سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

اهمیت ناصر بودن/ابراهیم پشت کوهی

     چهار نقش تاریخی ناصر عبداللهی

 کوه با نخستین سنگ آغاز می شود و انسان با نخستین درد . (شاملو)

ناصر عبداللهی صدای گرم جنوب به خواب رفت.

صاحب صدای جنوبی پر طنین و ترانه خوان موسیقی پاپ ایران در اغما ماند و خودش را به خاطره ای مبدل کرد که حافظه و حواس هر ایرانی را برای تمام زندگی در بر می گیرد.

این نوشته ی کوتاه در رثای ناصر نیست. مرثیه ای برای رفتن خواننده ی (گنوغ)نیست٬ شما را به سوگ نشستن دعوت نمی کند٬ آگهی تسلیتی یا ترحیمی هم حتا نیست. در ستایش صدای جوان رعنای هرمزگان است که موسیقی ایران مدیون اوست.

  این موسیقی پاپ است که از این پس هیچ کار تازه ای را از حنجره ی طلایی مردی که هم ایرانی بود و هم تمامی شرق را در گلویش آواز می داد نمی شنود. موسیقی ایرانی عزادار است. موسیقی ایرانی یکی از گرم ترین٬جسورترین و زنده ترین صداهای تمام سالهایش را از دست داده است و در رثایش مرثیه ی نازک غمناکی می خواند که ناصر با ترانه (ناز اتکه)برایش به ارمغان آورده بود.

اگر نصرک کبیر را پدر ترانه ی معاصر هرمزگان بدانیم و منصفی (رامی)را سر سلسله این قبیله٬ کسی که تاریخ و نوستالژی بندر قدیم را با ترانه و تمدن موسیقی جهان پیوند زد٬ ناصر عبداللهی قطعن طلایه دار خیز بلند هرمزگان در آسمان ترانه ی ایران است.

در این مجال متاثر از مرگ صاحب صدای "گنوغ" و بی ریای هرمزگان به نقش و اهمیت وی در موسیقی ایرانی اشاره می کنیم. تحلیل و جستار دقیق در آثارش بماند برای بعد و حال بهتر.

ناصر

یک:ناصر عبداللهی در سالهایی که مسئولان موسیقی برای جلوگیری از نفوذ فراگیر صداها و ترانه های اکثرن فاقد معنی و محتوای خوانندگان ایرانی خارج از مرزها (موسوم به لس آنجلسی) دست به جایگزین و کپی سازی از آنان زده بودند٬ در آسمان موسیقی ایرانی پاپ ایرانی سر برآورد و نشان داد برای شنیده شدن حتما نباید صدای دیگران را تقلید کرد و در بین خیل کپی کاران٬ با صدای بم بندری اش که اصالت جنوبی را در خود داشت٬ درخشان ظاهر شد.

ناصر عبداللهی بعد از انقلاب جزو نخستین خواننده های صاحب صدا و سبک است که نه تنها تقلید نکرد بلکه بسیاری از وی متاثر شدند٬ این حضور پر طنین امکان داد که مسئولان اصراری درجه دو نداشته باشند و پیامد آن حضور صداهای مستقل و ماندگاری مثل ((محمد اصفهانی )) شد.

دو:ناصر عبداللهی در برهه ای از زمان که شعر مذهبی تنها در مداحی ها و مجالس دینی شکل می گرفت یا اگر ترانه ای خوانده می شد به دلیل سطحی بودن و فاقد کیفیت لازم بودن در محاق می ماند با ترانه های ((یا فاطمه)) و ((محمد جان)) ژانر جدیدی را به موسیقی پاپ اضافه کرد که نه تنها شعاری و سطحی و  ساده انگار نبود بلکه برعکس جذاب و شنیدنی و تاثیر کذار هم بود و بدین گونه خیل عظیمی از این سبک و سیاق بهره گرفتند و موسیقی پاپ ایرانی متناسب با اهداف اسلامی گام های بلندی برداشت . ( البته فرهاد و ترانه ی وحدتش در این میان یک استثنا به حساب می آید.)

سه:ناصر عبداللهی با حضور درخشانش در عرصه ی موسیقی پاپ ایرانی علاوه بر این که نام هرمزگان و بندرعباس را بر سر زبان ها انداخت و نگاه مردم ایران را به این خطه ی آمیخته با ریتم گرم و زنده ساخت که ستایش و احترام را در خود به همراه داشت٬ خود باوری را هم برای جوانان جویای عرصه ی موسیقی هرمزگان به همراه آورد. نمونه ی خوانندگانی که بعد از ناصر عبداللهی در عرصه ی موسیقی پاپ ایران مطرح شده اند کم نیستند. اعتماد به نفس بالای عبداللهی باعث شد که هر علاقمند به موسیقی خود را شایسته ی مطرح و موثر بودن بداند. جدا از این٬ خیل زیادی از جوانان این خطه به تاسی از وی به موسیقی روی آوردند که این مورد هم در جای خود قابل توجه و تقدیر است.

چهار:ترکیبی که ناصر عبداللهی برای ترانه هایش می ریخت از جهتی تازه و بکر بود و دلیل استقبال عظیم و اقبال بزرگش نیز جدا از صدای خاصش٬ ریتم و فضای کارش می باشد.

ترانه های عبداللهی با توجه به استفاده از گویش و ریتم بندری و معرفی نشدنش در موسیقی ایرانی بسیار شنیدنی است.

  از یک سو گویش بندری که ریشه اوستایی دارد به دلیل هم خانوادگی اش با زبان سانسکریت و ریشه های مشترک فرهنگی اش با هند به موسیقی هندی نزدیک است و از سوی دیگر به دلیل ریتم تند و ضرباهنگ شدید در گفتار و رفتار و کلام مردم هرمزگان٬ با ریتم و لحن اسپانیایی نزدیکی فراوانی دارد ٬ رفتار موسیقی اسپانیایی را نیز در خود دارد. ((عبداللهی)) با آگاهی از این امکانات و ظرفیت های موسیقیایی٬ ترانه هایش را از این سو نزدیک تر می نمود. به دلیل همین تازگی زبان با ضرباهنگ متنوع و ریتم منحصر به فرد موسیقی هرمزگان((ناصر عبداللهی)) در عالم موسیقی پاپ گل می کند. اگر چه پیش از او کسانی مثل ((مهرپویا)) از امکانات و سازهای هندی در راستای ترانه هایش بهره می گیرد اما تازگی کار عبداللهی به این دلیل است که او از امکانات فرهنگ های دیگر بهره نمی گیرد بلکه این مکان  در فرهنگ موسیقیایی خودش(هرمزگان) وجود دارد و این موضوع وی را در این زمینه نیز پیشتاز می سازد.

  در هر صورت عبداللهی چهره ای غیر قابل فراموش و تاثیر گذار در موسیقی پاپ ایران است که حضودش و سایه اش تا سالها بر این ژانر سنگینی می کند و نبودش تا سالها دریغ و درد را برای اهالی و علاقه مندان موسیقی به همراه دارد.

  شخصیت عبداللهی چنان فراگیر است که حتی اگر ناصر عبداللهی را نیز قبول نداشته باشی٬ صدا و حضور پر طنین اش را در عرصه ی موسیقی مردمی ایران نمیتوانی قبول نداشته باشی. و نبودش دنیای موسیقی را به اشک وا داشته کسی که با بغض پنجره ها حرف می زد و از دریچه جاودانگی با زندگی وداع کرد. 

                                                 ابراهیم پشت کوهی/هورخش شنبه ۱۶ دی ماه

 

نظرات 59 + ارسال نظر
گل مینا چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 12:47 ق.ظ http://adambarfi1.persianblog.com

این جمله رو از سال ۷۸ دارم میگم از زمانی که ناصر و با عشق است شناختم و خواهم بود ناصر تکه و تک خواهد بود

حسین مرسلی چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 03:23 ق.ظ

کاش تا زنده بود به یادش بودیم نه حالا که...
ای کاش ای کاش ای کاش اصلا فاسده نداره تا بود قدرشو ندونستیم حالا که رفت شد تاریخ... خیلی جالبه...

بله کاش ! کاش قدر می دانستید .

sepideh چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 05:42 ق.ظ

مرسی سیاوش عزیز از این مطلبت، واقعاً صدای بم ناصر هنوز در مغز استخوان آدم نفوذ می کنه حتی کسانی هم که از موسیقی چیزی نمی فهمند برایشان ناصر چیز دیگری بود ولی چقدر حیف که این پرنده به آسمان پر کشیده و دیگر در میان ما نیست تا از صدایش بهره ببریم. خیلی حیف ............

[ بدون نام ] چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 06:33 ق.ظ

همه ی این هایی که گفتی درست؛اما آیا واقعاْ قدرش رو دونستیم؟

من با توجه به شرایط و به اندازه ی علاقه و عقل ناچیزم سعی کردم بدانم ...شما را نمی دانم .

سایه چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 06:39 ق.ظ

سیاورشن عزیزم
چرا جوابم رو نمیدی؟
برای دونستن سوالم به یادداشت <من اعتراف می کنم>نظر من (سایه) رو بخون.
تورو خدا این برام خیلی مهمه!!!!!!!

سلام دوست عزیز .
بله اگر لازم باشه !

ا چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 06:52 ق.ظ http://www.parnian7.persianblog.com

زنده باد یاد و نام ناصریا
واقعاْ ممنون از این مقاله زیبا که به حق و منصفانه نوشته شده . اگه ادامه داره لطفاْ ادامه شو هم بذارید .
من که از موسیقی زیاد سر در نمیارم و فقط لذت می برم از شنیدنش ، در حد خودم نو آوری ها و زیبایی های کار ناصریامون رو درک می کنم و دوست دارم . یادمه از همون اول که کاراشونو شنیدیم بدون استثنا همه خانواده رو با هر سلیقه ای تحت تاثیر قرار داد و بعد از اون به هر بهانه ای اسمشو می آوردیم . الآنم که .... این ترانه آخریش ( رفتنش ) با دلمون چه ها که نکرده !!!
براشون از خداوند علو درجات رو می طلبیم .
مطمئنم که شاخص ترین زیبایی ناصریامون در منحصر به فرد بودنشه تا ابدالدهر .
زنده باد یاد و نام ناصریا

Tila چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 07:14 ق.ظ

khaili dust dashtam ye aahang azsh gosh mikardam

فرهاد چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 10:44 ق.ظ

الهی دانایی ده. تا در راه نیفتیم. بینایی ده. تا در چاه نیفتیم. بنمای رهی که رهنماینده تویی. بگشای دری که در گشاینده تویی. من دست بهیچ دستگیری ندهم که ایشان همه فانی اندو پاینده تویی.
تا زمانی که زنده یاد در حال فعالیت بود . متاسفانه مسئولین قدردانی از مقام و شان این عزیز انجام ندادند. همینکه از بین ما رفت. تازه پی به ارزشهای ایشان و جایگاهی که در عرصه موسیقی پاپ داشت خواهیم برد. من تشکر میکنم از همه عزیزانیکه در این زمینه مطلب مینویسند و امیدوارم که زحمات این عزیز ازدست رفته به فراموشی سپرده نشود و بیش از پیش در خصوص زنده بودن موسیقی پاپ که به جرات میتوان گفت دیگه مثل ناصر عبدالهی پیدا نخواهد شد. تلاش نموده و اطلاع رسانی در فواصل زمانهای مختلف انجام شود.

مریم چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 10:52 ق.ظ

سلام
دلم برای کسی تنگ است               
                 که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد
                                                    و گیسوان بلندش را به بادها می داد
و دستهای سپیدش را به آب می بخشید
                                            دلم برای کسی تنگ است
                                                                    که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دریای واژگون می دوخت
                        وشعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند
                                                                  دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی دلش برای دلم می سوخت
                                          و مهربانی را نثار من می کرد
                                                                 دلم برای کسی تنگ است
که تا شمال ترین شمال و در جنوب ترین جنوب
همیشه در همه جا آه با که بتوان گفت که بود با من و پیوسته نیز بی من بود
                                                    و کار من ز فراقش فغان و شیون بود
کسی که بی من ماند، کسی که با من نیست کسی
آه دگر کافیست ....
همین ابیات تما م احساس من در نبود ناصر است و بس

حسن کریمپور چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 11:35 ق.ظ

با تشکر از دوست بسیار خوب آقای ابراهیم پشت کوهی
و ارائه این مطالب خوب و جالب
واقعاً آقای ناصر عبداللهی عزیز یک استثناء در موسیقی ایران بود.
روحش شاد و یادش گرامی

[ بدون نام ] چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 02:01 ب.ظ

شما که همشهری مرحوم عبداللهی هستید ، واقعا واقعا یعنی نمی دونید بر او چه گذشت ؟
آدم این جا چیزایی می بینه و می شنوه !
دیدم که به کامنت های دوستان پاسخ هم می دید .
میام دوباره سر می زنم !
این جا رو می گم :

www.baznegar.com
یه چیزی در مورد ناصر عبداللهی نوشته . اگه دقت کنید . نظر شما چیه ؟ شدیدا می خوام نظر شما رو به عنوان یه طرفدار و همشهری بدون حب و غرض بدونم .

سلام .جواب آن نوشته را همان جا نوشتم !

sepideh چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 03:43 ب.ظ

آره راست میگید ما اصلاً قدر ش رو ندونستیم، خود من بعد از چند وقت اون هم موقع قضیه بیمارستان تازه گفتم ناصریا؟ وقتی مرد تازه گفتیم آخی ما یک ناصر عبداللهی هم داشتیم ولی چقدر بده که ما ایرانیها مرده پرستیم تا یکی می میره براش اشک می ریزیم می خواهیم به خانواده اش کمک کنیم دلسوزی می کنیم در صورتیکه اینها دیگه اصلا فایده ای نداره ما فقط می خواهیم خودمون رو از عذاب وجدان نجات بدهیم ولی نمی دونیم که اگر تمام این مسائل موقع زنده بودن آن طرف برای ما مهم بود ارزشش بیشتر بود اما حیف و صد حیف ما تا بلایی سرمون نیاد سر عقل نمی یایم. الآن هم این حرفها سودی نداره امیدوارم که اینطوری نباشه ولی فوقش تا 1 سال همه بگن آخی و اشک بریزن ولی مطمئناً فراموشش می کنن ولی باید بدونیم که ناصر برای همیشه در دلها و یادها زندست و از دیگرانی که زنده هستند غافل نشویم. هرچند من می فکر میکنم دیگه مثل ناصر نمی تونیم پیدا کنیم چون ناصر چیز دیگری بود ............... افسوس که قدرش رو ندونستیم افسوس ...................

دختر رویدری چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 08:14 ب.ظ http://2khtarrooydre.blogfa.com/

سلام
خسته نباشید
ان شا الله موفق و سربلند باشید
در پناه حق .

سیبه ماندگار چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 09:23 ب.ظ http://www.kookherddyar.blogfa.com/

تنها صدا است
که در لابلای دستان اهورایش
برای خواب کودک
دلیلی می جوید.

تنها صدا است
که در روزن شب و روز
برای هی هی حرف
سکوتی می جوید.

و

تنها صدا است
که در خوابی چنین ممتد
حضوری می خواهد.

نمی گویم یادش برای همیشه گرامی که ما مردمی فراموشکاریم. حداقل برای همین لحظه ای که خاطرم است یادش از گزند اهریمن پاک باد.

شهلا چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 09:41 ب.ظ http://21mehr.com

خیلی نمیشناختمشون

ولی خدایش بیامرزد این خواننده نازنین را...

نغمه چهارشنبه 20 دی 1385 ساعت 10:48 ب.ظ

روحش شاد

بامشاد پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 03:58 ق.ظ http://soshad.blogfa.com

اطلاعات بسیار جالبی بود..ممنون که پست کردی.

کیمیای سعادت پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 09:18 ق.ظ http://www.kimiyaweb.mihanblog.com

سلام خسته نباشید امروز دوتا آهنگ از کسری و فاضل که بصورت ویدئو دراومده و صحنه هایی از تشیع جنازه ناصر در تهران و بندرعباس بود دیدم خیلی دلم سوخت اگه دوست دارید شما هم می تونید از اینجا این دو ویدئو رو دانلود کنید
کسری و تهران
http://www.bia2music.com/modules.php?name=News&file=article&sid=658
و این هم فاضل و بندرعباس
http://www.bia2music.com/modules.php?name=News&file=article&sid=657

خبرنگار پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 11:21 ق.ظ http://raportkhabarnegar.persinblog.com

حرفهای غریبی است که این روزها بازار ندارد مگر نمی دانی که ما ایرانی ها مرده پرست هستیم تا زنده اند قدرشان را نمی دانیم و دلشان را خون می کنیم با حرفها ونیش وکنایه هایمان بعداز مرگشان مراسم می گیریم و روضه میخوانیم .

رزا پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 12:08 ب.ظ

متن جالبی بود خوبه آدم بعضی چیزها رو بدونه

الهام پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 12:23 ب.ظ

سلام...ممنون از اطلاع رسانی شما و مطالب بسیار جذاب درباره ناصر و... ولی من از شما گله دارم آقای سیاورشان...شما با تعصب بی مثالی سعی در تبرئه کردن همشهریانتان دارید...و در همین صفحه به دوستی گفته اید بله ای کاش قدر می دانستید...البته متوجه هستم که در جواب طئنه ایشان این جمله رو گفته اید اما در کل احساس میکنم که در این میان نباید تعصبات بی مورد داشت نه شما و نه هیچ کدام از ما که ادعا میکنیم ناصرها رو دوست می داریم پرداختن به موضوع مرگ ناصر هیچ ایرادی ندارد درسته شایعه سازی درست نیست ولی بلاخره به نظر شما آیا باید این قضیه معلوم شود یا خیر؟؟؟؟؟

سلام ...ممنون ...من کاراگاه نیستم ...هنوز هیچ چیزی مشخص نیست.

الهام پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 12:56 ب.ظ

چقدر زیبا و غمگین بود این کلیپ آقای فاضل.....
چقدر ساده و صمیمی و تلخ بود ناگفته های اسحاق احمدی از روزهای برزخ ناصریا... به قول اسحاق راست میگه که ناصر همون موقع رفته بود بی بازگشت... سیاورشان ممنون که این مطالبو در اختیارمون قرار دادی و باز هم از آقای فاضل به خاطر اجراشون آقای شریف به خاطر شعرشون و سازندگان کلیپ زیبای معجزه ممنون ...

لیلا پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 12:59 ب.ظ http://siavarshan.blogsky.com

ممنون از اطلا عا تتا ن:خیلی مفید بود: ولی امید و ا رم ایشان را به باد فرا مو شی نسپا ریم تا جان در بدن دا ریم.

ستاره پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 01:03 ب.ظ

تمام موارد در مورد ناصر عبداللهی صحیح و عین حقیقت است. جای ایشان در عرصه صدا و موسیقی بسیار خالی است.

هومن پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 03:11 ب.ظ

سلام سیا جان خسته نباشید.
نمیدونم آهنگیو که هنرمندای بندرعباسی با هم خوندنو گوش کردی یا نه؟ اما اگه گوش نکردی حتما گوش کن اونجا آدم واقعا حسرت میخوره که چرا بهترین صدای استان باید از بین ما بره.
البته نمی دونم شاید چون ناصرو بیشتر دوست داشتم این حرفو میزنمم.
ما این آهنگو که گوش کردم دلم گرفت.اونجا که ناصر زمزمه میکنه(هوممم).آه حیف..یا اونجا که میگه خاکی مقدس در جهان افتو عشقن سایه بان... وبعد از ناصر اسحق احمدی با صدای گرمش آهنگو تموم میکنه با یک ملودی کم نظیر بندرعباسی.
البته استان ما ماشا الله هنرمند کم نداره.
ان شا الله بقیه بتونن جای ناصرو بگیرن گرچه هیچکسی واسه من جای اونو پر نمیکنه اما ان شاالله رضاها اسحق ها غلامرضاها و ...به والاترین مراتب دست پیدا کنن. این حرفم منو یاد یاد زنده یاد تو کنسرت سال گذشتش تو لونا پارک انداخت که گفت: خیلیا فکر میکنن ناصر عبداللهی اونجاس بقیه بندرعباسیا میان من جام تنگ میشه هیچ انطور نیست به خداهرکسی از من بالاتر بره باعث افتخار منه. به ولله من سرمو بالا میگیرم و میگم بندرعباسیه.
روحش شاد.
ناصر که دیگه بر نمیگرده وامیدوارم قدر زنده هامونو بدونیم.
در ضمن همه ی ایران سرای من است من یکمی ناسیونالیستم شاید بعضیها اذیت بشن.
بندرعباس خاک پای ایرانه .
فدای همتون

کربون کدت !

گل مینا پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 05:44 ب.ظ http://adambarfi1.persianblog.com

افسوس که :(

فرنوش پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 07:14 ب.ظ

سلام
دیشب خواب ناصر عبدالهی را دیدم.با همان لباسی که در برنامه نوبت همدلی برنامه اجرا کردند. بسیار متین و باوقار
نمی دانم چرا این خواب را دیدم.ایشان به زبان جنوبی صحبت
می کردند. آدمهای زیادی در اطرافش بودند او می گفت آلبوم
معجزه آخرین آلبوم من است و بعد از این میخواهم بیشتر به
خانواده ام رسیدگی کنم.و همینطور از مردمی که در اطرافش بودند تشکر میکرد.دوست دارم خانواده اش بدانند که ناصر به
یاد آنهاست.


پارمیس پنج‌شنبه 21 دی 1385 ساعت 10:19 ب.ظ

مرسی از مطالب خوبتان
واقعا نمیدانیم چطور از غم ناصر بیرون بیاییم .
فقط نمیدانیم چرا کسانی که به ناصر حسادت میکردند هنوز آرام نگرفته اند ؟؟؟؟؟؟//
میخواهم به آنان بگویید ناصر تک بود عزیز و عزیزتر هم شده به کوری چشم دشمنانش

Aziz جمعه 22 دی 1385 ساعت 05:08 ق.ظ

Ba ejazeh shoma, ye kare ghashange deghe bekhater Naser, ye Ahang HEMASEE be name IRAN ba seday Naser, Reza Sadeghe, Eshagh Ahamade, Gholamreza Sanatgar, Husain Paigham va balakhareh Arshive karhaye Naser, baraye dostdaran moseghi!
Tandorosto paidar!

http://www.mohsenmusic2.tk/

نسترن جمعه 22 دی 1385 ساعت 11:23 ق.ظ http://www.eshtebahezanan.blogfa.com

دوست عزیز سلام
یقینا همانطور که نوشتید او نقشی تاریخی داشته است
پایدار باشید

گل مینا جمعه 22 دی 1385 ساعت 02:51 ب.ظ http://adambarfi1.persianblog.com

چه فرقی می کند فریاد یا پژواک جان من چه من خود را بیزارم چه تو خود را بیازاری صدایی از صدای عشق خوشتر نیست حافظ گفت اگر چه بر زبانش زخمها زد تیغ تاتاری اگر چه بر زبانش زخمها زد تیغ تاتاری اگر چه بر زبانش زخمها زد تیغ تاتاری:((

فاطمه از تهران جمعه 22 دی 1385 ساعت 05:00 ب.ظ

من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز ؛ اینها نیست

مهدی شنبه 23 دی 1385 ساعت 03:13 ق.ظ http://WWW.LOBOV.BLOGFA.COM

سلام..نمدونم چرا قبلا اینقدر درباره ناصر ننوشتیم..شاید چون احتیاجی به نوشتن نبود....صدای رسای ناصر هر قلبی رو تسخیر میکرد..الان نیست..و حیف که نیست..قبلا اگه صداش آرومم میکرد ولی الان یه بغضی میشه که نفس هم به سختی می کشم...انشاالله که دوستان اجازه نمیدن ناصر فراموش بشه..یه قولی به هم بدیم اون اینه که ماهی یک پست مال ناصر باشه تا هر وقتی که می نویسیم ...اون وقت میشه گفت که کاری کردیم..یا حق

ا شنبه 23 دی 1385 ساعت 06:53 ق.ظ

روحش شاد و یادش جاودان ............. ناصریا

مهاجر شنبه 23 دی 1385 ساعت 08:49 ق.ظ

مواظب باشیم برای بقیه همچین حسرتی نخوریم
... کاش آدمها دانه های دلشان پیدا بود ...

sepideh شنبه 23 دی 1385 ساعت 09:35 ق.ظ

خیلی خیلی بی تاب ناصرم نمی دونم چرا هرچی پیش میریم عوض اینکه خاک سرده مرا سردتر کنه داره آتیشم میز نه غم دوریش برام سنگین شده خیلی دلتنگشم دارم تا مرز دیوانگی میرم صداش مثل یه خنجر تو قلبم فرو میره و نگاش بدتر از خنجر. دلم خیلی براش تنگ شده اونقدر که دلم میخواد منم زودتر بمیرم تابتونم ببینمش ماکه هرچی به خدا التماس کردیم این کابوس وحشتناک و به یک لحظه شیرین زندگی تبدیل نکرد. همش به این امید دارم که بالاخره یک روز میاد خیلی دلم میخواد فقط یکبار دیگه زنده بشه تا اونوقت بلند داد بزنم این ناصریا، ناصریا اومده حالا بهش محبت بکنید نه اینکه بعد مرگش سخنرانی کنید حیف ........... ناصر از اون آدمایی بود که من خیلی خیلی کلمه حیف رو درموردش بکار بردم چون واقعا مرگ خیلی براش زود بود خدا لعنت کنه کسانی رو که چنین داغی رو به دلمون گذاشتند. خدا لعنتشون کنه دلم میخواد انتقام خون ناصر رو بگیربم فقط میدونم خون تنها چیزیه که از دامن آدم پاک نمیشه بالاخره یک حساب و کتابی هست ولی نمی دونم اونهایی که این بلا رو سرش آوردن چطوری دلشون اومد و از چشمهای مظلوم و آن نگاه ساده شرم نکردند. چطور دلتون اومد، چطور .......................... حیف ناصر چقدر زود پرپر شدی. بمیرم برای اون صدای غمگین و آن نگاه مهربون.

اسحاق احمدی شنبه 23 دی 1385 ساعت 10:54 ق.ظ

هیچ کجا هیچ زمان فریاد زندگی بی جواب نمانده است...

: احمد شاملو :

سیاورشن عزیز
از آقای پشتکوهی به خاطر متن زیباش تشکر کن .
اما از قول من بگو ظرفیت شنیدن انتقاد دارین یا نه ؟

مردم از بس نگفتم...




[ بدون نام ] شنبه 23 دی 1385 ساعت 11:12 ق.ظ

http://www.persianpetition.com/sign.aspx?id=f09cd457-33df-4c66-9782-5c5ccf0d34f6
eteraz be mashkook boodane marge NASERE ABDOLAHI

یاس شنبه 23 دی 1385 ساعت 11:38 ق.ظ http://lovelyrose.blogsky.com

آرزوی سعادت برای ناصر ...


موفق باشی دوست عزیز وممنون از همتت

الهام شنبه 23 دی 1385 ساعت 01:41 ب.ظ

:( کاشکی می دونستیم در دل اسحاق احمدی چی میگذره...کاش میتونست بگه نگفته هاشو

الهام شنبه 23 دی 1385 ساعت 03:37 ب.ظ

http://www.bia2music.com/modules.php?name=News&file=article&sid=664
...ببینید گوش کنید ...میدونم که احتیاجی به گفتن نیست هممون می خریمش... :((

دمدمی شنبه 23 دی 1385 ساعت 04:48 ب.ظ http://daam.blogsky.com/

بغض...

[ بدون نام ] شنبه 23 دی 1385 ساعت 05:24 ب.ظ http://lengehkarate.blogfa.com/

سلام
متن بسیار جلبی بود موفق باشین
تشککککککککککککر

برای سپیده از فاطمه شنبه 23 دی 1385 ساعت 05:53 ب.ظ

احساس دلتنگی و بی تابیت را من هم از عمق وجود حس کردم منم مثل توام و تمام حرفهایت را قبول دارم
دهان گشوده به گفتار ؛انزوایش را
ولی نشنید هیچ کس صدایش را
نشد تکان بدهد دست را؛زمان وداع
نشد تمام کند شعر ماجرایش را

نگار شنبه 23 دی 1385 ساعت 07:20 ب.ظ

دلم براش تنگ شده

الهام شنبه 23 دی 1385 ساعت 08:54 ب.ظ

خوب تبریک میگم آلبوم ناصر هم اومد ...زیبا و لطیف ...آقای اهورا در توضیحات آلبوم خاطره ای از ناصر گفتند .قبلا از خود ناصر هم در( ناصر از زبان ناصر )شنیده بودم که حس ششم داره...اهورا گفته که ناصر در تاریخ دوم یا سوم دی بوده که ازش ترانه ایو خواسته و بعد هم گفته بزودی عده ای میمیرند و بعدشم زلزله بم بوده...رضا کریمی : ناصر پیشگویی کرده عدد رفتنش ۹ هستش نهمین ماه سال!!! و ناصر ۲۹ از ماه ۹ رفت در سن ۳۶.......۳+۶=۹!!!!!!!!!! عجیب نیست؟؟؟

با سلام وخسته نباشید
وبلاگتون فقط وفقط هنریه؟
ما شمارو لینک کردیم اگر مایل بودید ما رو لینک کنید.

sepideh یکشنبه 24 دی 1385 ساعت 10:51 ق.ظ

و در ادامه گفته الهام عجیب نیست شهادت امام نهم محمد تقی (ع) !

سلام ... ممنون که بالاخره آپ کردی

پست (اهمیت ناصر بودن) اعصاب خورد کن بود
آقای پشت کوهی مثل معلما چند تا نکته گفتن و والسلام ، حالا بشینید بیشتر گریه کنید که کیو از دس دادین...
ــــــــــــــــــــــ
ذهن خلاق و انگشتای هنرمند و صدای پر صلابت ناصریا رو همه باور دارن و هرگز فراموشمون نمیشه چون ترانه هاش رو داریم ...

کاش آقا ابراهیم لا به لای حرفاشون ، خاطره ای حرفی از اخلاق و مرام و معرفت ناصر هم میگفتن ..(مث آقای زیارتی)
تا تکرار بشه تا فراموشمون نشه ناصر عبداللهی پیش از هنرمند بودنش انسان بوده ...

نمیدونم شاید من بیش از حد احساسی فک میکنم
ــــــــــــــــــــــ
ظاهرا کامنتی رو که گذاشته بودم تایید نکردید
یادم نیس چی نوشتم ولی انگاری خیلی بد حرف زده بودم

که اگه اینطوره معذرت ! هم از شما و هم از آقای پشت کوهی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تقدیم به خودش ...

بهت نگفتم تا حالا اینکه چقد دوست دارم
اما حالا بهت میگم بی تو دارم کم میارم

بهت نگفتم تا حالا که بدجوری عاشقتم
بهت نگفتم تا حالا اما حالا بهت میگم

داری کجاها میکشی باز این دل در به در رو
قشنگ مهربون من اینجوری از پیشم نرو :(

بهت نگفتم تا حالا اینکه چقد دوست دارم
اینکه چقد آرزومه پیش چشات کم نیارم

بهت نگفتم تا حالا اما حالا بهت میگم ...

الهام یکشنبه 24 دی 1385 ساعت 02:52 ب.ظ

حیف از گویش زیبای بندری که بعضیها با بعضی حرفها.... از شما متعجبم آقای سیاورشان بعضی کامنتها که میدونید بی احترامی هم نشده به هیچ کس درج نمی کنید و بعضیهارو...خوب البته شما مدیر هستید و خواستتون مهتر بر همه خواسته ها مگه نه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد