سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

اجرای موسیقی محلی بندرعباسی/ گروه قویدل‌ها

امروز چهارشنبه ۲۳ مرداد از ساعت ۱۷ تا ۲۰ برنامه‌ای به مناسبت روز جوان به همت سازمان ملی جوانان در تالار آوینی بندرعباس برگزار می‌شود. در این برنامه گروه قویدل‌ها به اجرای قطعاتی از موسیقی محلی بندرعباس می‌پردازد. ورود برای شما آزاد است.

« قلم توتم ماست »؟ / مسعود رحمتی


پوست ضخیم شده‌ی گردنش نمی‌چرخد و هر چه سعی می‌کند دیگر صدای آدمیزاد از او درنمی‌آید                                                                                                                                                                                                                                 کافکا

مسعود رحمتیروزنامه‌نگاری در معنی سردستی‌اش یعنی قلم و کاغذ که همیشه شبیه وسیله عمل کرده برای هدفی به اسم «نوشتن»، نوشتن شکلی از بودن است، علیه فراموشی است و این مساله‌ای است که اغلب تلاش می‌کنیم فراموشش کنیم تا بتوانیم پتانسیل آزادی نوشتن را ایستا کنیم. هدف را قابل فروش کنیم شبیه یک کالا، نام مزدوری نباید آزارم دهد. خدا را شکر این روزها هم شغل شریف دلالی فرهنگی بازار پر رونقی دارد. زمان نوشتار ما زمان رپرتاژ است و در عین حال حسرتی نوستالژیک برای دیروزی بهتر که نتیجه‌اش «نثر اختهِ» شده است. نثر اخته محتوای نوشتن را خالی می‌کند و همه چیز را ازخودش پر می‌کند تا روزنامه‌نگاری را از معنی بیندازد. این نمایی است از حال یک مفهوم .

 دائم به خودم یادآوری می کنم که «به یک آب باریکه»‌ای نیاز است. آب باریکه ابتدای کارمند شدن است. صاحب کالا هم کارمند سربه زیر می‌خواهد. «یک پسر خوب» و یا «همین است که هست، نمی‌خواهی خوش آمدی». حرف آن معلم را هم فراموش کردم که گفته بود «قلم توتم ماست» فراموش کردم که باید سلف « صوراسرافیل » باشم. اصلن مساله من چیز دیگری است. اینهایی که گفته شد معلول‌اند. علت «حسرت» است. حسرتم از قطع این همه درخت است که کاغذ شده برای نوشتن در نشریه‌های پرتیراژمان! نوشتار بی‌خاصیتم ارزش قطع درختان را ندارد. می‌توانستم دنبال «شغل آبرومندی»! باشم که نیاز به ویرانی اکسیژن نباشد. یاوه‌هایم قرار است چه کاری انجام بدهد. دیگر گردنم نمی‌چرخد. دیگر صدایم را تشخیص نمی‌دهم. اوضاع احوالم نمی‌دانم از چه قرار است. قدرت تشخیص‌ام را از دست داده‌ام نمی‌دانم چطوری می‌توانم اذهان کسی را مشوش نکنم، نمی‌دانم زنجیر آزادیم تا کجاست تا خدایی نکرده آستانه تحمل کسی را سر نبرم تا عصبانی نشود. اما خیلی خوب یاد گرفتم که اولین اشتباه آخرین اشتباه است. کالای تولیدی‌ام تماماً از آزمون و خطا خالی است. اما من هنوز توهم یک اسب چموش بودن را دارم.

                                                                                     چاپ شده در شماره ۱۱۸ هفته‌نامه صدف. صفحه ۷

مقداری سلیقه!

  این طرحی که می‌بینید چند روزی در اندازه‌های بزرگ در سطح شهر بندرعباس نصب شد بود. من هر دفعه که این بنر را می‌دیدم با خودم می‌گفتم این شهر که گرافیست‌های خوبی دارد، پس چرا از چنین طرحی به عنوان بنر روز خبرنگار استفاده شده‌ است؟

  با این که گرافیست نیستم و از گرافیک هم چیزی نمی‌دانم (فقط یک مقداری سلیقه دارم) ظرف نیم ساعت طرحی با موضوع همین برنامه زده‌ام که در پایین می‌بینید. البته اگر قرار بود من هم مثل یک موسسه تبلیغاتی بابت این کار پول بگیرم، خب بیشتر وقت می‌گذاشتم و چیز بهتری در می‌آوردم. به هر حال از همین لحظه و همین جا اعلام می‌کنم که اگر قرار است طرحی‌های این چنینی مورد استفاده قرار بگیرند من با ایده‌هایی بهتر در خدمتم. فقط پولش ترجیحا نقد باشد.

تقدیر شبانه/ یادداشتی از حسن بردال درباره‌ی مراسم روز خبرنگار

حسن بردالدیروز پنج‌شنبه 17 مرداد مراسم پاسداشت روز خبرنگار و نیز نکوداشت قاسم کرمی توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد هرمزگان در تالار آوینی بندرعباس برگزار شد. این مراسم همراه با نکات و حواشی بسیاری بود: ۱. زمان برگزاری مراسم ساعت ۲۰:۳۰ اعلام شده بود. سوابق برگزاری این مراسم‌ها که سخنرانی مدیران دولتی را به همراه دارد نشان می‌داد که احتمالا جلسه تا پاسی از شب طول می‌کشد. با این حال حدود ساعت ۲۱:۱۵مراسم شروع شد.

2. اولین بخش برنامه مداحی مداح اهل‌بیت، آقای تذرو بود. ایشان که مسوول روابط‌عمومی استانداری هرمزگان نیز هستند در طول اجرای خود تلاش زیادی برای ایجاد روح معنوی در مراسم کردند. و تقریبا هر 30 ثانیه یک‌بار حاضرین در سالن را به همراهی به جواب دادن و صلوات فرستادن و نیز دست زدن ترغیب می‌کرد اما حاضرین چندان میلی برای همراهی نشان نمی‌دادند. هنگام مداحی ایشان، با خاموش شدن نور سالن آن‌قدر فضای سالن معنوی شد که نزدیک بود اشک مردم در بیاید! صحبت‌های گهربار این مداح اهل بیت در خلال مداحی نشان می‌داد که در مداحی اهل دولت نیز ید طولایی دارند!

۳. پس از سخنرانی مدیرکل ارشاد، آقای صاحب‌محمدی استاندار هرمزگان در جایگاه سخنران قرار گرفت و تقریبا 65دقیقه حاضرین در سالن را با رهنمودها و سخنان گهربار خود به فیض رساند. جناب استاندار در پایان سخنانش اشاره داشت به این نکته که وی نوکر ملت است و برای نوکری به این استان آمده است، وظیفه‌اش خدمت به مردم است و قس علی هذا. سخنرانی استاندار آن‌قدر پربار بود که تقریبا یک پنجم حاضرین را به بیرون رفتن از سالن ترغیب کرد. استاندار و استاد قاسم کرمیدر پایان سخنرانی ایشان که حدود ساعت ۲۳:۲۰بود مجری اعلام کرد: استاندار اکنون برنامه‌ای دارند و بایستی بروند، با توجه به این‌که فردا هم جمعه است. (نقل به مضمون) و این چنین استاندار حضور در برنامه‌ بعدی‌اش را به ادامه حضور در سنگر خبرنگاران ترجیح داد و با اهدا لوح و سکه به خبرنگاران منتخب استانداری سالن را ترک کرد.

4. تجربه نشان داده که اداره فرهنگ و ارشاد هرمزگان توانایی و قابلیت‌های زیادی در تبدیل برنامه‌های رسمی و جدی به جلسات طنز و شادی و بلعکس دارد. بی‌برنامه‌گی، سردرگمی تنها بخش کوچکی از اتفاقات مراسم روز خبرنگار بود. تقریبا در همه‌ی جای سالن می‌شد صدای خنده و قهقهه حاضرین را شنید. با طولانی شدن و کش آمدن زمان مراسم احتمال صرف سحری و صبحانه در سالن هر لحظه بیشتر قوت می‌گرفت. آخرین جلسه‌ای که توسط اداره ارشاد و انجمن موسیقی در تالار آوینی برپا شد همایش تقدیر از هنرمندان بود. برگزاری آن مراسم نیز که نکات طنزآمیز و تلخی را به همراه داشت، نشان داد که بی‌برنامه‌گی‌ها و بی‌نظمی‌های این‌گونه برنامه‌ها چندان اتفاقی هم نیست و نمونه کامل‌تر آن در مراسم روز خبرنگار به رخ کشیده شد.

5. در ادامه برنامه از آقای آخوندی معاون سابق استاندار نیز خواسته شد که متنی را که برای نکوداشت قاسم کرمی نوشته بودند، بخوانند. ایشان پشت تریبون گفت: از من خواسته شده بود فقط این متن را بنویسم و قرار نبود که آن را بخوانم. با این حال می‌خوانم. و بدین ترتیب متنی که می‌توانست در نشریه‌ی ویژه همین روز منتشر شود به مدت ۱۵دقیقه خوانده شد تا سند دیگری باشد بر ناهماهنگی‌ها.

 6. مدیرکل ارشاد هرمزگان در همایش تقدیر از هنرمندان انجمن‌های هنری، بندرعباس را پایتخت موسیقی ایران دانست. حال چگونه است که در پایتخت موسیقی ایران یک گروه موسیقی سنتی از کرمان برای اجرای برنامه دعوت شده بودند. آن هم در حالی که گفته می‌شد برای حضور این گروه چیزی نزدیک به ۷میلیون ریال هزینه شده است. بالاخره اجرای این موسیقی ملال‌آور در ساعت ۲۴، در پایتخت موسیقی ایران شروع شد. در طول برگزاری برنامه انواع افکت بر روی صدای مجری تست شد. و نشان داده شد در عرصه صدابرداری هم می‌توان شاهد استعدادها و سبک‌های تازه‌ای بود.

7. متاسفانه برای نکوداشت قاسم کرمی پیشکسوت مطبوعات هرمزگان نبز برنامه‌ی خوبی که در شأن ایشان باشد، پیش‌بینی نشده بود. فیلمی که به همین مناسبت ساخته شده بود آن‌قدر از سطح کیفی نازلی برخوردار بود که همه‌ی امیدهای ما را به باد داد. تقریبا بیشتر کسانی که برای تقدیر از آقای کرمی به روی سن می‌رفتند از مشکل جسمی ایشان مطلع نبودند و با اصرار می‌خواستند هدیه خود را به دست ایشان بدهند در حالی که این امکان وجود نداشت.

8. از نکات جالب دیگر این بود که جایزه نفرات اول و دوم و سوم در هر بخش یکسان بود و خوشبختانه هیچ تبعیضی قائل نشده بودند و به یک میزان همه از یک ربع سکه بهره‌مند شدند و اهدا تندیس به نفرات برگزیده نیز فراموش شد.

این مراسم با حواشی بسیار ساعت ۱:۰۸بامداد روز جمعه در حالی پایان یافت که هنگام اهدا جوایز نفرات برگزیده تقریبا در سالن کسی حضور نداشت و من را نیز مطمئن کرد که برای دیدن یک برنامه‌ آبرومند فرهنگی در بندرعباس دیگر نمی‌توان دلخوش بود.

لینک این یادداشت در وبلاگ حسن بردال

عکس مجید جمشیدی

لینک در بالاترین