موسیقی جنوب با وجود زیباییها و تواناییهایش متاسفانه همچنان ناشناخته باقی مانده است . تصور مخاطبان عام موسیقی از موسیقی جنوب چنان به بیراهه می رود که گاه موسیقی جنوب را یک موسیقی مثلن با ریتمی تند و ملودی های یکنواخت و ترانه هایی بی معنی می شناسند . چرا اصل موسیقی جنوب همچنان ناشناخته مانده سوالی است که پاسخش زمان زیادی می برد . آیا این نوع موسیقی مخاطبی ندارد ؟ابتدا بگذارید کمی دامنه صحبت را محدودتر کنیم و فقط از موسیقی بوشهر و هرمزگان سخن بگوییم . البته با احترام به موسیقی ناب سیستان و موسیقی خوزستان که شناخت چندانی از آن ندارم . متاسفانه موسیقی محلی در این دو استان چندان جدی گرفته نمی شود . رسانه ها بهایی چندانی به آن نمی دهند . به جز گروه شنبه زاده از بوشهر و گروه جهله از هرمزگان که جهانی شده اند . بقیه در نا امیدی و یاس به کار خود ادامه می دهند . و روزنه ای برای شناساندن خود پیدا نمی کنند و مخاطبان هم همچنان ...
جدای از اینها منابع و نوشته هایی هم که درباره این موسیقی نگاشته شده بسیار اندک است و همان مقدار اندک هم چندان خالی از اشتباه نیست . جالب اینجاست که برخی موزیسن های این منطقه هم خود بر آشفتگی این فضا می افزایند . امروز آزیتا لینک مصاحبه ای را از سایت میراث فرهنگی به من داد که خواندنش مرا به حیرت انداخت . گفتگویی با حبیب مفتاح یکی از نوازندگان گروه شنبه زاده که در اروپا کار موسیقی را دنبال می کند .
ایشان در ابتدای صحبت هایشان می گویند :
موسیقی جنوب به دو موسیقی عمده تقسیم میشود موسیقی بندرعباس و موسیقی بوشهر. شهرهایی مثل آبادان موسیقیشان را از همین دو نوع موسیقی گرفته و روی آن کار کردهاند: «درست است که من بوشهری هستم اما این را از روی تعصب نمیگویم. چه در ایران و چه در خارج از ایران، آنچه از موسیقی خلیج فارس و جنوب ایران یاد میشود، موسیقی بوشهر است.»
این تقسیم بندی برای من بسیار جالب بود ...
و بعد هم در کمال ناباوری می گویند : موسیقی بندرعباس بیشتر با ریتمهای عربی کشورهای دیگر حوزه خلیج فارس آمیخته است. «اما موسیقی بوشهر منحصر به فرد و متنوع است.»
در هنر مقایسه کردن آنهم اینگونه چندان جایگاهی ندارد . ولی کاش ایشان حداقل یک کار اصیل بندرعباسی را با یک کار عربی کنار هم می گذاشت تا تفاوت فاحش آنها را درک کند و ...
یک گروه محلی بندرعباسی
در اینجا بد نیست نگاهی هم بیندازیم به سایت پربار نسیم جنوب از بوشهر و صحبت های یک موسیقیدان بوشهری به نام محسن حیدری که اطلاعات بهتری درباره موسیقی هرمزگان دارد او می گوید :
در موسیقی هرمزگان سه ساز ضربی دارند (پیپه و دهل و کسر) که آنقدر پر مینوازند که فکر میکنید یک ارکستر درحال نواختن است ما سازهایی نظیر دمام و ضرب و تمپو و... داریم که باز هم نوازندگان ما نمیتوانند با آن حجم صدایی بنوازند. دلیل دیگر هم همانگونه که گفتم خوانندهها هستند. مثلن زبان ما بوشهریها نسبت به بندرعباسیها و هرمزگانیها خیلی به فارسی نزدیکتر است اما خوانندهها کلام را به درستی ادا نمیکنند، ولی خوانندههای هرمزگانی از طریق حس، معنا رامنتقل میکنند. البته دلایل دیگری هم وجود دارد مثل تبلیغات و... که جا دارد روی آن زمینهها نیز کار کنیم. ( متن کامل)
و باز می گردیم به صحبت های جناب مفتاح : موسیقی زار کاملا موسیقی آفریقایی است. بسیاری از فرهنگهای آفریقایی را میتوان در بوشهر دنبال کرد. یک قبیله از آفریقا حدود دویست سال پیش به بوشهر آمدند. مثلا یکی از نوازندگان گروه ما، جد آفریقایی دارد.
*موسیقی زار در طبقه بندی موسیقی جنوب در کجا قرار میگیرد؟
_ زار هم از موسیقی بوشهر است. این موسیقی و آئینهای مربوط به مراسم زار با ورود آفریقاییها به بوشهر آمده است.
زار در تمامی مناطق جنوبی ایران پراکنده شده . تمامی محققین هم می دانند که در کدام مناطق مراسم زار باشکوه تر و جدی تر برگزار می شود .
من حرفی نمی زنم و باز هم از خود بوشهری ها نقل قول می کنم . این بار عبدالحسین شریفیان :
بیتردید، همشهریان بوشهری اسم زار را بارها شنیدهاند، و اگر خود ندیدهاند از پیشینیانشان شنیدهاند که اصحاب زار ـ بیشتر در بندرعباس، بندر لنگه و بنادر دیگر هرمزگان و همچنینخارگ و... ـ هفتهای یک شب گرد هم میآمدهاند و تحت تأثیر موسیقی ریتمیک یا ضربی یکنواخت مراسم جذبهگونهای به جای میآوردهاند...
بندرعباس و بندر لنگه در دوران حکومت صفویان، شکوفایی اقتصادی ویژهای یافتند و رفاه اجتماعی خاصی در آن دیار رخ گشود. همراه با داد و ستد بازرگانی، داد و ستد انسانی هم رواجیافت که به تبع آن شمار زیادی بردهی سیاهپوست به وسیلهی بردهفروشان عرب وارد این منطقه شدند و به عنوان کارگر و عمله به جامعهی ایرانی پیوستند. این بردگان سیاهپوست در هرشهری که بودند، میکوشیدند با همنژادان خود ارتباط و آیند و ...(متن کامل)
مفتاح : کسانی به اسم مامازار و بابازار که بالاترین درجه ارتباط با انرژیهای ماوراءالطبیعه را دارند با موسیقی جن مزاحم را دور میکنند.
البته موسیقی هم یکی از ابزار مراسم زار است و در ضمن جن و زار هیچ ربطی بهم ندارند . زار چیز دیگریست !
و آنرا دور نمی کنند بلکه ارامش می کنند . راضی اش می کنند تا انسان تحت سلطه اش را آزار ندهد و ...
مفتاح: شاید به جرأت بتوان گفت بیشتر موسیقیهای بوشهر یعنی 80 درصد از آنها یا درباره خلیج فارس است یا از این خلیج در آنها نام برده میشود.
فقط این علامت !!!
مفتاح: موسیقی کار هم ریتمهای مختلفی دارد. مثلا ریتم گلافی، نیمه و شروه خوانی. اینها فقط موسیقی بوشهر است نه موسیقی مناطق دیگر جنوب ایران، این منطقه بسیار غنی و زیبایی دارد.
بدون شناخت از موسیقی دیگر مناطق نباید درباره آنها قضاوت کرد . تنوع موسیقی و ریتم در بیشتر جاهای دنیا وجود دارد . موسیقی کار و عزا هم مختص بوشهر نیست .
این گفتگو وقتی مفتاح درباره آداب و رسوم بوشهر و موسیقی های مربوط به آن حرف می زند جذاب و خواندنی می شود ولی وقتی او از چیزهایی حرف می زند که درباره آنها اطلاعات کافی ندارد گفتگو به بیراهه می رود . و این مشکل نه تنها مختص به اوست بلکه خیلی های دیگر هم هستند که کلمه نمی دانم را نمی توانند بر زبان بیاورند . و البته مصاحبه کننده هم در این میان بی تقصیر نیست . بیشتر از همه برای سایت میراث فرهنگی متاسفم که اینگونه اعتبار خود را زیر سوال می برد .
سیوش جان سبک نگارشت بسیار دلنشین است و من از خواندن گفتگوهایت خیلی لذت می برم.
مطلب مورد بحثت بسیار جالب است.
آفرین به شما
سلام ...در این چند وقت مطالب متنوعی را از وبلاگت دنبال کرده ام از تنش های سیاسی گرفته تا معرفی مجموعه های شعر وپرداختن به مراسم های سنتی و آیینی ...مصاحبه وگفتگو هم که جای خود دارد..ویعنی که تقریبا تمام مخاطبان خود را راضی نگه داشته اید ...آشنایی من با وبلاگ شما از یک مطلبی بود که در مورد موسیقی استان نوشته بودید یادم هست که آن مطلب چندان باب مذاقم نبود ...یاداشت تندی برایت نوشتم والبته تندتر جوابم را دادی که خوشم آمد... هر وقت درباره موسیقی به خصوص موسیقی این سامان می نویسی برای من یک مطلب دیگری است...نگاه نو ...همراه با تلاش ودلسوزی برای شناساندان موسیقی جنوب برایم قابل احترام وستایش بوده است ...خوشحالم که باز هم از موسیقی جنوب نوشته اید وین گونه مستند واندیشمندانه....پیروز باشید
سلام و خسته نباشی سیاورشن گرامی
از موسیقی بندری (هرمزگان ) از تحلیلها و تحریفها ی دیگران گفتی به قول بندریون قدیم موسیقی بندری
هم یتیم و هم چو رو هستند هر که شوا تو سرش ازنت
چو کسی نینن که ازش دفاع بکنت . وقتی خو مون قدرش نادونیم
از دیگران چه انتظاری اته !
دوست گرامی با درودی گرم...................>>>
همیشه ازدانش و دلواپسی های شما آگاه می شوم ممنون
درضمن ما نیازبه آگاهی از شرایط الهام افروتن داریم وباید با هرتوانی ازایشان پشتیبانی کنیم
وشایدشما بهترازهرکس می توانی دراین راه پیشگام شوی
چشم براه تلاش شما هستیم تا جملگی باهم به کمک او بشتابیم
تندرست و شادکام باشی نازنین
دستت درد نکنت
بیشترین جفا رو خودمون در حق موسیقیمون می کنیم
از ماست که بر ماست
امید وارم از شوخی امشب ناراحت نشده باشی( تو یاهو مسنجر)...............
بیا من آپیده ام!
سیاورشن عزیز!
فتوبلاگ رو دیدم. شما عکاسید راهنمایی نمیخواید خوب میبینید و به وقت دکمه دکلانشورتان را فشار میدهید. موفق باشید.
سلام . اطلاعات مفید و خوبی هسته دستت درد نکنت .
به روزم
سلام
مفید بود دستتون درد نکنه البته اگه از یه بندر عباسی هم بپرسن همه اینارو بر عکس میگه
سلام خسته نباشید مطالب و نوشته هات را استفاده کردم بسیار عالی بودند.
در ضمن قضییه خود کشی الهام صحت داره؟
دوست عزیز سیاورشن گرامی مطلب شما ؛ اندر احوالات موسیقی جنوب ؛ خواندم و خوشحال شدم از اینکه هنوز بندریونی هستند که نسبت به فرهنگ این مرز و بوم احساس مسولیت می کنند .
مصاحبه با حبیب مفتاح راجع به موسیقی بوشهر و جنوب هم کامل خواندم / متاسفانه عدم اطلاع ایشان از فرهنگ و
تاریخ جنوب و یا تعصب کور ( شونیستی) بوشهری باعث گردیده نه تنها واققیت وارونه جلوه دهند بلکه تاریخ را هم تحریف نمایند . ایشان موسیقی بندعباس بیشتر باریتم
عربی می دانند ؛ ساز علی کو بریمو ؛ چنگ (قیچک) جمشیدک ؛ جفتی قنبر راستگو و دوستک ؛ سبک زیباشیربان و نصره ؛ سبک لیوا ؛ سبک زار ؛سبک حبیب زاده و..... کجایشان ریتم عربی دارند ؟!
به جز موسقی مطربی که بیشتر در جزیره قشم رواج دارد و ترکیبی از موسیقی بندری و خلیجی است .
در موسیقی جنوب/ بندرعباسی ؛ بوشهری ؛ ابادانی و.....
جای پای فرهنگهای مختلفی می توان دید ؛ فرهنگ ایرانی
افریقای ؛ هندی ؛ عربی و فرهنگ بومی قدیم منطقه
(دراویدی) . حبیب مفتاح از نی انبان به عنوان ساز بوشهری
نام می برد در صورتی که این ساز اسکاتلندی است که همراه سربازان انگلیسی به جنوب وارد گردید .ولی جفتی
یک ساز محلی اصیل بوده و هست .
در مورد موسیقی افریقای و زار در جنوب عملا به بیراحه می رود
و از مهاجرت ؛ یک قبیله از افریقا حدود ۲۰۰ سال پیش به
بوشهر ؛ نام می برد وزار و حضور تیره پوستان ( افرو -بندری) نتیجه این مها جرت می داند . هیچ کجای تاریخ
ایران نمی توان یافت که از مهاجرت قبایل افریقای به جنوب
نام برده شده باشد .درگذشته برده داری و خرید و فروش
برده یکی از عوامل مهم حضور نجاتهای افریقای در جوامع
دیگر بوده .
خلاصه اقای حبیب مفتاح اگر با همین قاطعیت پیش برود
نه تنها به نفی موسیقی بندرعباسی !
بلکه سرچشمه تمام موسیقی عالم را بوشهر می داند.
و برای اثبات این نظرش حاضر است در کنار برج ایفل یا
بلوار شانزالیزه روی یک پا ۲۴ ساعت * سنج و دمام بزند .
گویا در پاریس زندگی کردن میتواند مجوزی باشد برای
هر گفته بی سندی .
* فعلا به اینکه سنج هم یک وسیله اروپای است کاری نداریم
آقا شما که دیگه لازم نیست اجازه بگیری! قدمتون روی چشم!
سلام عزیز ...با عاشقانه هایی برای دریا منتظرتم
** توضیح مختصری در باره موسیقی بندری ( ابادانی) **
نزدیک به ۱۰۰ سال پیش که فعالیت شرکت نفت بخصوص پالایشگاه در منطقه ابادان شروع بکار کرد هزاران نفر جویای
کار راهی این دیار گردیدن و از این میان چند هزار نفر از منطقه
هرمزگان ( میناب - رودان - رودبار -بشکرد و شمیل و تعداد معدودی بندر عباس ) بودند و در ابادان به بندری یا بندر عباسی معروف گشتن و هنوز به کسانی که رنگ تیره دارند
در ابادان بندر عباسی خطاب میکنند .
این کار گران بعد از کار تاقت فرسای روزانه ، شبها دور هم جمع میشدن و با نواختن دوهل و جفتی خستگی کار و غم
دوری از شهرو دیار از خود دور میکردن . با گذشت زمان
این موسقی به محفل شادی وعروسیها راه یافت و کم کم
جفتی به نی انبان ( به خاطر راحتی در نواختن ) و تقلید از
انگلیسها ، تبدیل گردید و دهل کم کم جای خود را به تمپو
داد و تحت تاثیر موسیقی منطقه ریتم تندتری به خود گرفت
(ریتم بصراوی) و کم کم زبان فارسی جای بندری گرفت فقط
ته لهجه باقی مانده . به خاطر امکانات شرکت نفت ، باشگاه
و برگزاری جشنهای مختلف وا جرای موسیقی ،بندری،
و پخش ان از رادیو نفت و تلویزیون و دسترسی به ضبط و تکثیر گسترده باعث معروفیت این موسیقی به عنوان
موسیقی بندری گردید . در دوران جنگ هشت ساله و
پراکندگی ابادانیها در شهرهای مختلف و حضور هزاران
نفر از بچه های ابادان در خارج از ایران و شکل گیری
گروهای موسیقی و استفاده از اینتر نت برای پخش و
تکثیر ، سایت اینترنتی ؛ ابادان؛ از اولین سایتهای فارسی
بود که بخش موسیقی فعالی داشت ، بدین ترتیب موسقی
بندر ( ابادانی ) شهره عام و خاص گردید و بعنوان بخشی
از موسیقی جنوب در کنار بندری ( بوشهری ) و بندری
(بندرعاسی یا هرمزگانی ) وجود دارد و باید به پذیریم .
* هنو ز خواننندگان ابادانی با تقلید از سبک بندر عباسی
و در خیلی موارد با گپی برداری کار هنر مندان هرمزگانی
و خیلی بدتر ثبت این کارهای هنری به اسم خودشان
نمی خواهند یا نمی توانند مستقل از کار هنرمندان
هرمزگانی بکارشان ادامه دهند .
سلام . مه هم هندم مطلبت امخوند . خیلی تمیز انویسی و . ای ول
به دیدارم بیا دلتنگم امشب
سیاوش عزیز سلام. راستی چرا فقط به ترانه های آبادانی میگن بتدری
در ضمن وبلاگ جدید جاسک مال کیه
منم هم امروز دارم میام بندر
سلام سیاورشن عزیز
مطلب خوبی بود دستت درد نکنه ، میدانی ؟
به نظر من مشکل اصلی آنجاست که کسانی که میتوانند موسیقی بندر را از آلودگیها و سرقتها و تهمت زدنها مصون نگهدارند ، متاسفانه به فکر به شهرت رسیدن از کانال دیگری هستند کاش میدانستند که اگر آنها با هم بودن میتوانستند مرحمی بر این زخم باشند اما دریغ که با کارهایشان این زخم را چرکین تر می کنند
مانده ام چه کسانی این زخم را باید پانسمان کننند که دوباره سرفرازتر به خودنمایی بپردازد تا آنان که یغماگرند مبهوت بر جایشان بماننند ؟!!
می بینم که خیلی بی جنبه تشریف دارید.ولی من کارم رو خوب بلدم...
سلام خسته نباشید تبریک صمیمانه ی من را برای تلاش مجدانه تان, در اعتلای موسیقی جنوب؛ پذیرا باشید.
پیشاپیش از نقد یکی از کتاب های حقیر و نظرات خوانندگان نیز سپاسگذارم.
حبیب مفتاح دوست نزدیک من و نوازنده ای ماهر و قابل است که در آغاز با گروه مروارِد لیان همکاری داشت است.
با این وجود با تمام احترامی که به ایشان دارم, مصاحبه ی حبیب را در مورد موسیقی هرمزگان با تمام اما و اگر هایش نمی پسندم.
اما دوستی که به نقد ایشان پرداخته باید متوجه باشد که عصبانیت در نوشته هایش نباشد و آنچنان که حبیب را به کم اطلاعی متهم نموده خود از این موضوع مبرا باشد نه اینکه !!!
در جای نقد کرده است که: «حبیب مفتاح از نی انبان به عنوان ساز بوشهری
نام می برد در صورتی که این ساز اسکاتلندی است که همراه سربازان انگلیسی به جنوب وارد گردید .ولی جفتی
یک ساز محلی اصیل بوده و هست.»
دوست عزیز نی انبان اسکاتلندی با نی انبانی که در جنوب ایران است فرق می کند و اگر از منظره تکامل سازها به این موضوع نگاه کنید شاید حرف شما برعکس شود چون نی انبان رایج در ایران و اکثر کشورهای اسلامی نوع ساده و مبتدی آن است, در حالی که در اسکاتلند تکامل یافته است. ضمناً منابع تاریخی قابل توجه ی در خصوص رواج نی انبان در تاریخ ایران وجود دارد که در اینجا مجال نیست.
در مورد نی جفتی حق با شما است و رد پای این ساز در طول تاریخ از بین النهرین تا ایلام و غیره قابل بررسی است و در مناطق مختلف ایران وجود دارد و مختص جنوب هم نیست در خراسان, کردستان آذربایجان شوشتر و ... نی جفتی با عناوین مختلف رایج است اما هرکدام ویپگی های خاص خدش را دارد ما اینکه نی جفتی در بوشهر با هرمزگان کاملاً متفاوت است.
در جای دیگر نقد کرده اید: «هیچ کجای تاریخ
ایران نمی توان یافت که از مهاجرت قبایل افریقای به جنوب
نام برده شده باشد» بسیار روشن است که شما در این زمینه مطالعه زیادی ندارید و البته می پزیرم که منابع آن هم به سادگی به دست نمی آید.
در این مورد شما را به «سفرنامه نیبور» در سال 1765 میلادی ارجاع می دهم که اتفاقاً در مورد همین موضوع است و از کافرهای افریقایی از خاندان بانتو نام می برد که در جزیره خارگ مراسمی را برپا می نموده اند به نام شیخ فرج. من از آن در تبارشناسی موسیقی زار در خارگ استفاده نموده ام (ر.ک: اهل زمین. انتشارات قلم آشنا. چاپ دوم) پس در این مورد حبیب آنچنان بی را نگفته است و ما نباید تر و خشک را بسوزانیم.
آقی سیاورشان لطفاْ با من تماس بگیرید 02144834434و 09171711729
salam khobid?
webe jalebi darid
man az matalebe webeton estefade kardam va linketono gozashtam too webam age khastin tabadole link konim
ba ejaze
bye