سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

سیاورشن

فرهنگ و هنر هرمزگان

عروسی های بندر قدیم !

  خیلی وقت بود که مراسم عروسی به شکل و سیاق قدیم در بندرعباس ندیده بودم . روزهای آخر هفته گذشته عروسی یکی از دوستان بود و جای شما خالی یک عروسی با همان آداب و رسوم قدیم !

 شب اول مراسم حنابندان بود . یکی از قدیمی ترین نوازندگان چنگ ( قیچک)  غلام وطن دوست از میناب برای اجرای موسیقی آمده بود . در همین حین که دست و پای عروس و داماد را حنا می زدند او می نواخت و زنان و مردان بر گردش می رقصیدند . برای مدتی موسیقی قطع شد و زنان بر بالای سر عروس و داماد اشعار مخصوص حنابندان را خواندند .

 و پس از آن دوباره نوای چنگی بود و آواز و رقص تانزدیکی صبح

غلام وطن دوست

   غلام وطن دوست  سی سال است که چنگ می نوازد این میراثی از پدر و اجدادش است که به او رسیده. وطن دوست اهل میناب است . (البته بیشتر نوازندگان این ساز هم مینابی یا به طریقی در شرق استان هرمزگان و همسایگی با سیستان و بلوچستان هستند . این ساز اگر چه در ایران رونق گذشته خود را ندارد ولی همسایگان شرقی ایران هنوز نوایش را می شنوند .) با همه این احوال وطن دوست در بین اصحاب موسیقی غریب است .  چندی دیگر جشنواره موسیقی محلی هرمزگان برگذار می شود . کسی جای خالی او را احساس نمی کند . او هم از وجود چنین جشنواره ای بی خبر است ...

 روز بعد نوبت به بردن ساخت رسید . ساخت هدیه ای است که داماد برای عروس می برد . هدیه ها را در چمدان تزیین شده می گذارند و  خویشان داماد آنرا بر روی سر گذاشته همراه با ساز و دهل و رقص تا خانه عروس می برند.

   مراسم شروع شد و داماد سوار بر شتر در بین کاروان به کوچه و سپس خیابان پا نهاد . راننده های توی ترافیک مانده هم هیچ اعتراضی نداشتند .صدای سرنا و دهل و چاکَ( کف زدن) بود که به هوا می رفت و جمعیتی که خودش را با ریتم هماهنگ کرده بود . رنگ متنوع و شاد لباس ها هم بر زیبایی اطراف افزوده بود . تعدادی زیادی از رهگذران  هم به تماشای جمعیت ایستاده بودند و با لبخند هایشان تبریک می گفتند . بعضی ها هم پا را فراتر گذاشته از جمعیت رقصان فیلم و عکس می گرفتند .  خلاصه ! آن روز ساخت را در بین راه به یک امامزاده هم بردند و یک مقداری هم در صحن امامزاده ( سیدکامل) رقصیدند.و قند و شکر ونمک اول زندگی عروس و داماد را متبرک کردند !

 یک نکته که خیلی مرا به تعجب و لذت انداخت (!) این بود : آشنایی با نسل جدید نوازندگان محلی "سُرنا " ،که تا آن موقع فکر می کردم در حال انقراضند .در ابتدای راه نوازنده مرد میانسالی بود . بعد از آن پیرمردی که همراه جمعیت بود ساز را از او گرفت و خود شروع به نواختن کرد . چند قدمی نرفته بودیم که نوازنده پیر از بین رهگذران جوانی را دید به سمت او رفت و ساز را به دست او داد . جوان خجالتی که خیلی هم خوش سیما بود با اکراه ساز را گرفت و نواخت . جمعیت هم با شفاف تر شدن صدای نت ها شور بیشتری پیدا کرد . چه تبحری ! او حتی وقتی داشتند لباس مخصوص ساز زدن را بر او می پوشاندند با همان دستی که ساز را نگه داشته بود ساز را هم می نواخت .او را ایوب صدا می کردند . بعد از مراسم یک هو غیب شد و نتوانستم چیزی از او بپرسم . به زودی پیدایش می کنم . باقی مراسم را هم نتوانستم بروم ولی تا همین جایش هم خیلی لذتبخش بود .

پ ن : در گویش بندری به سرنا  لفظ ساز و به قیچک همان چنگ گفته می شود .

 

ما کنسرو نمی خواهیم برای ما آجر بیاورید !

تا امروز ظهر قشم بودم. تردید گفت از آسمان و زمین بلا می بارد ! شرتو گفت خودمان را به جای آنها بگذاریم . من فقط همین چند عکس نچندان خوب را گذاشته ام ! 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قشم همچنان می لرزد!

  قشم همچنان می لرزد . مردم روستا نشین قشم همچنان در معرض خطر پس لرزه ها هستند . مشکلات برخلاف گفته مسولین هنوز پا برجاست . این ها را می شود از گفته های مردم فهمید :

 ــروستای ما ( زیرانگ) دیروز ده بار لرزیده ولی خوشبختانه دیگر چیزی باقی نمانده که خراب شود ! از این جهت خیالمان راحت است .

 در اخبار اعلام کردند که هزار و صدو پنجاه تخته پتو به زیرانگ فرستاده شده ولی تنها صد پتو در بین مردم توزیع شد .

 ــ دولت امارات روز بعد از زلزله دو هواپیما را برای ارسال کمک هایی به زلزله زدگان اختصاص داده بود که با مخالفت ایران مواجه شد . دیروز هم یک لنج که آن هم از امارات بود در قشم پهلو گرفت که مسولین ایرانی و اماراتی بر سر توزیع اقلام به توافق نرسیده اند . اماراتی ها نمی خواهند کمک هایشان به دست مسولین ایرانی بیفتد و می خواهند خود آنها را مستقیم به دست مردم بدهند .

وجود این اخبار و نیز بی عدالتی  و ... در توزیع باعث دلزدگی و یاس در مردم شده به طوری که عده زیادی از آنها می گویند ما از هیچ جا چیزی نمی خواهیم . مردم باید به داد ما برسند . ایرانی های مقیم کشور های حاشیه خلیج هم همپای مردم ایران حاضر به کمک هستند . تنها تقاضای ما این است که اجازه بدهند کمک ها به ما برسد . ما هیچ چیزی از دولت نمی خواهیم !

 ــ ما هنوز به چادر نیاز داریم . برای هر دو خانواده یک چادر در نظر گرفته شده . من خودم نه تا بچه دارم !  

ــ تاریخ انقضای  کنسروهای توزیع شده سال هشتاد و دو بوده و این امر خودش باعث بیماری در بین مردم شده و مشکلات را دو چندان کرده است .

ــ اینجا با اینکه یک منطقه پردرآمد است ولی یک بیمارستان درست و حسابی ندارد و بسیاری از مصدومان را به بندرعباس منتقل کرده اند.

ــ از حق نگذریم بچه های بومی بسیج و سپاه سنگ تمام گذاشته اند و همپای مردم در امداد رسانی شرکت کرده اند . 

ــ تا کنون سیزده نفر جان باخته اند و روستاهای قشم هم از پنجاه تا نود درصد آسیب دیده اند .

ــ سلطان قابوس حاکم کشور عمان اولین کسی بود که به آسیب دیدگان تسلیت گفت این در حالی است که هنوز...چه بگویم ؟ مردم دلزده و نا امیدند .

ــفقط دست مردم درد نکند .

ــما را فراموش نکنید . با چند روز دلسوزی و احساس ترحم و چند قوطی کنسرو مشکل ما حل نمی شود .

پ ن : عکس ها از حسن و  مهدیسما

شب های موسیقی هرمزگان؟!

  شبهای موسیقی هرمزگان حرکت خوبی بود که توسط انجمن موسیقی استان و همکاری ارشاد هرمزگان در سالن صد نفری کتابخانه سید احمد خمینی برگزار شد . هر چند ایراداتی هم در این جشنواره دیده می شد ولی همین شروع و حرکت هم خودش نعمتی است و بر هر نعمتی شکری واجب. به عنوان یک دوستدار موسیقی هرمزگان ، تشکر می کنم از انجمن موسیقی استان و هر کس و سازمانی که باعث این امر بود .

آقای توحدی رییس انجمن موسیقی استان

 " شبهای موسیقی هرمزگان"؛ عنوان غلط اندازی بود که توقع را در مخاطبان بالا برده بود . ولی در واقع اغلب اجراها محدود به گروههای پاپ بندرعباس بود و به نظر خیلی ها این تنها گوشه ای از موسیقی کوچه و بازاری بندرعباس بود .

***

  یکی از نکات عجیب این جشنواره تبلیغاتی بود که در بین اجراها و توسط مجری برنامه انجام می شد . و نقطه عطف ان وقتی بود که مجری محترم با نام بردن از ایمان سیاهپوشان مردم را به حضور در کنسرت او دعوت می کرد . تکرار این دعوت مرا واداشت تا از آقای توحدی ریس انجمن موسیقی بپرسم آیا در حد و اندازه موسیقی هرمزگان هست که نام چنین افرادی در اینجا برده شود ؟ ایشان هم در جواب گفتند که : اگر هزار بار هم تبلیغ شود از این جمع صد نفری حتی یک نفر هم ترغیب نمی شود که در چنین برنامه ای حضور داشته باشد .

البته حرف ایشان هم جالب بود ولی من هنوز جوابم را نگرفته ام . اگر در حد و اندازه موسیقی هرمزگان هست ، چرا و چگونه ؟ و اگر نیست چرا اینگونه ؟

***

 جای بسیاری از خوانندگان خوب استان در این جشنواره خالی بود از جمله عیسی بلوچستانی و ... البته گروه نچندان محبوب نغمه هرمزگان هم به علت حضور همخوانان زن در این گروه از اجرا منع شده بود .

محمد روهنده

  محمد روهنده محبوبترین خواننده این شبها بود . استقبال از حضور او به طوری بود که مسولین برای بازار گرمی قول حضور او  در مراسم اختتامیه را به مردم دادند . در حالی که در شب اختتامیه خبری از روهنده نبود .

***

 بسیاری از خوانندگان اسم و رسم دار بندرعباس نشان دادند که هنوز توانایی اجرای زنده در یک جشنواره رسمی را ندارند و تعدادی از آنان حتی در لب خوانی کردن کارهایشان دچار مشکل می شدند . هر چند همین روش لب خوانی در یک جشنواره خودش بی نظیر بود. ( البته بی نظیرتر از آن اینکه یکی از همین لب خوانان ـ مجید ایرانمنش ـ اعلام کرد که کارش توسط داوران و اساتید برگزیده شده است . )

***

 از اجراهای خوب می توان به اجرای گروه کلیز ( البته مشکلات صدابرداری این گروه جزئی از سنت های قدیمی است )، اجرای شاداب و قوی محمد روهنده و اجرای با احساس مرشد میر رستمی  اشاره کرد .

***

پ ن ۱: منع حضور همخوانان زن در گروه های محلی مشکلی است که اگر حل نشود لطمه بزرگی به موسیقی می زند . لطفن کمی فکر کنید !

پ ن ۲: در همین باره / کامیرا

پ ن۳ : حرف برای گفتن بسیار بود ولی حوادث تلخ اخیر در جزیره قشم حس و حالی برای نوشتن از موسیقی باقی نگذاشته است .