همان طور که در یادداشت قبل نوشته بودم خبر هیچ اجرای موسیقی را نمیشود با قطعیت اعلام کرد. اجرای غلام مارگیری هم که بنا بود در خلال اختتامیه جشنواره عکس خلیج فارس انجامشود به دلیل دیر رسیدن مارگیری و همراهانش و دلخوری مسئولین برگزاری از این مساله، لغو شد. در حالی که قرار بود مارگیری ساعت ۷ برای اجرا خودش را از میناب به بندرعباس برساند به دلیل مشکلی که برای وسیله نقلیهشان پیش آمده بود با چند ساعت تاخیر و در اواخر برنامه خودش را به سالن فرهنگسرای طوبی رساند. وقتی که مجری داشت خبر نرسیدن مارگیری به بندرعباس را میداد از ته سالن صدا آمد که: مارگیری رسیده است. اما در نگارخانه گرمساری، طبقه سوم فرهنگسرا اجرا خواهد کرد. اما آنجا هم خبری از اجرای موسیقی نشد و مسئولین میراث فرهنگی تصمیم گرفتند این قسمت برنامه را لغو کنند. بسیاری از علاقمندان و نیز خود مارگیری تا آخرین لحظات منتظر تغییر این تصمیم بودند. نیم ساعتی به همین منوال گذشت و کم کم همه سالن را ترک کردند. بجز مدیر کل ارشاد و تنی چند از علاقمندان و فعالان عرصه فرهنگ از جمله محمد ذاکری، علی رضایی شریف، مجتبی نقیبی و خانم سقایی و بچههای فعال عرصه موسیقی از جمله: نوید قویدل، هادی آرمین و فاضل پیش، و چند نفر دیگر از عکاسان و ... کس دیگری نزد غلام مارگیری نیامد و مسئولین سازمان میراث فرهنگی استان حتی نیمنگاهی هم به این میراث زندهی فرهنگی هرمزگان نینداختند. جالب اینجا بود که همین پنج نفر آخری که نام بردم اصرار زیادی داشتند که مارگیری را شب میهمان خود کنند. اما مارگیری فقط تشکر میکرد و میگفت: نه باید بروم میناب، من مریض دارم.
اما چند نکته :
1) مارگیری دیر رسید و کسی که به عنوان همراه یا مدیر برنامه ایشان هماهنگ کننده اجراهای ایشان زحمت زیادی میکشد باید تمام این نکات را در نظر بگیرد. ما علاقمندان فرهنگ و هنر این دیاریم و دوست نداریم که با گوهری مانند مارگیری اینگونه برخورد شود. مسئولین فرهنگی در هر جایی برای کارشان حقوق میگیرند و شاید دغدغههاشان فرهنگی نباشد. آنها به مروز زمان جا به جا میشوند، بازنشسته میشوند و میروند پی کار و زندگیشان. اما این علاقهی بی مزد و منت ماست که همیشه همراهمان است. ما هستیم که باید مواظب خیلی چیزها باشیم.
2) بهتر بود سازمان میراث فرهنگی همانطور که برای میهمانان ویژهاش هتل رزرو کرده بود برای مارگیری و همراهانش هم همین کار را میکرد تا آنها صبح روز اجرا خودشان را به بندرعباس میرساندند. نه اینکه قرار را بگذارند برای چند ساعت قبل از اجرا که خستگی راه بر روی کار تاثیر بگذارد و یا مشکلی مثل همین که پیش آمد همه چیز را بر هم بزند.
3) مارگیری دیر رسید. نترسید! نیازی نیست هزینهای به او پرداخت کنید! اما گونهای با او برخورد کنید که شایستهاش است. متاسفانه بیاعتنایی مسئولین برگزاری از چشم دوستان و مهمانان عزیز استانهای دیگر هم پنهان نمانده بود. مارگیری و همراهانش آخرین نفراتی بودند که نگارخانه را ترک کردند. آنهم وقتی که داشتند چراغهای آنجا را خاموش میکردند و کسی نمانده بود. این را گفت و رفت: "برویم که دارند چراغها را خاموش میکنند!"
واقعا آدم تاسف میخوره ......من اجراهای این همشهری هنرمندم روهم در میناب هم در خارج ازاستان دیدم اما این خیلی برام جالب بود اینکه ماهیگیر در خارج ازاستان شناخته تر ست ....بازم میگم متاسفم ومنون ازشما خداخیرت بده اخوی
بخدا آدم بغضش می گیره آخه جایی واسه هنرمندا نمونده ... پنج شنبه آنجا بودم ولی نمی دانستم از این هنرمند دعوت شده .جای تاسف دارد مسئولین باید بروند الفبای هنر را از بر کنند و چند دهه کلاس فهم و شعور انسانی بروند تا بجای اینکه یک سری را از ارشاد اخراج کنند و ... و ...
نمی دانم وقتی آقای ... با کنایه دوستانه به من می گوید ذولفی زاده فعالیتت خیلی زیاد است آیا جای تاملی هم است؟؟؟؟
سلام سیای عزیز
مسئولین میراث فرهنگی و ارشاد ، از موسیقی هرمزگان و ان هم سبک غلام مارگیر چه می دانند ! که برای ان ارزشی قائل باشند ، اجرای غلام مارگیر برای من وشما و امثال ما ها ، ارزش دارد و از ان لذت می بریم و برای شنیدن ان ساعتها حاضریم منتظر بمانیم .
این اطفاق هم بگذار کنار هزاران بی مهری که هر ساله نسبت به هنر و هنرمندان این دیار می گردد!
ما که دلمان خنک شد .که نزد براتون.ان شا.. در فرصت مناسبی که ما هم باشیم
سلام.خیلی متاسف شدم.خدا همه را به راه راست هدایت نماید
همه در خویشتن خویش غر یبند
درود....
چه بیدادها.....................چه بیدادها................چه بیدادها..................
..
.. که از ماست و ما نمی دانیم..که از ماست وما همی خواهیم..
آه بله...
غلام مارگیری هم جز هنرمندوی انگشت شماروین که موسیقیش تو دنیا هم گپ بی گفتن ایشه ولی چه فایده
اگه جای مارگیری خومن یه گروه درجه 5 از تهران هنده باهاش همی برخورد شاکه ؟
اول که با پرواز شاوردشو و بعد بهترین هتل جاشوو و صبشم شاره قشم دنبالشو ...
بله آه ...
جناب اق مرتضی نظری به وب لاگ ما هم بنداز
تشویق مان کن انتقاد کن پیشنهاد بده
مردی که در پس سالها جای می نویسد
من هم انجا بودم مارگیر را دیدم
و مثل ساز مار گیر بی صدا رفتم
دیشب نزد. ولی وقتی هم میزنه اوایلش خوبه بعد تکرار زیاد خستم میکنه.پیر شده دلم گرفت
سلام و نخسته ..
واقعا جای تاسف دارد ..
لینک شدید در روزانه
چقدر تصویر این پیرمرد دوست داشتنی من است
مرسیی از تو به خاطر عکس ها
سلام
احسنت بر تو ای آزاد مرد ای نترس ای آزادیخواه ای ترمیناتور
ببخشید شوخی کردم یه کم جو گیر شدم لطفا نظر منو پاک کن (بعد که خوندی )
کوربونت
من هم متاسفم
در مملکتی که موسیقی حرام است دیگر توقعی بیش از این نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام به ما سر بزن شاید به گوش بقیه برست هدف هنر چن.
باسلام. والا منم با آقا سعید موافقم و مایع شرمندگیه.ماها چه بد بختیم.راستی من متاسفانه آقای مارگیرو نمیشناسم.
خوانندست؟ نوازندست؟ چه سبکی داره؟ سابقش چیه؟
ممنون خسته نباشی.
خیلی مشتاق بودم اجرای آقای مارگیری رو ببینم اما دیر خبردار شدم . افسوس می خوردم .
این لینک رو خوندم.... واقعا شرمنده شدم.
متاسفانه مدیریت میراث فرهنگی استان افتضاح کرده واهالی فرهنگ استان بی تفاوت هستند....
خیلی متاسف بودم
اگم نظرات ما نازنی ای کلک مه هم دگه نتام
از تعطیلات جه خبر منظور تقویمن نه هتل پنج ستاره وبت بدک نن خوت چه چوک بی خودتم ارسیدی تازه فکر بکنم بین هنر خشو خاشترینی
سلام.
مه نارسومو!
آخی چقدر اینجا ناراحت کننده بود!
این را گفت و رفت: "برویم که دارند چراغها را خاموش میکنند!"
آخی.
متاسفم به حال خودم که اینها با او اینگونه برخورد میکنند
کسی دیگه هم برای خودش متاسف هست؟؟!!
عکس و جمله ات تاثیر گذار بود.
راستی هادی بهت پول داده بود؟
آهنگ قوی بود؟
من که نتونستم گوش کنم.