای حمید آرزوی موفقیت و بهتر شدن دارم.
پلیبک
من نمیدانم اجرای پلیبک آنهم در جایی مثل هرمزگان که بچه سه ساله هم توانایی اجرای زنده را دارد چه صیغهای است. زجر آورتر وقتی است که خواننده محترم برای اجرای 5 دقیقهای پلیبک تشریف بیاورد بالا و چند دقیقه هم صرف تشکر کردن از نوازنده ، آهنگسار، شاعر، صدابردار، خدمات کامپیوتری فلان ، بقالی و قصابی محل و ... نماید. بابا در این یکی را دیگر تخته کنید. ملت ایستادهاند در این گرما که پلیبک بشنوند و ببینند؟
موسیقی محلی
وحید قویدل
گوشههایی از موسیقی محلی فقط به صورت تکنوازی و توسط وحید قویدل(نوازنده جفتی) ، امید آتون(نوازنده عود) و پرویز الهدادی(نوازنده قیچک) اجرا شد. البته حتی همین اجراها را هم با بیتوجهی اکثر حضار همراه بود. بهتر است از این به بعد دلیل زوال موسیقی محلی را خود ما، مردم هم به گردن بگیریم.
جوانان و جمعیت
ایستاده از سمت چپ...
از نکات دلخوش کننده این روز حضور پر شور جمعیت و نیز هنرنمایی تعداد زیادی از جوانان عرصه موسیقی بود. ازدحام جمعیت به قدری بود که عدهی زیادی در بین صندلیها ایستاده مراسم را دنبال میکردند. جا دارد مسئولین به فکر مکانهایی باشند که ظرفیت این همه استعداد و علاقمند را داشته باشد.
..........................................
عکس از بهترین و خوش تیپترین عکاس عالم بشریت: [عبدالحسین رضوانی]