همان طور که در یادداشت قبل گفتم یکی از دلایل بیتوجهی و سهلانگاری نسبت به گروههای موسیقی شهرستانها در جشنوارهی "شبهای موسیقی ایران" را عدم ارتباط آنها با رسانهها میدانم. چنانکه معدود گروههایی که این ارتباط را دارند حداقل توانستند از کمترین امکانات لازم برای یک اجرای استاندارد استفاده کنند. چرا که مسولین مربوطه میدانستند آنها میتوانند حرفهایشان را به گوش همه برسانند.
فکر میکنم بهتر باشد ما هم از جایی شروع کنیم. به نوبهی خودم و در حد توانم سعی میکنم ارتباط بین موسیقی هرمزگان و رسانههای مکتوب را بیشتر کنم.
متن زیر که خطاب به انجمن موسیقی ایران است را به سایت انجمن موسیقی، نشریات و سایت های مرتبط با هنر و موسیقی ارسال کردهام.
با درود !
برگزاری "شبهای موسیقی ایران" و اختصاص یک شب به موسیقی هر استان آنهم در یکی از مجهزترین تالارهای کشور ـ تالار وحدت ـ نویدبخش این بود که حرکتی نو با نگاهی جدی به موسیقی نواحی ایران شکل گرفتهاست. اما در عمل "شبهای موسیقی ایران" از نظر پردازش با حقیقت و ارزش موسیقی ایران فاصلههای زیادی داشت. اهدافی که برای این برنامه در نظر گرفتهشده بود جدی دنبال نمیشد و موسیقی استانها در حد یک بهانه و اهداف در حد شعار برای این برنامه نزول پیدا کرده بود.
از فضای کلی جشنواره اطلاع مستندی نداریم و بسنده می کنیم به اتفاقاتی که در ۱۳شهریور "شب موسیقی هرمزگان" رخ داد و نحوه برخورد با این موسیقی غنی کشورمان را مورد بررسی قرار میدهیم . هر چند از ظواهر امر و شنیدهها اینگونه بر میآمد که دیگر استانها هم با همین مشکلات روبهرو بودهاند.
از نحوهی اسکان و خدماترسانی به گروهها و نحوه برخورد برخی مسئولین با هنرمندان که بگذریم و گذشتهایم میرسیم به نکاتی که رعایت کردن آنها جزئی جدا نشدنی از یک اجرای زندهی موسیقیاند. نکاتی که اعمال آن چندان دشوار نبود و اگر بیخیالی و سادهانگاری برخی مسئولین نبود به راحتی میشد این ایرادات ساده و البته مهم را برطرف کرد.
همانطور که میدانید گروهها با سختیهای زیادی خود را برای اجرا در چنین روزی آماده کردهبودند و با شور و شعف خواستار معرفی گوشهای از فرهنگ این مرز و بوم بودند. اما هیچ دغدغه و وسواسی از جانب مسئولین و کارشناسان برای ایجاد یک فضای مناسب برای اجرا دیده نمیشد. شاید این کوچکترین توقع یک موزیسن باشد که بخواهد صدایی با کیفیت مناسب به گوش مخاطبانش برساند ولی همین خواسته ی کوچک هم از آنها دریغ شده بود. در بخش صدابرداری حداقل استانداردها هم رعایت نمیشد و گروهها حتی از یک تست صدای سادهی قبل از اجرا هم محروم بودند. جالب اینجا بود که آقای لطفی ـ کارشناس انجمن موسیقی ـ هم خود ناظر و بانی این مساله بود.
سهلانگارانهتر از همهی اینها عدم استفاده از مونیتور صدا در هنگام اجرا بود بطوری که همه موزیسینها دچار مشکل شده بودند. نوازندهها صدای ساز خودشان را نداشتند و یا اگر صدایی هم بود چند ثانیه پس از اجرای نت به گوش میرسید، که کار را بدتر میکرد.
کارشناس انجمن موسیقی در جواب درخواستهای مکرر هرمزگانیها میگفت: مونیتور صدای مناسب نداریم. اگر اینها را استفاده کنیم کار بدتر میشود. ایشان در مورد استفاده از هدسِت هم همین بهانه را تکرار کردند.در حالی که در شب بعد از این برنامه در اجرای بوشهر از مونیتور صدا استفاده شد و صدا هم با کیفیت مناسبی ارائه شد.
چرا با توجه به درخواستهای مکرر این امکانات ابتدایی از گروه هرمزگان دریغ شد؟
چرا هیچ کس به عنوان ناظر این ایرادات مشهود را گوشزد نکرد؟
چرا در برنامهای که به نام و بهانهی استانها برگزار شد به هنر و سختیهایی که در این راه کشیدهاند بیتوجهی شد؟
آیا کادر اجرایی از برنامههای پیدرپی موسیقی خسته شده بودند؟
***
در شب موسیقی هرمزگان فقط اهالی فن میتوانستند تشخیص بدهند ایراد کار از کجاست و مخاطب عام که به حق برای شنیدن یک موسیقی با کیفیت به تالار آمده بود هیچ عذر و بهانهای برایش قابل قبول نیست. دراین میان چه کسی پاسخگوی تلف شدن این همه انگیزه، تلاش، هزینه و ایجاد یک نگرش نا امیدکننده نسبت به موسیقی هرمزگان و احیانا دیگر استانهاست؟
بی تفاوتیها و سهلانگاریها از کجا ناشی میشد؟
شایسته است انجمن موسیقی پاسخ سوالات ما را برای رفع این ابهامات درج کند. این متن و نیز متنهای کاملتری در همین باره به نشریات و سایتهای مرتبط با هنر و موسیقی ارسال میگردد.
به امید روزهای بهتر برای موسیقی ایران !
برگزاری شبهای موسیقی ایران و اختصاص یک شب به موسیقی هر استان آنهم در یکی ازمجهزترین تالارهای کشور ـ تالار وحدت ـ نویدبخش این بود که حرکتی نو با نگاهی جدی به موسیقی نواحی ایران شکل گرفتهاست. اما در عمل شبهای موسیقی ایران از نظر پردازش با حقیقت و واقعیت موسیقی ایران فاصلههای زیادی داشت. احساس میشد اهدافی که برای این برنامه در نظر گرفته شده بود جدی دنبال نمیشود و موسیقی استانها در حد یک بهانه برای این برنامه نزول پیدا کرده بود.بگذارید از خیر امکانات رفاهی و خدمات رسانی نامطلوب به گروهها بگذریم که سخنی بیفایده است و بپردازیم به چیزی که بیش از همهی اینها مهم بود و به راحتی دریغ شد در حالی که رفع آن چندان دشوار هم نبود.
گروه خستهی هرمزگان پس ازطی بیست ساعت راه زمینی بدون هیچ استراحتی ساعت ۱۶ روز سیزدهم شهریور (روز اجرا) برای فراهم کردن مقدمات اجرا به تالار وحدت اعزام شد. اما در کمال تعجب در حضور کارشناس انجمن موسیقی ایران آقای لطفی ، صدابرداران از چککردن صدا قبل از اجرا طفره رفتند و ایشان هم این کار را تایید کرد و بیشتر وقت خود را صرف نحوه چیدمان گروه روی سن و زمانبندی برنامه کرد که آنهم با حذف یکی از کارهای محلی خاتمه یافت.سپس کیفشان را برداشتند و برای استراحت رفتند منزل و هرمزگانیها ماندند و حوضشان،تا ساعت ۲۰ که زمان اجرا بود.
ای کاش هرمزگانیها حرفهایتر عمل میکردند و فریب اسم تالار وحدت و این برنامه را نمیخوردند و بدون چککردن صدا حاضر به اجرا نمیشدند ولی به هر حال ... البته همه چیز به همین جا هم ختم نشد. با شروع برنامه گروه موسیقی محلی هرمزگان ایرادات بیشتر نمایان شد. عدم صدابرداری مناسب (که هیچ سعی و تلاشی هم برای بهبود آن نمیشد) و عدم استفاده از مونیتور صدا گروه را دچار مشکل کرده بود. نوازدهی عود مرتضیکریمی بارها اشاره کرد که صدای سازش را نمیشنود. اما هیچ کس ناظر و پاسخگو نبود.
گروه نغمه اما به لطف سازهای کوبهای و صدای رساتر نیجفتی و البته انسجام گروهیشان کار را به نحو مناسبی اجرا کردند اما در بخش موسیقی کلاسیک و پاپ ـ کلاسیک آثار هنرمندان تلف شد.نوازندهها صدای ساز همراهشان را نداشتند و اگر صدایی هم به گوش میرسید چندصدمثانبه پس از اجرای نت بود که این خود کار را بدتر میکرد.
آقای لطفی در پی درخواستهای مکرر هرمزگانیها میگفت : مونیتور صدای مناسب نداریم . اگر اینها را استفاده کنیم کار بدتر میشود. ایشان در مورد استفاده از هدسِت هم همین بهانه را تکرار کردند.در حالی که در شب بعد از این برنامه در اجرای بوشهر از مونیتور صدا استفاده شد و صدا هم با کیفیت مناسبی ارانه شد.در شب اجرای موسیقی هرمزگان محسن شریفیان سرپرست گروه محلی بوشهر خطاب به آقایان میگفت: "من با این صدابرداری اجرا نمیکنم."و قبل از آن هم گفتگویی با اعتماد ملی کرده بود در مورد وضعیت صدا. و اینگونه شد که دیدیم.
چرا این امکانات ساده و ابتدایی که در دسترس هم بود با بیخیالی و سهلانگاری عدهای از گروه هرمزگان و احیانا دیگر استانها دریغ شد.چه کسی پاسخگوی تلف شدن این همه تلاش و انگیزه و آبروی هنر استانهاست؟حب جوابش خیلی ساده است. استانها تریبون ندارند که حرفشان را بزنند. (بگذریم از اینکه خیلیهاشان فکر میکردند با انسانهای اولیه طرف هستند.) باید از یک جایی مثل همین جا شروع کنیم. من یک پیشنهاد دارم .اگر شما هم هستید تا فردا صبر کنید.
...........................................
پ ن: لطفا اگر در مورد گروهها حرفی دارید بگذارید برای یادداشتهای بعدی که مفصل از نحوهی اجراها مینویسم.
با عرض پوزش، متاسفانه کیدی به علت مشکلات فنی امروز منتشر نخواهد شد. انتشار کیدی به روز دوشنبه موکول شد.
کیدی را دوشنبه از روزنامه فروشیها بخواهید.
شمارهی سوم ماهنامه موسیقی هرمزگان شنبه ۱۷ شهریور به عنوان ضمیمهی رایگان روزنامه صبح ساحل منتشر خواهد شد.
در این شماره می خوانیم:
سرمقاله ای از [محمد ذاکری]،
گفتگو با احمد توحدی رییس انجمن موسیقی استان هرمزگان
گفتگو با محمد پرخو
نوشتهها و یادداشتهایی از سهراب حسنی پور، علی رضایی شریف ، مرتضی صفا، حمید عوض زاده ، فرهاد محمدی و مهران میرزاده
و خبرهایی از موسیقی جنوب.
گرافیک شماره سوم کیدی به لطف و هنر [حسن بردال] بسیار زیباتر و قویتر شده است. از او بسیار ممنونم.
......................................................
در همین رابطه از وبلاگ لاتیدان : [پاتوق فرهنگی ؛ کی؟ کجا؟ چگونه؟]