کنسرت سهیل نفیسی
زمان:۱۹، ۲۰ و ۲۱ تیرماه
تهران: کاخ نیاوران
سهیل سالها در بندرعباس زندگی کرده و تاثیرات زیادی از ابراهیم منصفی گرفته...
سهیل کارهایی از ابرام و سرودههایی از شاملو ، نیما و... را به آواز میخواند.
در هیمن بارهها: [لینک]
گرسنگی زیر صفر
عکس از عبدالحسین رضوانی
"عکس از عبدالحسین رضوانی". نوشتن این جمله چقدر سخت است که بسیاری از روزنامههای کشور از آن طفره رفتند؟
این یادداشت را بخوانید.
اختتامیه هفتهی فیلم کوتاه و مستند و اینها
مکان: تهران.باغ فردوس. موزه سینما
بعد از ظهر جمعه ۱۴تیر، ساعت دقیقش را نمیدانم.
نمایش فیلم "پیپهسرا" ساخته کیوان آزاد و اجرای زندهی گروه جهله با: موسی کمالی، احمد روان، حمید سعید، قنبر راستگو، حسین گردین
تجلیل از "سید حسن بنیهاشمی" فیلمساز هرمزگانی و نمایش فیلم "برکه خشک" با بازی "ابراهیم منصفی" و در همین راستا اجرای چند ترانهی منصفی با تنظیم و خوانندگی "ناصر منتظری" و همراهی گیتار پویا محمودی و احتمالا ویولن آیدا نصرت.
عکس:سید حسن بنیهاشمی
منبع: وبلاگ هرمزگان
دیروز جمعه صبح زود همراه با تعدادی از هنرمندان هرمزگان راهی منطقه حفاظت شدهی گنو شدیم تا کمی آشغالبازی کنیم. ابتدا زبالههایی که در بخشی از این منطقه حفاظت شده و بکر رها شده بود را جمع آوری و تفکیک کردیم. سپس طبق ایدهای از احمد کارگران یک اثر بوسیلهی همین زبالهها خلق شد تا مردم با دیدن آن کمی دلشان کباب شود و کمتر زبالههایشان را در این فضای زیبا رها کنند.
احمد کارگران
هوا نسبتا خنک بود و خیلی حال داد. در حاشیه این کارها [اسماعیل پاکدامن] و [مجید جمشیدی] هم یک کار اجرا کردند. این کار سه نفر بیننده داشت!
اسماعیل پاکدامن . مجید جمشیدی
***
خانم جلالی هم پس از کوهپیمایی و تفکر زیاد بالاخره یک کار منحصر به فرد انجام داد و یک بچهغار پیدا کرد و آنرا با کیسه زباله پوشاند و دهانهی آن را هم با زبالهها و کمکهای مردمی تزیین کرد. اسمش را هم گذاشت "درون و برون". که من را یاد این جمله انداخت : اگر گناهان ما بو میدادند، نمیتوانسیم حتی یک لحظه کنار هم بنشینیم.
درون و برون
البته این همهی کار نبود. قسمت دیگرش موسیقی بود. سازبندی گروه تشکیل شده بود از یک گیتار شکسته و تعدادی قوطی و دبه خالی که آنها هم از محل زبالههای مردمی تامین شده بودند. البته بهجز گیتار که اسماعیل پاکدامن با خودش آورده بود. قوطیها و دبه خالی نقش سازهای کوبهای محلی را ایفا میکردند. شکل جذاب این کار و موسیقی اش تعداد زیادی از مردم بهویژه کودکان را جذب کرده بود. البته از قدرت خوانندگی مجید جمشیدی هم نباید بگذریم که از بسیاری مدعیان این عرصه بهتر میخواند.
***
یکی از دلایلی که زبالهها به حال خود رها میشوند این است که تعداد زبالهدانیها بسیار اندک است. میتوان با تهیه زبالهدانیهایی سازگار و همخوان با محیط این مشکل را رفع کرد. مسئله دوم هم شکلگیری یک نهاد مردمی برای ساخت مستراحهای صحرایی و بهتر است بگویم کوهی در این محلهاست. نام پیشنهادی هم "خیرین مستراحساز" است. مردمیاش را به آن لحاظ میگویم که اگر بخواهیم به امید سازمان محیط زیست، شهرداری و... بمانیم تا چند وقت دیگر بوی تعفن تمام گنو و دیگر مناطق گردشگری را فرا میگیرد.
در همین باره: [جغد بندری]
[من و تو ما نمیشیم] آوازی تازه از هادی آرمین است که میتوانید در این [صفحه] گوش بدهید و دانلود کنید. ترانه هم طبق معمول از مجید ذاکری است. فضای این کار با دیگر آثاری که از هادی شنیدهاید متفاوت است.