سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

گفتگو با پویا محمودی

"ندانستن علم موسیقی

مهمترین ضعف نوازندگان جوان هرمزگانی است."

 

 

  پویا محمودی نویدبخش پویایی نسل تازه‌ای از موزیسین‌های نواندیشی ا‌ست که تعلق‌خاطرشان به موسیقی محلی و مقامی ایرانی در آثارشان مشهود است. «باراد» اولین آلبوم او سر و کاری جدی با موسیقی اهل هوای هرمزگان دارد به گونه‌ای که قطعه «شیخ‌شنگر» ـ اقتباسی از موسیقی زار ـ محبوب‌ترین اثر اوست و حتی بسیاری او را با «شیخ‌شنگر»می‌شناسند.

چندی پیش او جهت آشنایی بیشتر با موسیقی هرمزگان و کمک به جوانانی که در این راه گام برمی‌دارند برای اولین بار به بندرعباس آمده بود. گفتگویی که در ادامه می‌خوانید در همین باره و همین فضا و همین روزها انجام شده است.

 

شناخت و عدم شناخت نسبت به ادبیات چقدر بر روی کار آواز تاثیر دارد؟

در شعر کلاسیک به واسطه اینکه موسیقی و شعر منطبق هستنـد و شعر دارای یک ریتـم منظم (عروض و قافیه) می‌باشد زیاد مشکلی نداریم. ولی در شعر نو این گونه نیست، ما هنوز ملودی نداریم. ملودی که هویت ایرانی داشته باشد. اگر بخواهیم با همان تفکرات موسیقی اصیل شعر نو را به آواز بخوانیم، نتیجه خوبی نمی‌گیریم.  فرهنگ آن تحریرهای آوازی موسیقی اصیل به این نوع شعر نمی‌خورد. ادبیات ما همیشه پیش‌رو تر از بقیه‌ی هنرهای‌مان بوده و هنوز آن فاصله موسیقی ایرانی و ادبیات نوین ما بسیار زیاد است. در موسیقی جدی‌تر پاپ گاه شعر نو با ملودی‌هایی خوانده شده است که هم ملودی زیباست، هم کلمات خوب ادا می‌شوند. ولی همین ملودی‌ها هم از لحن ملودی‌های ایرانی بسیار دورند و هویت موسیقی ایرانی ندارند. بسیاری از خواننده‌های بزرگ ما با تکنیک‌های آوازی‌شان به شعر لطمه می‌زنند. هم وقتی شعر کلاسیک می‌خوانند و هم زمانی که با شعر نو طرف هستند. باید از این‌ها پرسید: تا کی موسیقی و شعر را فدای تکنیک‌های عوام پسندانه می کنیم ؟!

 

در کارهای شما نگاه ویژه‌ای به موسیقی محلی ایران هست. آیا ویژگی های این موسیقی باعث این نگاه اند یا صرف علاقه؟

هر دوی این‌ها. من یک تفکیک خیلی جدی دارم نسبت به موسیقی محلی و موسیقی سنتی یا اصیل ایرانی. از دوره ای که ردیف‌ها ثبت شده. ردیف‌های ثبت شده شامل همه موسیقی ایران نبود و هنوز هم تمام موسیقی ایران را پوشش نمی‌دهد. به عنوان مثال آواز هورۀ کردستان، موسیقی اهل هوای جنوب، آوازهای گواتی در بلوچستان در تقسیم بندی موسیقی اصیل ایرانی جایی ندارند. تنها جایی که می توان اشتراکی بین موسیقی محلی و اصیل پیدا کرد. آواز دشتی است که شامل دوبیتی خوانی، شروه، آوازهای قشقایی و... می‌باشد. هر کدام از اینها بنا بر جغرافیای‌شان تحریرهای متفاوتی دارند ولی استخوان‌بندی ملودی‌ها همان دشتی است. مردم هر چه از مرکز دورتر می‌شویم تعلق خاطرشان به موسیقی اصیل کمتر می‌شود. این برمی گردد به خود این موسیقی و تعریفی که از موسیقی مقامی داریم و محدودیت موسیقی اصیل به نقاط مرکزی. به نظر من موسیقی محلی خیلی ارزشمند است. در ذات خودش یک سیر تکاملی دارد. اما چه سود که به موسیقی محلی ایران درست پرداخته نشده است و این موسیقی دارد از بین می‌رود و یک موسیقی پاپِ بی هویت جای آن را گرفته است و بیشتر هم خواهد گرفت.

 

خود شما از نزدیک چه تجربیاتی با موسیقی محلی داشته‌اید؟

از آنجایی که عموم سازهای زهی زخمه ای ایرانی مثل رباب، دوتار خراسان، تنبور کردستان و تار و سه تار... یک نزدیکی با گیتار دارند و من از سال‌ها پیش سعی می کردم تا نغمه‌هایی از این دست را برای گیتار تنظیم کنم و به واسطه وجود هارمونی در گیتار (آکورد) یک بیان تازه‌تری در ارتباط با موسیقی ایرانی داشته باشم. البته در گیتار الکتریک من بیشتر به سراغ سازهای بادی و کششی موسیقی ایرانی رفته ام از قیچک بلوچستان تا سورنای خراسان و از کمانچه ترکمن تا جفتی هرمزگان. ولی تجربۀ عملی من با خود سازهای ایرانی با دیوان، رباب، سه تار و تنبور و بربت بوده است. در واقع این من نیستم که موسیقی محلی می‌زنم، موسیقی محلی من را می‌زند. این موسیقی مرا تحت تاثیر قرار داده است.

 

یک انتخاب مستمر در کارهای شما وجود دارند آن هم موسیقی هرمزگان دلیل این انتخاب چیست؟

در واقع علاقه من به موسیقی زار است که ریشه آفریقایی دارد و دارای ریتم‌هایی است که به ظاهر خیلی بدوی ولی به لحاظ  تئوریک پیچیده و پلی ریتمیک هستند. البته موسیقی محلی هرمزگان هم پتانسیل‌های بیشتری نسبت به دیگر موسیقی‌های محلی برای جهانی شدن دارد. به لحاظ ریتم و ملودی‌هایی که در آن جریان دارند.

 

با توجه به همین نکته ها و اینکه ریتم در موسیقی اهل هوا از ارکان مهم است، چرا در کارهای شما مثل «شیخ شنگر» و «لیوا» در آلبوم «باراد» برای اجرای ریتم از سازهای کوبه ای مربوط به همین موسیقی استفاده نشده است؟

ما در آن زمان شرایط خاصی داشتیم، گاهی مسائلی هست که تو نمی‌توانی آن گونه که می‌خواهی، کار کنی. در قطعۀ لیوا من خیلی دوست داشتم از سازهای کوبه‌ای اصلی‌اش استفاده کنم. چون در تمرین‌ها با موسی کمالی و آرش پژند مقدم (درامز) ریتم لیوا را اجرا کردیم، آرش همان ریتم چهار ضربی را با درامز اجرا کرد و موسی همان ریتم اصلی و کار خیلی زیبا شد. اما در ضبط این شرایط فراهم نشد. فرصت هم خیلی کم بود.

 

در آلبوم اخیرت [مهر] که به زودی قرار است منتشر شود. کاری از ابراهیم منصفی تنظیم کرده ای. راجع به فضای کارها و تفاوت آنها بگو.

خب من اجراهای زیادی از این قطعه شنیده بودم. اما آن ملودی ها و همچنین ملودی منصفی متاثر از ملودی‌های آمریکای لاتین است. چون آن ملودی با هویت کلی کار من همخوانی نداشت من سعی کردم برخورد دیگری با این قطعه داشته باشم. چون من شروه‌های خوبی را هم از خود ابراهیم منصفی شنیده بودم تصمیم گرفتم که با الهام از شروه، اما در قالب ریتمیک این ترانه را این گونه اجرا کنم. فضای کلی کار آفروبلوز است که باز یک تناسبی با ریشه‌های موسیقی زار دارد که از این دست در کارهای منصفی هم هست و من همان‌ها را بیشتر ترجیح می‌دهم. الهام از زار، شروه و این تلفیقی که او سال‌ها پیش انجام داده به خاطر فرهنگش و فضای زندگی‌اش.

 

البته من فکر می کنم به جز فضای زندگی یک بینش خوب هم در منصفی وجود داشت، چراکه همین فضای زندگی برای بسیاری که موسیقی کار می‌کنند وجود دارد ولی ما نتیجه‌ای نمی‌بینیم!

بله، اگر کسانی که اینجا موسیقی کار می‌کنند، موسیقی خودشان را بشناسند و برداشت درستی از فرهنگ‌شان داشته باشند خیلی فراتر از این مرز و بوم خواهند رفت. موسیقی غربی را باید یاد گرفت اما نباید در آن گم شد. در این مملکت موسیقی گوش دادن یک فخر فروشی به بقیه است. برای درک موسیقی به عنوان مثال کلاسیک، جز و یا هر نوع دیگر علاوه بر داشتن حس شنوایی احتیاج به دانستن مباحث دیگری هم هست شناخت موسیقی کلاسیک مستلزم آن است که به لحاظ تاریخی، اجتماعی و به طور کلی فرهنگی نسبت به آن شناخت داشته باشیم تا باعث درک بهتری از این موسیقی شود. باید دلیل داشته باشیم، از چه و برای چه لذت می‌بریم؟ دلیل اینکه از موسیقی خودمان هم لذت نمی‌بریم همین است. چون آن را نمی‌شناسیم.

 

هدفت از تشکیل کلاس‌های فشرده و آزاد برای نوازندگان گیتار هرمزگان چه بود؟

می خواستم کاری صورت بگیرد که بچه‌های اینجا مولفه‌های خودشان را کار کنند. من تا به حال بندر نیامده بودم. آشنایی من با موسیقی هرمزگان از طریق سهیل نفیسی و موسی کمالی و آرشیو آن‌ها بود، ولی برخورد من با موسیقی شما این کارهایی است که شنیده‌اید. می خواستم بهشان بگویم: برای شما موسیقی خودتان از همه چیز بهتر است. مطلب دیگر این است که بسیاری ادای کارهای تحقیقاتی کردن را در می‌آوردند و می گویند ما موسیقی مناطق و  روستاها را ثبت و ضبط می‌کنیم. چه نیازی به این کار هست وقتی پیش از این محمدرضا درویشی این کار را انجام داده است. این اداهای روشنفکری را کنار بگذاریم و بیایم برای موسیقی این مناطق کار کنیم. برای بهبود فرهنگ شنیداری و آموزش تلاش کنیم.

 

در این چند روز با توجه به آشنایی که نسبت به نوازندگان گیتار هرمزگان پیدا کردید مهم ترین نقطه قوت و ضعف آنها را در چه دیدید؟

نقطۀ قوت‌شان عشق به موسیقی و این که ساز می‌زنند. یک عشق بی‌واسطه به موسیقی دارند. نوازنده‌های خوبی هستند ولی مهم‌ترین ضعف‌شان عدم آگاهی نسبت به علم موسیقی است. که همه‌شان را در همین حد نگه‌داشته است. همه‌شان ساز می‌زنند، می‌خوانند، همه‌شان هم بلوز می‌زنند. حالا نسبت به مدتی که کار کرده‌اند بهتر یا ضعیف‌ترند. این کافی نیست. باید تئوری و هارمونی را بدانند. این‌ها باید ریتم دهل و کسر را بنویسند. نه اینکه فلان استاد از جایی دیگر بیاید و این کار را بکند. خود این‌ها باید این کارها را انجام دهند و نیازش هم دانستن تئوری است.

 

برنامه خودتان برای آینده موسیقایی تان چیست؟

انتشار آلبوم مهر. پس از آن کار کردن بر روی یک سری تصنیف‌هایی که دوست دارم از آدم‌های مختلف مثل بیژن مفید، حسین علیزاده، ابراهیم منصفی و... البته با نوع نگاهی که خودم دارم. به طوری که بتواند با مخاطب نسل جدید ارتباط برقرار کند، بعد از آن اجرای ملودی‌هایی فولکلور. در حال حاضر هم مشغول تنظیم  قطعاتی از ناصر منتظری با ترانه های ابراهیم منصفی هستیم. و برنامه های دیگری هم با بچه های گروه جهله خواهم داشت.

 

حضور این چند روزه در بندرعباس آیا تاثیری هم در شناخت بیشتر تو از این موسیقی داشته است؟

بله، یکی از چیزهایی که بهتر درک کردم ریتم های هرمزگان بود. حس می کنم از این به بعد بهتر می‌توانم ریتم‌ها را بزنم. چون اینجا حس‌شان کردم. اینکه شما یک فیلم از مراسم زار ببینی یا اینکه در مورد زار مطلب بخوانی و بشنوی تا اینکه بنشینی و با یک بابا زار حرف بزنی خیلی متفاوت است. هیچ کدام به جدیت این نیست که بابازار برایت بخواند، ساز بزند و... قضیۀ اهل هوا و موسیقی‌اش برای من خیلی ملموس‌تر شده است. چیز دیگری که من اینجا احساس کردم این بود که منصفی یک فولکلور برای مردم بندرعباس به ارث گذاشته است و این را هیچ وقت و هیچ جای دیگر ندیده‌ایم. اینکه رد پای ملودی‌ها کجاست مهم نیسـت، زیرا که همه چیز درون او دچار تحول شده و ترکیب شده با احساسش. میراثی که او گذاشته است یک میراث فرهنگی بزرگ است که هم به موسیقی مربوط است و هم ادبیات. به جز اهل هوا به غیر از دهل و کسر، ابرام یک فولکلور به جا گذاشته است برای مردم بندرعباس.

 

 

پ ن: این گفتگو در [شماره چهارم "کیدی" نشریه موسیقی هرمزگان] به چاپ رسیده است.

 

نظرات 13 + ارسال نظر
سعید پنج‌شنبه 19 اردیبهشت 1387 ساعت 02:36 ق.ظ

خسته نبی
اگه در گزارش های بعدی در مورد تکنیک های آوازی از آقای محمودی بپرسید یا اینکه بیشتر بحث تئوریک باشه می تونه کمک بزرگی به خواننده های بزرگ بکنه...
با تشکر

جمشیدی پنج‌شنبه 19 اردیبهشت 1387 ساعت 09:23 ق.ظ http://joghd11.blogsky.com/

سلام ، خونده بو پیشته...
درود

علی پنج‌شنبه 19 اردیبهشت 1387 ساعت 12:51 ب.ظ

سلام دوستان
ما از پویا تشکر اکنیم که ضعفمو یادآور یمو بکن ولی مه فکر اکنم شاید قیاس مع الفارقی بشت فضای فرهنگی بندر و تهران که سرهرکوچه وپسکوچه یه کلاس هنرستان یا آموزشکده ودانشگاه موسیقی ایشه . شما حساب بکنین که پروفسوروی موسیقی استان ما آقایان توحدی وایرانمنش که مسئول تست متقاضیان کارت نوازندگی هم هستن دانش شو در چه حدین . تواستانی که بیشترین پتانسیل وعلاقه مندی به موسیقی هه دریغ از یه مرکز آموزش. خدابیامرزت اموات علی امینی و محمد شهسواری وخانم دژآکام که بیدریغ مشغول آموزش علاقه مندون موسیقی هستن .
ضمنا پویا هم کاروش خیلی زیبان .
شادکام بشین

گل مینا شنبه 21 اردیبهشت 1387 ساعت 03:00 ق.ظ http://nasserabdollahi.blogsky.com

خوشحالم که انقدر دلسوزانه واسه هنر شهر و استانت زحمت می کشی.
این قابل ستایشه.
نخسته کاکا.

من هم به روزم با مصاحبه ای از ناصر عبداللهی
گرچه سایه ات تو وب من خیلی سنگینه اما خوب امیدوارم سری بزنی.

قبلی اشتباه تایپی داشت تایید نشود لطفا!
گرچه واسه کامنتهای من چیز جدید نیست!

مهراب شنبه 21 اردیبهشت 1387 ساعت 08:17 ق.ظ

با علی موافقم
آرزوی موفقیت واسه پویای عزیز!

بدیس شنبه 21 اردیبهشت 1387 ساعت 08:47 ق.ظ http://aask.blogsky.com/

سلام.مصاحبه جالبی بود بویژه در خصوص الهام گرفتن آقای محمودی از موسیقی محلی هرمزگانی...خیلی استفاده کردم ممنون

سرکنگی دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 ساعت 02:34 ق.ظ

سلام / کاش از این آقا می پرسیدید که منصفی چه فولکلوری را برای مردم هرمزگان به میراث گذشتند و تعریف دقیق ایشان از موسیقی فولکلور چیست که موسیقی منصفی را فولکلور می بینند .

کریشنا مورتی دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 ساعت 12:51 ب.ظ

من و تو انسان ذاتاً‌ استعداد و ظرفیت شادمانه زیستن، خلاقیت و در ارتباط بودن با چیزی را داریم که برون از حیطه‌ی زمان است. شادمانی خلاق موهبتی نیست برای معدودی انسان استثنایی؛ پس چگونه است که اکثریت وسیع آدمیان از موهبت شادمانه زیستن محرومند؟! چگونه است که بعضی انسان‎ها علیرغم شرایط و حوادث سخت زندگی با عمق هستی شادمانه‌ی خویش در ارتباطند ولی بعضی دیگر تحت تأثیر مخرب آن شرایط و حوادث قرار می‌‎گیرند و شادمانی و غنای درونی خویش را از دست می‌‎دهند؟!

گن جیش کک سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1387 ساعت 01:39 ق.ظ

خواندنی شدی وکمیاب

حباب سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1387 ساعت 01:44 ق.ظ http://www.hobaab.mihanblog.com

ممنون برای مطلب مفیدت ...
در مورد بالابلندا هم شعر خاصی به خاطرم نمیاد ...
ممنون میشم اگه شما برام بنویسیدش ...

فرهاد سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1387 ساعت 08:18 ب.ظ

به قول دوستمو علی اگر چوکوی ما هم امکانات و مسئولین مسلط به علم موسیقی شوهسته چنین توقعی معقولانته هسته

به امید اون روزون با تشکر از اقای محمودی به خاطر کاروی زیباشو

کشمیری ساجده سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1387 ساعت 10:40 ب.ظ http://porteghale206.blogsky.com/

کجایی؟ همه چی خوبه؟

علی شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 11:10 ق.ظ

بازم سلام
جناب سرکنگی محبت بکو معنی فولکور رو توضیح آده تا نمود شعر نصرک ابرام وصالح تو باورو وادبیات محاوره ای مردم برات تشریح بشت.
جناب کریشنا مورتی هم احتمالن اشتبوهی تشریف ایواردن.
سرکار ساجده خانم هم لطف بکو از دنیای مجازی و مخاطبین خیالی خو در بیا تا حداقل از کلام محاوره ایش چیزی بفهمیم انصافا هرچه جون مودااز شعرونش که سر در مو نوارد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد