سال گذشته همین روزها بود که احمد نادعلیان نمایشگاهی از آثار حجاریاش را
به معرض نمایش و فروش گذاشت. حال پس از گذشت یک سال وی بهگونهای دیگر
آثارش را عرضه کرده و در معرض نمایش گذاشته که به نوعی فاقد هرگونه خلاقیت
و حرفی جدید و از بسیاری جهات حتی در زمره آثار پیشین او هم قرار
نمیگیرند. متاسفانه این نمایشگاه نشان داد که گویا سرچشمه خلاقیت این
هنرمند رو به زوال است و به قول معروف هنرش دیگر حلاوتی ندارد. احمد
نادعلیان از جمله هنرمندان سالهای پس از انقلاب به شمار میرود که کارش
را با نقاشی و کارهایی که امروز آنها را به نام هنر انقلاب میشناسیم آغاز
کرد. سپس با بورسیه تحصیلی که دولت در اختیار وی قرار داد، دوره یکساله
فوق لیسانس و دکترای خود را در انگلستان گذراند و پس از بازگشت فعالیتش را
زیر عنوان هنر زمین آغازکرد و اکنون در راستای هنر محیطی در ایران پیگیر
است. هنرمحیطی «اصطلاحی برای توصیف آثار سه بعدی که تماشاگر بتواند به
فضای آنها داخل شود و خود را در محیطی ساخته شده حس کند این اصطلاح از
اواخر سالهای 1950م رایج شد.» این گونه هنری که از زیرشاخههای هنر جدید
محسوب میشود، به صورت پدیدهای از غرب به ایران وارد شد و اولین تجربیات
آن در ایران به سالهای قبل از انقلاب برمیگردد که توسط مارکو گریگوریان
صورت پذیرفت. با این توضیح کوتاه برمیگردیم به واکاوی دو نمایشگاه
نادعلیان که طی یک سال اخیر در گالری ماه مهر برگزار شده است: اولین
نمایشگاه،شامل آثار حجاریای بود که وی سالهاست این گونه آثار را در
جاهای مختلف دنیا انجام داده است و نادعلیان را بیشتر با این حجاریها
میشناسند. هرچند حجاری بر بستر سنگها و طبیعت به عنوان رسانهای جدید در
دهههای گذشته برای اولین با توسط جنی هولزر (jenny holzer) هنرمند مشهور
آمریکایی انجام شده است، با این وجود آثار نادعلیان با بهرهگیری از
نمادهای ایرانی(جدای از ضعف در طراحی) رنگ وبوی خاصی دارد. او همواره
دراین مسیر از نمونههای حجاری در موزهها و سنگ قبرهای ایرانی و هندی
تقلید و الگوبرداری کرده است. اما آن چه که در نمایشگاه اخیر او موجب شد
مطالبی را از ذهن بگذرانم، آثار نقاشیای بود که با خاکهای متنوع رنگی
صورت گرفته بود. اگر بخواهیم به ظهور اینگونه از آثار او برگردیم باید به
هنرمندان بومی هرمزگان اشاره کنیم. که نمایشگاهایی از اینگونه آثارشان را
در خارج از پایتخت هم برگزار نمودهاند. استفاده از خاکهای رنگی و نقاشی
به خاطر تنوع اقلیمی هرمزگان وجود اینگونه از نقاشیها را توجیهپذیر
میسازد اما شانسی که در برگزاری نمایشگاه برای نادعلیان رقم میخورد،
نمایشگاه در ناحیهای از تهران دایرشده که آنجا را بالا شهر میدانند و
هدف اصلی از برگزاری نمایشگاه در وهله اول مساله اقتصادی است. همان گونه
که میدانیم هنر جدید جریانی علیه گالریها بود و جای هنر محیطی در طبیعت
است که معنا میگیرد.
از این که بگذریم، هدف دیگر از نمایشگاه ربودن گوی سبقت در معرفی
نقاشیهای خاکی از هنرمندان جوان هرمزگانی بود. کاسههای سفالین
رنگدانهها با پر پرندگان و نقاشی پشت شیشه بیشترین بخش نمایشگاه را به
خود اختصاص داده است. و به نوعی هنرمند سعی دارد به ابزارهای نقاشی که در
گذشته کاربرد داشته ارجاع دهد و اصرار دارد که از این ابزار برای خلق
آثارش استفاده کند. حال سوال اینجاست که چه ضرورتی این امر را توجیه
میکند؟ آیا مانند این نیست که ما به آب تصفیه شده (آب معدنی) دسترسی
داشته باشیم اما بی هیچ دلیل منطقی دلوی برداریم و سراغ چاه برویم تا آب
موردنیاز خود را از آنجا تهیه کنیم؟ هر فرد آگاهی، واقف به این امر است
که مساله هنر امروز بیان و خلاقیت است نه ابزار؟
نکته دیگر اینکه رنگآمیزی با خاکهای رنگی بر روی شیشه که هنرمند
بهطور عملی در محل گالری تولید میکرد او با استفاده از قلمموهای ساخته
شده تصویر را قلمگیری و سپس خاکهای رنگی را با چسبهای اکریلیک روی سطح
شیشه میپاشید اینگونه کارها چیزی فراتر از کاردستیهای کودکان نبوده که
پیش از این بارها تجربه شدهاند و حرف جدیدی برای گفتن نداشت. امید که در
آینده شاهد خلاقیت و تغییر در روند هنری این هنرمند باشیم.
حجت امانی/ اعتماد ملی
عکس: راحله زمردنیادر همین راستا: نمونهای از آثار هنرمندان هرمزگانی که در متن به آنها اشاره شده/نقاشیخاک اثر احمد کارگران
پیشنهاد اکنم نمونه کارویی که توی متن اشاره بودن از هنرمندان هرمزگان رو هم بنوسی تو صفحه ات.
http://www.ak.blogsky.com/category/cat-1/
بازتاب نقد
بازتاب نقدی بر نمایشگاه نادعلیان:
هنرمندی که آثارش را در معرض دید قرار می دهد باید توان پذیرش نقد را از نیز ازسوی دیگرا ن داشته باشد
آغای نادعلیان پس از دیدن این نقد جلسه اضطراری می گیرد ودر پی تلافی بر می آید. همه میدانند او با نفوذ در روزنامه ها و مجلات زرد سعی در کسب شهرت دارد بنابراین هر مطلبی را از خودش می نویسد واز سوی دانشجویانش منتشر می کند.هیچ اشکالی ندارد که هنرمندان کارهای همدیگر را کپی کنند و همچنین الگو برداری کنند ولی شایسته است که نامی از آنها برده شود زیرا در غیر اینصورت دزدی محسوب شده ودر آتی هیچ چیز مخفی نخواهد ماند. مصاحبه های زیادی از هنرمندان محیطی دنیا را مطالعه کردم و در حال ترجمه برخی از آنها هستم وباز تشابه سوالها و جوابهایی که هنرمندان بزرگ محیطی داده اند با این هنرمند وجود دارد به زودی این مصاحبه ها که ناشی از تفکر والای هنرمندان بزرگ محیطی است رامنتشر ودر اختیار علاقمندان قرار خواهم داد.
عظمت هنری همواره باید در نگاه هنرمند نهفته باشد بزور دست در گردن هنرمندان بزرگ انداختن هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد
http://www.hojatamani.blogfa.com/
وبلاگ حجت امانی
بهتر است این مطلب را هم بخونین و یا به قول آقای بردال پیشنهاد می شود این را هم لینک کنین این دور از انصاف است اگر این کار را نکنین
http://www.riverart.net/notes/amani
سلام. لطفا این مطلب را هم بخوانید تا کمی بیشتر فرق نقد تا دست نوشته های دوران مدرسه را دریابید.
http://newarts.blogfa.com/post-111.aspx
lمکتبی عزیز :
تو در کدام مرحله ای
نقد نمره یا نقد شیفته
آقای مکتبی اگر هر بی سر و پایی نقد نویس شده چرا نادعلیان به خودش اجازه داد در مورد فرش خاکی نقد که نه عقده گشایی کند
البته شاگردان استاد بیش از این برای استاد جان فشانی می نمایند نقد های نمره ای یکی از این هواداری هاست .
امید است در آینده پس از وابستگی نمره ای کمی معقول تر به این قضایا و سجایای استاد نگاه کرده یا لااقل خودشان را از بیرون ببینند که گرفتار چه حلقه عنکبوتی شده اند که استاد بافته است .
مکتبی با آن که دانشجوی با استعداد و صاحب فکری است و گاها حتی در نگاهش درایت و مطالعه فرا تری نسبت به استاد دارد متاسفانه این روزها با جانب داری های غیر معقول و شتاب زده و حتی اجازه دادن به استاد در مداخله نوشته های خودش ( برای نمونه : پاراگراف ابتدایی نوشته شان بر نقد امانی که بعدا آن را حذف نمودند گمان می کنم بدلیل عبارات دور از ادبی که در نوشته های مکتبی تا بحال دیده نشده ) چهره فردایش را که میتواند به عنوان هنرمند و منقدی محکم باشد خودخواسته مخدوش می نماید .
این روند اگر به همین صورت ادامه یابد و مکتبی باز هم اجازه دهد به دلیل احترام بی دلیل به استادش ( که نمی دانم چه اندازه برایش ارزش دارد لااقل برای آینده هنری خودش ) در نوشته هایش مداخله نماید یا در اصل موضوع به عنوان سپر خود را در مقابل حاشیه های ساخته شده استاد قرار دهد به حتم یکی از استعداد های حوزه هنر جدید را به دلیل گرفتار شدن در دسیسه های استاد از دست خواهیم داد . به عنوان دوست آقای مکتبی گمان می کنم بایستی تعصب خود را کنار بگذاری و کمی معقول تر به این قضایا بیندیشی هر چند موقعیت تو برایم قابل درک است
پاینده باشی رفیق
آنقدر نقد خواهم نوشت تا هنرمند از ناهنرمند دربرابر نسل نو مشخص گردد.