این یادداشت احتمالا مقداری ناسیونالیستی باشد. اما به هر حال به نظر من واقعیتی است که شاید هر هرمزگانی و یا غیر هرمزگانی که با چند هرمزگانی دمخور بوده آنرا لمس کرده باشد. هرمزگان دارای منابع و معادنی غنی از کرومیت، نفت، سنگآهن و گاز و ... است که از آنها تا کنون خیری به مردم این خطه نرسیده و تنها معدنی که محصولش را مستقیم به دست مردم داده معدن ترانه و آهنگ و آواز بوده است. بعد از احتیاجات ملزوم زندگی، موسیقی واجبترین و عزیزترین نعمتی است که در هر خانه و سرگ و کپری وجود داشته است. جنوب سرزمینی است که کار و تفریح و عزا و شادیاش با موسیقی همراه بوده و مسلما هرمزگان هم این ویژگی را دارد. بسیاری آمدند و خواستند این روح را از هرمزگان بستانند اما همین چند وقت پیش یک مراسم عروسی به شکل سنتی در خیابان استانداری بندرعباس و کاروان شادی و رقص زنان کندورهپوش با آوای ساز و دهل به من بیننده نشان میداد که خوشبختانه تا کنون این دید منفی و دشمنیها نتوانسته بر این اصالتها غلبه کند.
اما موضوعی که میخواهم راجع به آن بیشتر حرف بزنم اسم موقتیاش ترانهها و آواهای مشترک است. شاید اگر شما تا کنون در اردوهایی شرکت کرده باشید که از همه نقاط ایران در نقطهای دور هم جمع شده باشند (از قبیل جشنوارههای مختلف هنری و یا اردوهای دانشآموزی و دانشجویی و یا حتی در حین خدمت سربازی و چیزهایی شبیه این) متوجه شده باشید که همه دوست دارند گوشههایی از فرهنگ دیار خودشان را به رخ بکشند و خود نیز از دلتنگی در آیند. همهگیرترین وسیله در این جمعها موسیقی و آواز است. خراسانیها، کردها، عربها، ترکها و جنوبیها و ... هر کدامشان آواهای مختص به خودشان را همخوانی میکنند، هم خود لذت میبرند و هم دیگران را در این لذت جمعی شریک میکنند. اگر خود تجربه این سفرها را داشته باشید تایید میکنید که اغراق نمیکنم. پرکارترینهای این همخوانیها هرمزگانیها هستند. آنهم به لطف این ویژگی یا مزیت که من اسمش را فعلا گذاشتهام ترانههای مشترک.
من جمع خودمان را در حین خدمت سربازی مثال میزنم. دوستان زیادی بودند از نقاط مختلف ایران که ما همیشه از آواها و نواهایی که زمزمه میکردند لذت می بردیم. اما همخوانی آنها به چند کار محدود میشد. در حالی که وقتی نوبت به ما هرمزگانیها میرسید اگر از صبح تا شب هم میزدیم و میخوانیم باز هم بسی ترانهی نخوانده باقی مانده بود. این موضوع باعث تعجب بقیه میشد. ما که پیش از این همدیگر را نمیشناختیم از محله و شهرهای مختلف یک استان آمده بودیم. چطور این همه ملودی و ترانه را میتوانیم با هم زمزمه کنیم؟ حتی دوستی به مزاح میگفت نکند این آوازها جزو دروس ابتدایی شما بوده!؟
این که چرا این ویژگی در هرمزگان هست و این نعمت چطور باید توسعه یابد و استفاده مفید از آن بشود و به این جمعهای زودگذر محدود نشود به یگ نگاه علمی نیاز دارد. من فقط میتوانم به همین شکلی که خواندید بیانش کنم و شکرگذار باشم!
***
این موضوع را با دوستی در میان گذاشتم. و در فرصتی کوتاه فهرستی از ترانههای مشترکی که میتوانستیم با هم زمزمه کنیم را تهیه کردیم. البته با این شرط محکم که این ترانه را که در فهرست قرار میدهیم باید هر دو بتوانیم بخوانیم. واضح است که برخی از این ترانهها را نصفه نیمه به خاطر داشتیم. و واضحتر اینکه بسیاری از ترانههای مشترک در آن لحظه به خاطرمان نرسید. به هر حال خلاصهای از این فهرست که شامل بومی ترانههایی از نصرک، ابراهیم منصفی، علی حبیبزاده، فاطمه رضایی، حسن کریمی، ناصر عبداللهی، محمد روهنده و... بود تعدادشان در حدود ۳۰۰ ترانه بود. (با توجه به این نکته که آن دوست هم اهل عشق است.)
مکان عکس: بندرعباس روستای ایسین
بیچه قصه نانویسی
بیچه شعر تازه ناگی؟
بیچه کندوره خو ناسی
بی خو جون تازه نادی؟
وا غم و سکوت و ماتم
یه کناره نشته تا کی؟!
وا خیالات گذشته
روی هو نوشته تا کی؟!
(قسمتی از ترانه ی ابراهیم منصفی)
اشو همه گپ دلن که به دل نشتن دل ما هم مثل همن
اشو ...
هونه!!!!
عکسو خیلی جونن..پسینی که امدی جوگیر بودم..حس امکه باید از یه درد بنویسم که داخل دل مه و تو و همه چک و چوکن هرمزگانن..آخرش زورخو نمتونست و امنوشت..کربونت
ای گپ جونن .........
سلام خوبین وبلاگ خوبی دارین
با عرض پوزش من از نوشته های شما برای وبلاگ استفاده کردم البته با ذکر منبع و خوشحال میشم سری بهم بزنی هر چه نباشه همشری هستیم بای
سلام و همیشه سلام
بنویس که خش انویسی چون مال بندری.
ناسیونالیستی از نوع بندری خیلی خشن(خاشن)
چون خلیج فارس مال خومون ای مملکت بدون خلیج فارس
و بندر و موسیقیش و مردم بامرامش تا ابد کلا شو شامند ولی از برکت سر هرمزگانیو خی خورده هارتو بورت اکونن.
بنابر این مه و اشنایون همیشه بندری ناسیونالیست امونیم.
سیاورشن گل باور بوکو که راست اگم.کربون سیاورشن ما
سلام. راستش پارسال یه جشنواره به نام ریشه های سبز در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد که یک روزش اختصاص به بندرعباس داشت ما از یک گروه دعوت کردیم که آمدند و اجرای برنامه کردند که عبارت بودند از مجید ایرانمنش خواننده ، عبدالله جوذری ، آتون ، اولی بندری و یک ایرانمنش دیگر که دهل نواز بودند . این گروه ترانه های زیادی اجرا کردند که موجب حیرت همه شد به طوری که وقتی برنامه تمام شد همه از تنوع ترانه های اجرایی حرف می زدند حتی عده ای میگفتند مافکرمیکردیم بعضی از این آهنگها مال بوشهر است که آقای ایرانمنش آهنگ را با نام شاعر و آهنگساز معرفی میکرد . این یک واقعیت است که موسیقی هرمزگان دارای ریتمها و ترانه های گوناگونی می باشد من آن شب به هرمزگانی بودنم افتخار کردم. ممنون از شما.
سلام سیا ،
همین فرهنگ مشترکن که بی ما دور هم جمع ایکردن و تنها چیزی که از این فرهنگ هنوز کمی باقی موندن هم همین موسیقی و و چند کلمه گپ بندرین .
در هرمزگان از قدیم خیلی از مسائل و رویدادها در قالب شعر و ترانه باز گویی می کردن چون فرهنگ نوشتاری در این دیار چندان رواجی نداشته است .
شعر یوز پلنگ بیان گوی یک دوره بوده که یوزپلنگ در منطقه وجود داشته و بعضی وقتها در بین انسانها ظاهر می شده .
و قتی این شعر ترانه می شود ، برای همه قابل لمس است و در ذهن همه می ماند .
اشعار و ترانه های نصرک هم همین خصلت دارند و حدود بیش از نیم قرن هنوز نسل های مختلف انها را زمزمه می کنند .
ترانهای رود خانه مینو از صالح اتون ، ممد حیدری از عطای
خنسرخ ارم از فاطمه رضایی ، یمبوسنه حبیب زاده و .......
همگی همین خصلت دارند و بخش زیادی از هرمزگانی ها انها را زمزمه نموده بخصوص در مجالس ، گردش و گرد همای ها .
در کنار این قذرت و توانای موسیقی محلی هرمزگانی را هم نباید از یاد بر چون این ریتمها ی زیبای جنوب هستند که به شعر بال و پر می دهند و در اذهان حک می کنند .
برای من موسیقی ، ترانه ها و الحان بندری ( هرمزگانی ) در طول چند دهه تنها رابطه مستحکم من با شهر ودیارم و فرهنگ دیارم بوده اند .
سیای عزیز متا سفانه بعد از انقلا ب اینگونه ترانها در هرمزگان یا سروده نشده یا تعداد انها خیلی کم و محدود است ، شما چند ترانه سراغ دارید که بعد از انقلای اجرا شده و جمع گستره ای می تواند ان را بخوانند ؟
دلیل این امر شاید فاصله گرفتن موسیقی هرمزگانی از ریشه اصلی خودش یعنی رتمهای اصیل باشد که ان را محدود نموده یا مشکلات و مسائل هاشیه ای دیگر یا محدودیتهای موجود .
موفق بشی چوکو
اینها همه درست؛ ولی ما شدیدا به مکتوب کردن هر چیزی که در حوزه موسیقی هرمزگان وجود داره نیاز داریم
وقتی به مسئولان مراجعه می کنی واین موضوع رو با آنها در میان میذاری میگن کسی پیشقدم این کار نیست در واقع توپ رو میندازن توی میدان محققین و نویسنده های و هنرمندان هرمزگانی
به عنوان مثال ما از نوازنده های قدیمی یک فیلم اختصاصی به همراه یک توضیح مختصر در باره ساز هاشون وشیوه نواختنشون نداریم
در صورتی که امور سینمایی ارشاد حدود ۵۰ میلیون تومان وسایل وتجهیزات فیلمبرداری داره که توی انبار داره خاک می خوره مسئولین خودشون رو اسقبال کننده از این طرح نشون میدن ولی کسی نیست که این کار رو انجام بده
حالا شما فکر میکنی مشکل از کجاست؟
من فکر می کنم مشکل از دیافراگم گشاده.