لیوا آوای طربانگیز و در حین حال محزون مردمانی بود. که از شهر و دیار خود کوچانده شده یا خود با آغوش باز غربت را پذیرفته بودند. لیوا نوعی موسیقی سیاهان است که از کرانههای زنگبار برخواسته و با آمیخته شدن با موسیقی عربی (عمان) به ایران رسیده است. لیوا را در مراسم زار هم میخوانند. از آن جایی که باد لیوا بیخطر است. در جشنها و دیگر مراسم شادی و سرور همچون عروسیها هم اجرا میشده است. در این موسیقی از یک ساز ملودی (زمهری /سازی شبیه سرنا) و پنج ساز کوبهای (دهلهای بزرگ و کوچکی همچون پیپه، جفه، پونکه و تویری) استفاده میشود.
رقص لیوا نیز غالباً به صورت جمعی و دایرهوار با ضرباهنگهای خاصی اجرا میگردد.
اما باد لیوا از مسقط برمیخیزد. همانطور که گفته شد ضرری ندارد. در مراسم خروج باد لیوا ۷۰ تن به صورت همزمان و هماهنگ میرقصند. پس ازسالها حضور لیوا که گویا از ۲۰۰ هم رد شده است (بر اساس یادداشت های دریانوردان هلندی تقریباً ۲۷۰سال پیش)؛ این آواها دیگر جزیی از موسیقی بندرعباس محسوب میشوند. این موسیقی متاسفانه در حال نابودیست.
+++
جشنواره لیوا به همت سیاورشن و بهزاد حبیبزاده پا گرفت. این جشنواره اولین جشنواره مستقل موسیقی و بالاتر از آن هنری در استان هرمزگان بوده است.
وقتی خبر این جشنواره را شنیدم شگفت زده شدم. این جشنواره به ما یادآور شد که موسیقی هنر شماره یک استان است. به قول ناصر عبدالهی: « هر بندری در خانه اش یک گیتار دارد.»
+++
1- نوید قویدل نام قطعه:
[عجوزه] خواننده و نوازنده تنبوره: نوید قویدل

بعد از نزدیک به ۴۰ سال موسیقی نوبان در بندرعباس شنیده شد. نوید قویدل که رنگ رخسارهاش از سر دروناش میگوید. به فکر باز آفرینی و حفظ موسیقی جنوب (هرمزگان) افتاده است.
[عجوزه] یکی از آوایهای کهن است. یک موسیقی بدوی که در اجرا هنوز بدویت خود را حفظ کرده است.
این امتیاز بزرگی برای نوید است. او آنقدر وفادار بوده است. که ما را تا اعماق غارهای نیمه تاریکی میبرد که مردانی با جامههای از پوست حیوانات در حالی که صورتهای خود را پشت رنگها قایم نموده اند. نیایش خود را با مویسقی و رقص میخواهند. نوبان گونهای از همان راز و نیاز است. ریشه تمامی هنرها نیایش بوده است. انسان بدوی در برخورد با پدیدهها ناشناس هیچ کاری نمیتوانست بکند به جز متوسل شدن به قدرت فرا طبیعی. انسان با تقلید از حرکات حیوانات و پرندگان، همچنین عادات روزانه در حالی که نواهایی زیر لب زمزمه میکردند سعی بر چیره شدن بر ارواح خبیثی را داشتند که باعث همه بدیها و ناکامیها بودهاند. موسیقی که در آغاز تقلید صدای دیگر جانداران بود همراه با نواختن چوب و سنگ و استخوان خالقی را جستجو میکرد. که یاری رسان مردمان بود. با پیشرفته شدن مردم، همانگونه اعتقاد به عالم بالا کمتر شد. موسیقی هم با پیچیدگی بیشتر از اصل خود دور و دورتر شد.
فقط در مناطقی که انسانها با همان بدویت اولیه شان زندگی میکردند. ریشه اصلی یافت میشود. ما هم آنقدر خوش شانس بودهایم که سیاهان از دل اعماق تاریکی جنگلها و گرمی صحراهاشان این موسیقی را به کنارههای جنوبی ایران آوردهاند.
باد نوبان مسلمان است. برای همین اشعار آن پر از ستایش خداوندگار و رسول (ص) است. شاید عنوان نوبان را هم که به معنی امیر زاده میباشد به جهت احترام بیشتر به این باد نسبت دادهاند. مبتلا به این باد افسرده و بی خواب می گردد. آنقدر گوشهگیر میشود که نای سخن گفتناش نیست. به قول اهل هوا ”جانش بد مىشود.“زیبا اینجاست نوید قویدل بر اساس آشنایی با موسیقی نواختن تنبوره را آموخته است و چه ماهرانه مینوازد. درباره این موسیقی در این
صفحه بیشتر بخوانیم.
2- وحید قویدل نام قطعه:
[دلبر] (بونه بار ، دل برای دلبر جونی)

پس از سالها می توان امید داشت که موسیقی اصیل بندرعباسی نمیمیرد. وحید قویدل با اجرای دوباره یک ترانه فولکور نشان داد که چقدر شاخکهای حساسی دارد. وحید مثل مرحوم دوستک [دوست محمد زمانی] مینوازد. مردی که سازش صدای سحرآمیزی داشت. کارهای ضبط شده دوستک را اگر شنیده باشیم. متوجه میشویم که چقدر ماهرانه وحید به بازآفرینی دوستکی نو پرداخته است. به این اجرا از دو زاویه میتوان نگریست:
1- درست است که او گام خود را بر جای پایی دوستک میگذارد. اما چون گام، گام وحید قویدل است دیگر اثر نام او را به خود میگیرد. مانند آن نقاش زن امریکایی (نامش را به خاطر نمیآورم) که آثار نقاشان انتزاعی را مانند جکسون پولاک یا مارک روتکو را با تمام دشواریاش کپی مینمود و زیر آن را امضاء میکرد. معتقد بود این تقلید گام به گام نیست چون از فیلتر ذهناش گذشته است. نمونه ایرانیاش هم آیدین آغداشلو که نگارههای رضا عباسی را آنچنان باز آفرینی میکند که با کار رضا عباسی یکی پنداشته میشود. تا زمانی که در زیر کار به امضا ننگریم نمیدانیم که رضا عباسی نیست. اینجا هم اگر ندانیم که وحید قویدل مینوازد میپندارم که دوستک خوش با سازش مینازد.
2- اما میشود اینگونه نگریست که آیا تقلید آن هم بدون هیچ کم کاستی هنر است. چه بهتر میبود که وحید قویدل کشف خود از دوستک را با آمیزش احساس خود جلوهای دیگر میداد. کاری که او میکند نه یک کار هنری، بلکه چون تکنسینیست که کار خود را خوب بلد است. کاری که وحید قویدل انجام داده مرا به یاد فیلم "روانی" ساخته گاس ون سنت می اندازد. که کپی نما به نمای فیلم هیچکاک بود. کاری که صدای همه را در آورد. به گونهای که دختر هیچکاک از او به علت تقلید از پدرش شکایت کرد. به سبک دوستک نواختن با مثل دوستک نواختن فرق میکند.
من با اینکه از موسیقی بسیار لذت بردم. هر چند بار گوش دادناش خلسهای بی پایان داشت. اما با نظر دوم بیشتر موافقم.
3- سمیرا نقشبندی نام قطعه:
[ای یار] ترانه: منسوب به نصرُک
با اینکه این قطعه آهنگ مخصوص بانوان بود. اما وسوسه به سراغ من هم آمد که آن را گوش دهم. مانند کودکی که اگر او را از آتش بر حذر داری بیشتر به آن راغب میشود.

سمیرا صدای زیبایی دارد. از آن جایی که او را از نزدیک نمیشناسم نمیدانم فیلترهای صوتی چقدر نقش داشتهاند. اگر حس نوستالژیک را فراموش کنیم و جلوههای صوتی و بازیهای کامپیوتری را بیتاثیر بدانیم. به گمانم از دیگر زنان خواننده بندرعباسی که صدایشان به لطف تکنولوژی برای ما باقی مانده، زیباتر است. صدای سمیرا زیبایی را به همراه ملاحت و ظرافتهای زنانه دارد. او بسیار زنانه میخواند. (دلکش چون مردان می خواند. نه به علت جنس صدا بلکه رعایت کردن اصول مردانه در خواندن. در شعر، پروین اعتصامی یا رابعه را داریم که چون مردان میسرودند. این را نقص نمیدانم. بلکه باید به ویژگی شخصیتی و تاریخی اجتماعی به این موضوع نگاه کرد.) گر چه قدرت صدای مردان را بهتر میدانم.
این دومین کاری است که از سمیرا نقشبندی میشنوم. کار قبلی بازخوانی ترانه «دیر ابوت» "رامی " بود. که نوازندگی بسیار خوب مهدی جهانگیری را یدک میکشید. همانگونه که در کار قبلی موسیقی و نوازندگی چیره دستانه جهانگیری کار را از سمیرا قاپ زده بود. در این جا موسیقی حاشیهای برای صدای سمیرا بودند. او کلمه کلمه را با تمام احساس میخواند.
با تمام زیبایی صدای دیگر سازها در میان صدای سمیرا گم شده است. در اینجاست که رفت و برگشت بین خواننده و نوازنده دیده نمیشود. در موسیقی شرق که ایران و هرمزگان هم جزیی از آنند. هر صدایی به تنهایی قسمتی از بار آهنگ را بر شانه میکشند. زمانی که خواننده میخواند یا نمینوازند یا در خفا تکانی میخورند و زمانی که خواننده نمیخواند آن چنان خودی نشان میدهند که ما را از خود بی خود میکنند.
در آخر امیدوارم گناه شنیدن صدای سمیرا که به لالایی میماند بخشیده شود.
سلام دوستان عزیز.من عضو تازه وارد دهکده جهانی هستم و خیلی دوست دارم که هرچه زودتر دایره دوستی هامو در دنیای مجازی گسترش بدم.اولین پست بلاگ رو اختصاص دادم به مهم ترین بحث این روزها که گرم کننده هر محفلی است.با من همراه باشید.
سلام
نشست جوانان و وبلاگ نویسان با حنیف مزروعی شنبه ساعت 8 شب ، بین چهار راه رسالت و میدان صادقیه ،جنب خوابگاه دانشجویان (کوثر )،ستاد دانشجویی میرحسین موسوی
به خاطر جشنواره از هیچ فیلتر یا پلاگینی روی صدای سمیرا استفاده نشده است
موفق باشید
سلام
گناه اون فکرخرابه که نمیذاره خوانندگان زن در ایران فعالیت کنند. دیگه کسی با شنیدن صدای یک زن به فساد کشیده نمیشه. شاید...
کار دیر ابوت اثر بهتری نسبت به کار جدید خانوم نقش بندی بود ولی احتیاج به دوباره خوانی داشت. گاهی احساس می شد فالش خونده میشه...