پنجشنبه گذشته اطلاعیه و پوستری در وبلاگ سیاورشن دیدم که خبر میداد: «"منا سیمبا" عنوان اجرایی است در قالب هنر جدید، این اجرا سعی دارد با استفاده از داشتههای بیبدیل هرمزگان گوشهای از فرهنگ و هنر این مرز و بوم را معرفی نماید. طرح "منا سیمبا" با تلفیقی از نمایش، موسیقی و نقاشی همچنین استفاده از خاکهای رنگی جزیره هرمز در قالبی نو داستان مرد ماهیگیری را روایت میکند که...
همراهی و همکاری بینندگان با این اجرا یکی از ویژگیهای آن است، همراهان در ریتم موسیقی با استفاده از تختهنوازیها، نوازندگان دهل را همراهی کرده و در تکمیل نقاشی اثر، تعدادی از بینندگان تصور خود را از مضمون اثر، با خاکهای رنگی به تصویر میکشند در این همراهی دو سویه اجرا شکل گرفته و به اوج خود میرسد...»
برای دیدن اجرا به فرهنگسرای نیاوران رفتم اما قالب بیش از اندازه مدرن این اجرا امکان نزدیک شدن به اثر و درک آن را از بینندگان اندک آن گرفته بود. اثر اجرایی بود -یا به قول سیاورشن پرفورمنس و هنر چیدمان- از یک نقاشی با خاک رنگی هرمز به شکل دایره، و موسیقی عبارت بود از نواختن ناشیانه و ناهماهنگ یک ریتم ثابت دهل -البته فکر میکنم به عمد و به فراخور روح حاکم بر اجرا- و یک فلوت، توسط نوازندگانی که بیوقفه به دور دایره حرکت میکردند و کلام کلاژی بود روحنواز از، اوراد زار ، چند ترانه فولکلوریک و دو ترانه از منصفی؛ دقیقتر: خوشا فصلی که دور از غم... (احتمالا به دلیل هوای دلپذیر عصرهای نیاوران) و بدو بدو بشته مکن دلم سیاه.. (احتمالا متناسب با حال و هوای مرد ماهیگیر قصه) و در میان آنها عباراتی از اوراد زار که مرتبا و با فرکانسهای مختلف تکرار میشد.
نوزندگان دهل آقایان عباسپور و سایبانی بودند. فکر نمیکنم نوازنده فلوت بندری بود، نواختناش هم چنگی به دل نمیزد اما بنده خدا کارش را کاملا جدی گرفته بود و چنان جوگیر شده بود که تکانهای بدنش حکایت از آن داشت که روح صاحبش به شبهای آفریقا سفر کرده و حالا حالاها قصد برگشت به نیاوران را ندارد. آقای ع.ا. هم واقعا خستگی ناپذیر نشان داد و با اینکه مشخص بود از اعضای گروه نیست، اما با حرکت به دنبال نوازندگان و نواختن زیبای تخته گرمای خاصی به اجرا داده بود به طوری که چندبار ظروف حاوی زغال افروخته اطراف دایره را واژگون کرد.
اجرای نقاشی بیشتر بر عهده خانم محسنی و آقای میرحسینی بود و خانم ذاکری، آقای کارگران طراح نقشی بودند که کمکم با خاک بر زمین شکل میگرفت اما معنا و مفهوم نقش گنگ بود.
نکته جالب دیگر تاکید بر دو سویه بودن اجرا و تکمیل اثر بود. در بخش موسیقی چند نفر از تماشاچیان با نواختن تخته، هماهنگ با ضربات دهل در اجرا همکاری داشتند. در اجرای نقاشی -در مرحله ابتدایی- چند نفر با گروه همکاری می کردند که از همه جالبتر یک پیرمردی ویتنامی بود که آمده بود به میان دایره تا تصور خود را از مضمون اثر با خاکهای رنگی به تصویر بکشد و در تکمیل آن مشارکت کند اما تحت تاثیر تمایلات پستمدرنیستی و موسیقی شورانگیز چند مشت خاک را در جهات مختلف پخش کرد و بخشی از دایره را از شکل انداخت و خوشبختانه پس از خواهش و تذکرات مکرر به بیرون از دایره راهنمایی شد تا این همکاری دو سویه به اوج نرسد، و گرنه معلوم نبود چه بر سر خاک و نقاشی میآورد.
پیرمرد ویتنامی و...
مرحله بعد تکمیل اثر توسط تماشاچیان داوطلب بود، به این شکل که طرحهای دلخواه خود را با خاک در مربعهایی که درون دایره اصلی بود نقش میزدند و...
و به علت سنگینی درک اثر، دیدن ادامه آن از توانم خارج بود و بقیه اجرا را ندیدم و نفهمیدم سرنوشت مرد ماهیگیر ماجرا به کجا ختم شد.
نمیدانم ما بندریها درکمان از این هنرهای نو ضعیف است یا طاقت تهرانیها زیاد به هر حال اعتراف میکنم که شخصا در هیچ هنری تخصص ندارم از این رو به خودم حق داوری را نمیدهم... اما به عنوان یک مخاطب عام با حس زیبایی شناسی عامیانهام خواهشی دارم، آن هم اینکه در آینده و برنامههایی از این دست به فکر آبروی ما هم باشید و توضیح و پیشزمینهای در مورد اثر و مفاهیم مورد نظر بدهید که اگر کسی از ما در مورد مفهوم پرسید بتوانیم آبروداری کنیم و مثل پنجشنبه در فرهنگسرای نیاوران آبرویمان نرود...
***
این متن برای نمایش در این وبلاگ از نویسندهای بدون نام ایمیل شده بود.
فینال فوتبال المپیک آتلانتا (آرژانتین نیجریه) پس از دوازده سال در المپیک چین تکرار شد. اما این بار بر خلاف دفعه قبل آرژانتین تیم پیروز فینال بود. متاسفانه فینال امروز را ندیدم. بهانهی خوبی است تا کمی تیم دوازده سال قبل را به یاد بیاوریم و اینکه فوتبال آرژانتین چه روندی را در این سالها طی کرده است. در سال ۹۶ آرژانتین با تیمی در رقابتهای المپیک شرکت کرد که مربی آن دانیل پاسارلا مدعی بود همین بازیکنان زیر ۲۳ سال بازیکنان اصلی تیم ملی بزرگسالان هستند. در این تیم خوزه چاموت، نستور سنسینی و دیهگو سیمونه بالای ۲۳ سال سن داشتند و بعد در تیم ملی باتیستوتا با موهای کوتاه شده به دستور پاسارلا هم به تیم افزوده شد. و البته چند بازیکن دیگر از جمله خوان سباستین ورون که البته او هم کمتر از ۲۳ سال سن داشت. جوانگرایی یا بهتر بگویم انقلاب پاسارلا در تیم ملی بسیاری از منتقدان را علیه او شورانده بود. زیرا همین تیم جوان و بیتجربه باید در مقدماتی جام جهانی بازی میکرد. یکی از منتقدان دیهگو مارادونا بود که به خاطر دعوت ورون بازیکن بوکا برای بازی در تیم ملی، پاسارلا را دیوانه خطاب کرد. اما ورون در جامجهانی ۹۸ یکی از بهترین بازیکنان جام لقب گرفت. او به یکی از بهترین هافبکهای دنیا تبدیل شد و یکی از ارکان مهم قهرمانی لازیو در سری آ بود. او به قدری در لازیو مثبت بازی میکرد و محبوب بود که در آخرین بازی این تیم که منجر به قهرمانی لازیو گشت، طرفداران لازیو به زمین حمله کردند و لباسهای او را برای یادگاری بردن از تنش در آوردند و حتی از خیر شورت ورزشی او هم نگذشتند و اگر پلیس به داد او نرسیده بود چه بسا که هر طرفدار لازیو قطعهای از بدن ورون را به خانه میبرد!
باقی بازیکنان کارخانه پاسارلا هم در باشگاههای خود اینگونه موثر بودند. کافی است نگاهی به این نامها بیندازید: خاویر زانتی، روبرتو آیالا، هرنان کرسپو، کلودیو لوپز، ماتیس آلمیدا، آریل اورتهگا، مارسلو گالاردو. این ها هر کدام در تیمهای باشگاهی خود ستاره تیمشان بودند و برخی از آنها تیم ملی آرژانتین را تا همین جامجهانی قبل همراهی کردند. پاسارلا به همراه دستیارانش خوزه پکرمن و... نگاهش را به بازیکنانی دوخته بود که تازه از کمیتههای استعدادیابی به تیمهای باشگاهی آرژانتین راه یافته بودند. جوانانی که رویای دیهگو شدن در سر داشتند.
انقلاب پاسارلا و پکرمن در فوتبال آرزانتین که خود یک تحول سازمان یافته بود نه تنها در آرژانتین بلکه بر فوتبال دنیا تاثیر گذاشته بود. تیم لازیو قهرامان سری آ را همگان تیم دوم آرژانتین میدانستند. همین نقش را سالها بعد اینترمیلان داشت و هر دو به قهرمانی سری آ رسیدند. هر چند تیم پاسارلا در جام جهانی نتوانست قهرمان شود و در المپیک هم در فینال مغلوب تیم نیجریه و اشتباهات داوری شد.(گل تیم نیجریه آفساید بود و یک پنالتی بر روی اورتهگا نادیده گرفته شد) اما در واقع تیم او آرژانیتن را صاحب یک میراث فوتبالی کرد.
آیا این تیم آرژانتین هم ادامه همان روند است؟ فوتبال آرژانیتن توجه خود را بر روی مدرسههای فوتبال و توسعه آنها و کمیتههای استعدادیاب گذارده است. حاصل آن دوسال قهرمانی در المپیک و یک سال نایب قهرمانی در این رقابتها و نیز بارها قهرمانی در جامهای جهانی جوانان و نوجوانان بوده است. بعید است این روند موفقیت به جام جهانی سرایت نکند. اگر روحیه برنده شدن را در خود تقویت کنند.
بازیکنان نیجریه با خود میگویند همیشه برای گریه کردن وقت هست اما برای عکس یادگاری با مارادونا؟
دیهگوی بزرگ و کاپیتان محبوب امروز
صحنهی گل آرژانتین به نیجریه
آرژانتین - نیجریه سال ۹۶ و اعتراض بازیکنان آرژانتین به گل آفساید نیجریه
تیم آرژانیتن در سال ۹۶ پس از شکست مقابل نیجریه و کسب مقام دوم المپیک
تیم آرژانتین همین امروز پس از پیروزی مقابل نیجریه و کسب مقام اول المپیک
یکی دیگر از تفاوتهای مارادونا با دیگر ستارههای دنیای فوتبال!
ریکلمه و رونالدینهو در حال صحبت در مورد مسائلی بجز فوتبال!
منا سیمبا اجرایی از گروه هنر جدید هرمز در کاخ و فرهنگسرای نیاوران
عکسهای بیشتر در: وب سایت گروه هنر جدید هرمز فتوبلاگ غلامرضا رحیمیان ماهی بالی
عکسها از: ایمان کیخا و غلامرضا رحیمیان
"منا سیمبا" عنوان اجرایی است در قالب هنر جدید، این اجرا سعی دارد با استفاده از داشتههای بیبدیل هرمزگان گوشهای از فرهنگ و هنر این مرز و بوم را معرفی نماید. طرح "منا سیمبا" با تلفیقی از نمایش، موسیقی و نقاشی همچنین استفاده از خاکهای رنگی جزیره هرمز در قالبی نو داستان مرد ماهیگیری را روایت میکند که...
همراهی و همکاری بینندگان با این اجرا یکی از ویژگیهای آن است، همراهان در ریتم موسیقی با استفاده از تختهنوازیها، نوازندگان دهل را همراهی کرده و در تکمیل نقاشی اثر، تعدادی از بینندگان تصور خود را از مضمون اثر، با خاکهای رنگی به تصویر میکشند در این همراهی دو سویه اجرا شکل گرفته و به اوج خود میرسد.
برنامهی اجراها: تهران: 30 مرداد ماه/مجموعه فرهنگی و گردشگری نیاوران (کاخ نیاوران) ساعت ۱۶
تهران: 31 مرداد ماه/ فرهنگسرای نیاوران
گرگان: 4 شهریور ماه/ افتتاحیه چهاردهمین جشنواره بینالمللی تجسمی جوانان کشور
بابل: 9 شهریور ماه/ نگارخانه مولائیان