سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

ساجده کشمیری ...

پیکر بی‌جان ساجده کشمیری -شاعر- و دو همنورد دیگرش که پس از صعود به دماوند دچار حادثه شده بودند، فردا به بندرعباس منتقل می‌شود.

این اواخر بهش می‌گفتم دوست کوهی من! از بس کوهی شده بود مرامش!

اخرین نوشته ساجده در وبلاگش:


شامل دردی رنجی ده  از بی نسبتی درنرمک آی لب خی سی ده به تف  

          غرقه کنی    

                           سوراخ می پی چد به نوح

از سر کوهی سه رنگ سرخ  با در کشتی

                                                    پرت امی انداخت به پا بندی گنو تا زمین پیدایی  داد  در تنی لخت

   جفتی که بی اندازد پای کفش

                                                            یخ زده نوک دماغی را دست گیر

دهان گیر

 سر از خوشی دارد در پا  جای

  ابراهیم

       موسا

       عیسا

       محمد

    او در پاسخ به اینکه می گویند چرا اینگونه می نویسی پاسخ داده:

"چه جوری را شاعر نمی داند شاعر شاعر است در انجام در احساس بردن از کلمه و به احساس کشیدن کلمه و در آوردن از کلمه و در همین گیر و دار های درگیری سخت با کلمه چیز های رو می شود که کلمه جواب نمی دهد و شکلی که می خاهی از کلمه در نمی آید در نتیجه به هم ریزی شاعر به هم ریخته از ناتوانی و نا جواب دهی زبان به هم می ریزد و می سازد ویران می کند و این همه در جهان شاعر افتادنی است و دست درازی ها شایسته –

در جهان شاعر تضاد ها بی هیچ پنهانی و عمدی در کار رو می شوند و ناتوانی زبان در برابری بیان و دریافت پیدایی می دهد – لحن های که شکل اجرایی ندارند صدا هایی که شکل خودشان نیستند و می توانند شکل به گیرند –"

بندرعباس و فیلم تبلیغاتی احمدی‌نژاد

   دقایقی پیش اولین فیلم تبلیغاتی احمدی‌نژاد از شبکه اول پخش شد. نکته جالب برای من استفاده بهینه از سفر ایشان به بندرعباس بود در حالی که استقبال مردم بندرعباس به هیچ وجه برای هیئت دولت راضی کننده نبود و با وجود تعطیل کردن مدارس و گسیل دانش‌آموزان شیف‌های صبح و بعد از ظهر به محل سخنرانی ایشان جمعیت قابل توجهی در استادیوم تختی بندرعباس حضور نداشتند.


  در صحنه‌ای از این فیلم دو جوان بندرعباسی سوار بر موتورسیکلت، اتومبیل حامل احمدی‌نژاد را دنبال می‌کنند و سخنانی در خوش آمد او بر زبان می‌آورند و او نیز آن‌گونه که در این فیلم تدوین شده لبخند می‌زند و برای آن‌ها دست تکان می‌دهد. اما چیزی که همه مردم بندرعباس لابد متوجه شده‌اند این است که این دو جوان از بازیگران صدا و سیمای مرکز بندرعباس هستند.

  نمی‌دانم باقی چهره‌ها و مردمی که در این فیلم حرف زدند هم مثل این دو جوان‌اند یا ...

  هر چند حرف خاصی هم نزدند و...

  [لینک این یادداشت در بالاترین]


بعد نوشت: عکس را برای رفع تردیدها اضافه کرده‌ام. شخصی که در حال حرف زدن است [اسماعیل.الف] علاوه بر بازیگری سابقه مجری‌گری هم در شبکه استانی دارد.

بعد نوشت دوم: البته واضح است که این دوستان هم حق دارند مثل همه کاری که دوست دارند را انجام بدهند ولی نکته اول: قرار بوده فیلم‌های تبلیغاتی مستند باشد. نکته دوم: همان طور که در عکس می‌بینید روی صحبت این دو جوان با دوربین است نه احمدی‌نژاد!

در همین باره: وبلاگ لاتیدان

کمی درباره کنسرت هادی آرمین

 هادی آرمین پدیده‌ای است که نمی توان نسبت به او بی‌تفاوت بود.می‌توان دوستش داشت و یا بهش حسادت ورزید و... محبوبیت او در هرمزگان بی‌سابقه است. موسیقی او در بین تمام اقشار جامعه شنیده می‌شود. اجرای زنده او می‌تواند میزانی باشد برای سنجش محبوبیت و نیز توانایی واقعی او در موسیقی. 

   

کنسرت هادی آرمین 25 و 26 اردیبهشت در تالار آوینی بندرعباس به انجام رسید و تمامی بلیت‌ها در شب قبل از اجرا پیش فروش شد که احتمالا یک رکورد در موسیقی و هنر هرمزگان به حساب می‌آید!  

                                                                +++

مردم 45 دقیقه تاخیر در شروع اجرا در شب اول را تحمل می‌کنند، به خاطر گل روی هادی خم به ابرو نمی‌آورند و حتی از این فرصت برای ابراز علاقه به او استفاده می‌کنند. عده‌ای در بین جمعیت کارهای منتشر نشده‌ی او را با هم هم‌خوانی می‌کنند: بی دیریا بگی تو راهم...

سالن مملو از جمعیت است. محمد علی بهمنی غزل سرای نامی کشور هم در بین جمعیت دیده می‌شود.

به هر حال یک شب است و یک هادی آرمین!

مادر هادی هم برای دیدن اجرای تک فرزندش آمده و در ردیف جلویی ما نشسته. او هم استرس دارد و از این وضع نگران است. صدابرداران به این طرف و آن طرف می‌دوند تا مشکل را حل کنند. مادر می‌گوید: "این هم شانس هادی!" 

                                                                +++

 آرمین پیش از اجرای هر قطعه کمی حرف می‌زند و گاه ترانه‌ها را تفسیر می‌کند او با تسلط خاصی از عناصری که در ترانه‌ها حضور دارند سخن می‌گوید. من احساس می‌کردم که این مجید ذاکری است که دارد توسط او حرف می‌زند! می‌شود حدس زد که پیش از این روی متن حرف‌های هادی کار و تمرین شده و ترانه سرا مجید ذاکری نقشی بیش از سرودن ترانه برای او دارد. هادی هم انگار این نقش و تاثیر را مثبت دانسته که دم به دقیقه از حضار می‌خواهد برای مجید ذاکری کف بزنند. 

من این رابطه را یک رابطه مکمل و سودمند دوطرفه می‌دانم. هادی با ترانه‌های مجید ذاکری اوج گرفته و از آن طرف شنیدنی‌ترین آهنگسازی بر روی ترانه‌های مجید را هم هادی آرمین انجام داده است. پس این رابطه استمرار خواهد داشت.(چشم حسود ضعیف بشه الهی) 

                                                                +++

شاید نیازی به واشکافی دلایل محبوبیت هادی وجود نداشته باشد. من هم فقط به دو نکته‌ای اشاره می‌کنم که بارزتراند.

اول: موسیقی هادی آرمین که برگرفته از استعداد و هوش ذاتی و توانایی شخصی اوست و آمیخته شده با فضاهای بومی موسیقی بندرعباس. مردم این موسیقی را از وجود خودشان می‌دانند و می‌پذیرندش با زیبایی که فیلتر هادی به آن داده است.

دوم: ترانه‌های صوتی تصویری مجید ذاکری.(بدون شرح) 

                                                               +++

 اگر بخواهم صریح باشم این کنسرت یک اجرای معمولی از یک موسیقی خوب بود. کیفیت صدا تعریفی نداشت. صدای هادی گاه فالش می‌شد. شنونده از ابتدا تا انتها با یک حجم صدای یکنواخت مواجه بود و رنگ‌آمیزی متفاوتی در قطعات دیده نمی‌شد. به جای دونوازی تکراری و تقریبا سنتی شده‌ی پرکاشن و درامز در بین قطعات می‌شد برخی از قطعات را با دونوازی ابراهیم علوی و هادی یا امیر رحمانیان با او را شنید. و یا تغییرها و ابتکارهایی دیگر...

 دونوازی هادی با پدرش یوسف آرمین (نوازنده عود و ویولن) هم می‌توانست دیدنی و شنیدنی باشد.  

                                                             +++

مردم در این اجرا با یک هادی متفاوت از آنچه تصور می‌کردند مواجه شدند. برخی قطعات مثل "بی دیریا" را مردم بهتر از گروه اجرا کردند. امیدوارم هادی بتواند خود را برساند به آن هادی رویایی که مردم در ذهن خود دارند.

موسیقی هادی آرمین حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. منتظر قدم بعدی هادی می‌مانیم. ایران به موسیقی آرمین احترام می‌گذارد. اگر هادی بخواهد...   

                                                           +++

 

عکس های بیشتر : عبدالحسین رضوانی

ای یار ای یار!

حوصله کن!
بارها در خیالم تارانده‌ای حوصله کن!
کسی می‌آید. نه آمدن که از مشتاهای نزدیک دست دریا بر می‌خیزد و در گوش تا گوش ساحل خسته می‌خواند آوای بی‌بی ماهی از یاد رفته را. بر می‌خیزد و گوش ماهی‌ها را در سپیده دمی هراس آلود بیداری می‌بخشد، نور از ستاره می‌چیند و بر جلویل سیاه خیال می‌نشاند. رد پایش بر این کهن سوز شرجی به چشم می‌آید تا با تبسم لیوا صدای پرپر زدن سالیان دور از بلوغ را در انزوایی پژمرده بر ملا کند.
ماه می‌آید و ستاره، ستاره و جرینگ جرینگ دستانی که در پیچ و خم اخمی تا گلو بر تیزی لب پریده صدف مانده است...
چراغی دل‌ها را به مهمانی خورشید می‌برد تا بی میلی خویش را به خواب و هر چه تنفس ممنوعه است بنمایاند...
حالا دیگر پس از سال‌ها حوصله به خیالی آشنا برگشته‌ایم و دل بر آوایی گشوده‌ایم که به خود می‌خواندمان برای حسی از بودن که: ای یار ای یار... 

این وهله در کنار سمیرا با دلی باز و دستی بر سینه بسته ایستاده‌ایم و چه میل غریبی است دوباره به بودن برگشتن...   

                                                                                                        ماه لی‌لی 

+++

من‌نوشت: این متن زیبا را ماه لی‌لی عزیز بر لیوا و آواز سمیرا نوشته است. از او سپاسگزارم. این وبلاگ می‌تواند مفتخر به انتشار نقدها و نظرات شما در باره جشنواره اینترنتی موسیقی لیوا و آثار رونمایی شده در آن، باشد.